شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

تحلیل بیژن بیرنگ درباره برنامه کودک دهه ۶۰ و ۷۰


تحلیل بیژن بیرنگ درباره برنامه کودک دهه ۶۰ و ۷۰
● مجانی‌سازی در محله کودک
دهه ۶۰ ما با شرایط دگرگونی در جامعه روبه‌رو بودیم. کشور ما یک انقلاب را پشت سر گذاشته و تغییرات بسیاری کرده بود و حالا باید متناسب با همین تغییرات کارهایی انجام می‌شد، ضمن اینکه ما قبل از انقلاب هم تولید انبوهی برای بچه‌ها نداشتیم و اکثر برنامه‌های تلویزیونی،‌ برنامه‌های وارداتی بود که قابل پخش از آنتن جمهوری اسلامی ایران نبود. در آن دوره این تفکر وجود داشت که بچه‌ها آینده‌ساز مملکت و ستون‌های نظام و انقلاب هستند.
و به همین خاطر تمرکز وسیعی روی بچه‌ها صورت گرفت و شاید برای اولین بار بود که گروه‌های کودک تلویزیون به شکل وسیع با مسئولیت بالا ایجاد شدند. از طرفی ما در آن‌ سال‌ها برای ساخت برنامه‌های بزرگسال به دلیل همان تغییر و تحولات، با ملاک‌ها و معیارهایی روبه‌رو بودیم که کار در این حوزه را سخت می‌کرد. به همین خاطر حیطه‌ای به نام کار کودک و نوجوان باز شد که هم در سینما و هم در تلویزیون جای فعالیت بیشتری می‌داد.
اما کم‌کم با بازشدن جای کار برای بزرگ‌ترها و امکانات وسیع‌تری که این نوع برنامه‌سازی پیدا کرد، طبیعتا هنرمندان ما هم به این بخش گرایش پیدا کردند که شاید ما هم از همان دسته بودیم. چون امکان بیشتری برای حرف زدن با توده وسیع‌تری از مخاطب وجود داشت.
از طرف دیگر هنرمندان آن دوره را باید به دو دسته تقسیم کرد. یک دسته آنهایی که صرفا به دلایل سیاسی، اجتماعی و شرایط مملکتی به کار کودک و نوجوان گرایش پیدا کرده بودند و دسته دیگر که ما جزو آنها بودیم کسانی بودند که به کار کودک علاقه داشتند و این علاقه‌مندی را بعدها هم ادامه دادند. من و آقای رسام در دهه ۷۰ و ۸۰ هم آثاری مثل «دنیای شیرین دریا»، «مجید دلبندم»، «قطار ابدی»، «سیب خنده» و... ساختیم که از نظر جنس برنامه‌سازی حتی موفق‌تر از آن دوره‌ها بود. اما برنامه‌هایی مثل «محله بهداشت» و «محله برو بیا» از آن نوع برنامه‌هایی بود که بعدها هم اگرچه تولید شد، اما آن موفقیت را پیدا نکرد. این برنامه‌ها را تحت‌تاثیر نمونه‌های موفق خارجی طراحی کرده بودیم. شاید به این دلیل که من خودم تکنولوژی آموزشی خوانده بودم و علاقه‌مند به کارهای آموزشی بودم. اما بعدها با گسترده‌تر شدن شبکه‌های تلویزیون و روی کار آمدن افراد غیرمتخصص و قضیه انبوه‌سازی، دیگر چنین نگاهی به برنامه‌سازی کودک وجود نداشت. در این سال‌ها اگرچه در ظاهر برنامه‌سازی کودک و نوجوان را جدی گرفتیم. اما در عمل نتوانستیم به نتایج لازم دست پیدا کنیم. به خاطر اینکه این موفقیت نیازمند امکانات فنی و مالی مناسبی بود و بودجه‌ گروه‌های کودک سازمان به دلیل تولید انبوه، کفاف تولید چنین برنامه‌هایی را نمی‌داد. برنامه‌هایی مثل «سیب خنده»، «دنیای شیرین دریا» و... هم با بودجه‌های نازلی ساخته شد به این دلیل که بیرنگ و رسام دلمشغولی‌های خاص خودشان را داشتند و از طرفی نیازی به درآمد تلویزیون نداشتند؛ وگرنه پول‌هایی که از طرف سازمان داده می‌شد بسیار نازل بود و چیزی برای تهیه‌کننده باقی نمی‌گذاشت. مثلا بودجه‌ای که الان برای یک سریال مناسبتی در نظر گرفته می‌شود اصلا قابل مقایسه نیست؛ در حالی که کار کودک کار تخصصی، تحقیقاتی و سخت‌تری است و احتیاج به زمان بیشتری دارد.
ما نمی‌توانیم برای بچه‌ها تاک‌شو درست کنیم. بچه‌ها نیازمند برنامه‌هایی هستند که با صرف هزینه، وقت و تفکر، دارای پیام باشد.
در کشورهای دیگر سال‌ها روی عروسک‌ها و مفاهیم یک برنامه تحقیق می‌شود و بعد تولید آن تا ۳۰ سال ادامه پیدا می‌کند و هزاران تز دکترا و فوق‌لیسانس روی آن برنامه‌ها نوشته می‌شود.
من فکر می‌کنم وقت آن شده که دست از مجانی‌سازی برداریم؛ یعنی دوره‌ای که ما بتوانیم روی علایق تولیدکننده بدون در نظر گرفتن مسائل مالی تکیه کنیم به آخر رسیده است. هنرمندان ما امروز نسبت به سایر صنوف در شرایط پائین‌تری زندگی می‌کنند. ما امروز محدودیت‌هایی داریم که مختص جامعه ماست. مثلا ما بازار جهانی برای محصولاتمان نداریم. ما نمی‌توانیم کار فرهنگی انجام بدهیم و بازار جهانی فروش نداشته باشیم و از آن طرف هم انتظار داشته باشیم که همه چیز با ایثار تمام بشود. در یک دوره‌ای انگیزه ما و مسائل فرهنگی آن‌قدر قوی بود که واقعا مجانی هم کار می‌کردیم ولی الان این‌طور نیست. وقتی از برنامه‌سازی کودک حرف می‌زنیم، همه چیز از جمله دستمز‌دها هم انگار بچه‌گانه است...
منبع : روزنامه فرهنگ آشتی