ویستا یا تایگر

هر چند که اینترفیس کاربر ویندوز ثابت بوده است، اما فلسفه‌ای مقاوم را نشان می‌دهد. اگر کسی کارش را دوست دارد و از آن لذت می‌برد، ممکن نیست در شرکت وقت را به هدر دهد. ویندوز بسیار ساده است، بی آنکه الهام بخش چیزی باشد، ساکن است و حقیقتا هیچ شباهتی به دنیای واقعی ندارد. و تا همین ۵ سال پیش مشکلی هم با جهان بیرون نداشت و به خوبی پذیرفته شده بود. و شرکت اپل از راه می‌رسد.OSX آرامش را به هم می‌زند، با سیستم عاملی که دارای اینترفیسی خارق‌العاده‌ای است، محیطی چنان روان و درخشان که هر گونه شانس را برای رقبای OSX از بین می‌برد، بخصوص برای کسانی که قبلا هیچ آشنایی با Mac ندارند. با تکرار جالب و جذاب Mac، که درنگاهی دقیق‌تر، کاملا هدف‌مند نشان می‌دهد: رابط گرافیکی کاربر-محور اپل، به جای برنامه-محور درست خلاف سایر شرکت‌ها است.
البته اکنون جریان با اپل یار است. وینوز ویستا محصول مایکروسافت سیستم عاملی که قبلا Longhorn خوانده می‌شد، خود نشان می دهد که مایکروسافت گام اول را به سمت پذیرفتن این نکته برداشته است که یک اینترفیس کاربر دسک تاپ خسته کننده چندان به نفع همه نخواهد بود. اپل، صد در صد استحقاق آن را دارد که با ادغام مجموعه‌ای از برنامه‌های گرافیکی، Text ،Media ،HTML و خدمات انیمیشن به وسیله‌ای برای همه برنامه نویسان تبدیل شود. این همه قابلیت‌های اپل نیست، تمامی کلاس‌های مختلف برنامه‌های مختلف برنامه‌ها از کلاینت‌های دیتابیس گرفته تا کنسول‌های مدیریت و آفیس و نقشه‌کش‌های تراژکتوری ماهواره‌ای و صدها نرم‌افزار رایگان OSX و برنامه‌های Shareware می‌توانند سرویس‌های GUI را عملا مورد استفاده قرار دهند. اپل با ابزارهای مجانی و سندسازی خود این کار را بسیار آسان ساخته است، با عرضه Tiger) OSX ۱۰.۴) که از لحاظ کیفیت از سطح قابل قبول به حد خارق‌العاده رسیده، شرکت اپل توانسته است به این هدف برسد. کیفیت تایگر چنان است که افراد ناآشنا با Xcode و ابزارهای مرتبط با آن نمی‌توانند بپذیرند که این سیستم عامل هزینه‌ای ندارد. اگر تایگر اولین نسل سیستم عامل بود، اپل اکنون در اوج بود. اما تایگر تنها چهارمین نسل تکنولوژی سیستم عامل اپل نیست، بلکه این محصول سه ماه یکبار به روز می‌شود. پنج سال فعالیت مدام OSX کار سایرین را برای رقابت با مایکروسافت را اندکی مشکل ساخته است.
حقیقتا، ویندوز ویستا، چندان چیزی برای لذت بردن ندارد، مگر اینکه مایکروسافت بالاخره تبدیل گرافیک ویندوز را در جایی که می‌بایست باشد قرار داده است، یعنی در CPU گرافیکی کامپیوتر (Graphics Processing Unit). اگر این تنها کار خاص ویندوز ویستا باشد که بیشتر از این هم نیست، محول کردن کار به GPU اولین گام بسیار مهم به حساب می‌آید. اما اپل این نکته را درک کرده است که برای جلب رضایت کاربران Mac، می‌بایست برنامه‌هایی که برای بازارهای ویژه تهیه شده‌اند مثل، تولید برنامه‌های ویدیویی، گرافیک تبلیغاتی، انتشارات، کارتون و انیمیشن سازی و تصویرسازی علمی، را باید برای همه برنامه‌ها قابل انجام کرد. در مورد مایکروسافت، تکنولوژی مناسب موجود در ویندوز ویستا در DirectX وجود دارد، که چهارچوب های گرافیکی برای برنامه‌نویسان بازی‌های ویدیویی را تسریع می‌کند. اقدام مایکروسافت برای دستیابی به تجربه‌ای جذاب، روان و درگیرکننده کاربر، هرگز نمی‌توانست از این قدرتمندتر آغاز شود.
پس برای ویندوز امیدهای بیشتری هم وجود دارد. شاید بتوان وضعیت مایکروسافت را به وضع یک دبیرستان تشبیه کرد، وقتی که موضوعات جالب برای تحریک قوه تخیل دانش‌آموزان معمولا از سوی معلمین جالب، پر انرژی، کوشا و با انگیزه ارائه می‌شود. دانش‌آموزان بی حوصله چیزی یاد نمی‌گیرند، کاربران بی حوصله هم که از دسک‌تاپ و نوت‌بوک خسته‌اند و مدام از attention opera، recall و Fouls در رنجند، افرادی خلاق و پویا نخواهد بود. مایکروسافت احتمالا بسیار دیر به این نکته پی برده است که صورت و چهر انسانی نباید ایده‌ای بد باشد، اما اکنون که تصمیم‌های لازمه اتخاذ شده است، ویستا به خوبی آغاز تلاشی حقیقی برای درگیر ساختن فکر و روح کاربران را نشان می‌دهد.

نویسنده: Tom Yager
مترجم: زهره چکنی

منبع : علم الکترونیک و کامپیوتر