جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

«بیمارستان»


«بیمارستان»
- در بیمارستان یکی جان می دهد
- و دیگری می گیرد جان
- یکی در شوق ترخیص
- اشک سلامت می ریزد
- و آن دیگری در پرواز جان
- اشک خون
- یکی ملحفه ی درد می پوشد
- و دیگر بر تشک آرامش
- یکی چشم به راه عیادت است
- و دیگری در چشمان عیادت
- می خندد
- یکی در بستر بیماری، غم می خورد
- و دیگری در خانه، سلامت
- و دیگر
- غم انگیز، نوای مرگش
- یکی چشم بهبودی، به دستان دکتر اندوخته
- و دیگری دکترِ بهبودش خداست یکی به پرستاری ی، پرستار دلخوش است
- و دیگری دلگران از بی همرهی
- یکی به ماندنش امیدی نیست
- و دیگری امیدش به اتاق
- احیاء
- یکی درمانش سونوگرافی و رادیولوژی است
- و دیگری دردش ناپیداست
- یکی با دارو و دوا خوب می شود
- و دیگری نسخه ای بی درمان
- یکی بستری می شود
- ولی پول ترخیص ندارد
- و دیگری بدون بستری، ترخیص است
- یکی با تندرستی ازدواج کرده
- و دیگری مر یضی اش مجرد است
- یکی به اتاق عمل می رود
- و دیگری اتاقش درد است
- یکی سرپایی مداوا می شود
- و دیگری بِستری مداوم دارد
- یکی بفور جان را
- به دست مرگ می سپارد
- و دیگری نگاه رهایی اش
- به دستان مرگ
- آری
- این نه بیمارستان
- که رنگارنگی ست از زندگی عابدین پاپی

عابدین پاپی
منبع : مطالب ارسال شده