جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

تهاجم در حاشیه – عقب نشینی در متن


تهاجم در حاشیه – عقب نشینی در متن
سفر یک روزه " رجب طیب اردوغان " نخست وزیر اسلامگرا – محافظه کار ترکیه در روز ۲۶ آوریل به دمشق از این منظر قابل اهمیت است که میانجی گری صلح بین سوریه و اسرائیل توسط یک نیروی اسلامگرای منطقه ای دنبال می شود. چنین تابوشکنی در خصوص برقراری صلح در این منطقه از خاورمیانه که هم اینک به نقطه کانونی منازعات منطقه ای در عرصه سیاسی – امنیتی فلسطین، لبنان، عراق و تا حدودی موقعیت ویژه ایران تبدیل شده است می تواند وضعیت در کل منطقه را دگرگون کند.
ورود سوریه به مدار صلح که از مدت ها پیش با مذاکرات محرمانه دوجانبه و چندجانبه با دشمنان منطقه ای و بین المللی خود در جریان بوده است بار دیگر این واقعیت را اثبات می کند که رژیم ها سکولار، انعطاف پذیری پراگماتیستی را بر دگماتیسم آرمانگرا ترجیح خواهند داد. البته همیشه دمشق چه در زمان زمامداری " حافظ اسد" رئیس جمهور قبلی و متوفی و چه در دوران بشار پسر خلف وی، کسب منافع را بر مبنای جانبداری و دلالی در بستر شکاف های منطقه ای آزموده اند. چنانچه در جنگ ایران – عراق با جانبداری از تهران، در جنگ اول خلیج فارس در سال ۱۹۹۱ و اشغال کویت با جانبداری از ائتلاف به رهبری آمریکا و طی سال های اخیر در جریان منازعه ایران – آمریکا، همیشه باج خود را از کیسه دیگران ستانده اند. این که فشارها بر دمشق چنان افزایش یافته است که این کشور خود به بازیگر اصلی میدان منازعه تبدیل شود و به جای نقش بالانس کننده قبلی، پیکان تهاجم را به سمت خویش ببیند، وضعیت ناخوشایندی است که هرگز در ساختار سیاسی این کشور قابل دوام نخواهد بود. از سوی دیگر نقش میانجی گرانه اردوغان در برقراری صلح بین دمشق – تل آویو نیز گویای یک واقعیت تاریخی است که دیپلماسی ملی هر کشوری را باید خارج از قواعد و اصول ایدئولوژیک و در چارچوب واقعیات پراگماتیستی مورد پذیرش و ارزیابی قرار داد. اینکه ساختاری برخلاف این قاعده بازی برای آرایش عرصه بازی دیپلماتیک خود عمل کند، در نهایت نه تنها توان توفیق را از دست می دهد که حتی متحدین خود را نیز در این بن بست تاریخی به موازات طی مراحل و تعمیق بحران از دست خواهد داد. اسلامگرائی اردوغان هم به هیچ عنوان یک سیاست ایدئولوژیک نیست بلکه یک محافظه کاری طبقاتی با رنگ و لعاب استفاده سیاسی از مذهب برای کسب قدرت مفهوم داشته است. اینکه در طی سال های اخیر سطح روابط بین رژیم اسرائیل با دولت اسلامگرای اردوغان نسبت به دوران زمامداری ملی گرایان سکولار در ترکیه هیچ تفاوت ماهوی نداشته است نشان می دهد که اسلامگرائی ترک در متن اندیشه و عملکرد خود از قواعد دیپلماسی سکولار تبعیت می کند.
البته از هم اینک نمی توان نسبت به تحولات منطقه ای و نقش میانجی گرانه آنکارا در روابط پر تنش دمشق – تل آویو، در میزان موفقیت آن در کوتاه مدت حکم نهائی را صادر کرد چرا که بر مبنای همان دیپلماسی عقلانی چانه زنی و امتیازگیری پروسه ای مرحله ای و زمانبر می باشد. هیچ کس نمی تواند اردوغان یا بشار اسد را برای شروع این بازی محکوم کند چرا که هر دوی این زمامداران بر اساس منافع ملی خود، گریز از فشارهای موجود و حداکثر سودمندگرائی بر اساس موقعیت سیاسی و ژئوپلتیکی خود حرکت می کنند. بازگشت بلندی های جولان به سوریه بر مبنای قبل از جنگ اعراب و اسرائیل در سال ۱۹۶۷ در شرایط یارگیری های جدیدی که در منطقه انجام گرفته است و تل آویو را نیز به کشورهای عرب نزدیک نموده می تواند غایت انتظار سوریه تلقی شود. اما در این میان یک نکته دیگری هم وجود دارد که هر چند مستقیم به روابط دمشق – تل آویو مربوط نمی شود ولی ارتباط تنگاتنگ و اجتناب ناپذیری با موفقیت طرح صلح کنونی خواهد داشت. مسائل لبنان و نقش سوریه در این حوزه نفوذ سنتی با توجه به تنش های کنونی که بعد از ترور " رفیق حریری " نخست وزیر سابق لبنان شروع گردید به موازات مشکل جولان نمود واقعی خواهد داشت. این دو موضوع هرگز قابل تفکیک نبوده و ارتباط ارگانیکی آن با همدیگر روند کنونی را پیچیده تر خواهد کرد که برخلاف گمانه زنی های اکثریت تحلیلگران هیچگاه یکطرفه نخواهد بود و بدون امتیاز دادن به دمشق و پذیرش موقعیت نسبی این کشور در لبنان از سوی آمریکا، تحقق نخواهد یافت. دیگر موضوعات همچون مسئله حماس در فلسطین، حزب الله در لبنان، شورش های عراق و نزدیکی به ایران در پرونده سوریه، هر چند اهمیت خاص خود را دارند ولی در همان ظرف دوجداره گفته شده جای خواهند گرفت.
اصولا در خاورمیانه متفاوت از دیگر مناطق جهان هرگز نباید معضلات منطقه ای را در موقعیت انتزاعی و مستقل تحلیل نمود چرا که در این منطقه از جهان، حداقل در حوزه عربی آن، استقلال به مفهوم عام آن وجود خارجی ندارد. نمونه مشخص این مسئله قرارداد کمپ دیوید بین مصر و اسرائیل بود که چون برخلاف به اصطلاح اخوت مابین امت عربی تلقی شد نه تنها به روند صلح در منطقه کمکی نکرد که سال های متمادی موجب انزوای مصر در جامعه کشورهای عرب گردید. این مسئله به نوعی دیگر امروز در مورد سوریه نیز صادق است و آن اینکه بدون حل مسئله لبنان صلح بین دمشق – تل آویو پایان دهنده انزوای سوریه نخواهد بود. به هر حال سوری ها در وضعیت کنونی با ورود به جریان معاملات صلح با دشمن دیرینه خود، دیپلماسی انعطاف پذیر خویش برای کسب منافع ملی و خروج از انزوای موجود را به نمایش گذاشته اند و ترک های اسلامگرا نیز با میانجی گری در این خصوص هویت متفاوت خود را به تصویر کشیده اند.
اردشیر زارعی قنواتی
منبع : پایگاه اطلاع‌رسانی فرهنگ توسعه