چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

نگاهی به ۱۰ سال زمامداری تونی بلر (۲۰۰۷ - ۱۹۹۷)


نگاهی به ۱۰ سال زمامداری تونی بلر (۲۰۰۷ - ۱۹۹۷)
تونی بلر از دوران کودکی از جمعیت فاصله می گرفت. در دوران تحصیل معلمان خود را به جنون نزدیک می کرد و همواره با سوالات خود توانایی و قدرت آنها را زیر سوال می برد. در دانشگاه به رویای خود برای تبدیل شدن به ستار ه ای در دنیای موسیقی جامه عمل پوشانده و خواننده گروه موسیقی دانشگاه شد. در آن زمان کمتر کسی آینده بلر را در دنیای سیاست پیش بینی می کرد. هر چند کاریزما و استعداد بلر در مراوده با افراد از همان سال های کودکی مشهود بود. داستان به قدرت رسیدن وی نیز به هیچ وجه داستان تکراری جوانی ژنده پوش نیست که یک شبه ثروتمند می شود.
وی از همان ابتدا نسبت به هم سن و سال های خود برتری داشت.داستان تونی بلر قصه مردی از طبقه متوسط است. وکیل مدافعی تحصیلکرده و پسر مردی که قرار بود نماینده محافظه کاران در پارلمان انگلیس باشد، اما بخت با وی یاری نکرد. مردی که به موفق ترین رهبر تاریخ حزب کارگر تبدیل شده و نه تنها سرنوشت این حزب که آینده بریتانیا را تغییر داد. داستان مردی که زمانی در خیالات خود غرق بود، اما توانست در دنیای واقعیت تبدیل به سیاستمداری قدرتمند و جنجالی در سطح بین المللی شود.
● تمایلات محافظه کارانه
آنتونی چارلز لینتون بلر در سال ۱۹۵۳ در ادینبورو دیده به جهان گشود. وی دومین پسر هازل و لئو بلر بود. تونی پنج سال نخست عمر خود را در استرالیا گذراند. کشوری که لئو در دانشگاه آن حقوق درس می داد. اواخر دهه ۱۹۵۰ بود که خانواده لئو بلر به بریتانیا بازگشتند. تونی سال های آتی کودکی خود را در دورهام گذراند.
لئو در آن زمان ریاست شورای محافظه کاران دورهام را بر عهده داشت. اما پس از سکته قلبی برای همیشه با آرزوی خود برای تبدیل شدن به نماینده محافظه کاران در پارلمان خداحافظی کرد. بدین ترتیب آرزوهای لئو برای تبدیل شدن به چهر ه ای ماندگار در میان محافظه کاران انگلیسی به پسر دوم وی به ارث رسید. در آن زمان تونی در انتخابات ساختگی مدرسه نیز به عنوان کاندیدای محافظه کاران شرکت می کرد.
● دیوانه کننده
دبیران تونی بلر از وی چهره پسری گستاخ و سرکش را به یاد می آورند. پسری با استعداد هنرپیشگی فراوان که همواره دوست داشت در مرکز توجه همگان باشد. دوستان تونی از او به عنوان چهر ه ای بسیار خونسرد یاد می کنند. صاحب خانه تونی بلر در گفت وگو با جان رنتول، زندگینامه نویس بلر، می گوید؛ «تونی سرشار از زندگی بود. گاهی اوقات شور و شعف وی به دیوانگان می ماند. او عاشق بحث و مناظره بود. تونی از حداکثر ظرفیت های قانونی استفاده می کرد. به همین دلیل است که نمی توانم سوگند بخورم که آیا وی قوانین را زیر پا گذاشته است یا خیر. نمی توانم مطمئن باشم هرگز مست کرده است یا خیر.
او بسیار شیطان و سرزنده بود.»هفده ساله بود که به دلیل زیر پا گذاشتن مداوم قوانین و عاصی کردن دبیرانش تهدید به اخراج از مدرسه شد. سرانجام پدر دوست دخترش به نجات او آمد و از مسوولان مدرسه خواست که با صرف نظر از اخراجش، تونی را برای گذراندن چند هفته آخر تابستان راهی منزل وی کنند.
● موسیقی راک
تونی در دوران تحصیل در فتس با چارلی فالکونر آشنا شد. مردی که بعدها لرد خزانه دار وی شد دانشجو آکادمی ادینبورو بود. بلر با به دست آوردن سه نمره عالی توانست وارد آکسفورد شده و به تحصیل در رشته حقوق بپردازد.
بلر نیز مانند بسیاری از هم سن و سال های نوجوان خود در اواخر دهه ۱۹۶۰ شیفته موسیقی راک بود. او میک جگر را به عنوان الگوی خود در عالم موسیقی برگزیده بود. اما در رویا هایش شغلی در پشت صحنه مانند مدیر برنامه ریزی نیز ارضایش می کرد. پیش از آن که برای تحصیل در رشته حقوق راهی آکسفورد شود به لندن سفر کرده و یک سال را به تحصیل آزاد در رشته مدیریت موسیقی راک گذراند. اما پس از ورود به آکسفورد به خوانندگی در گروه موسیقی دانشگاه اکتفا کرد. دوستان او به خوبی روز های محبوبیت بلر روی سن های دانشگاه را به یاد می آورند.
● کارآموز وکالت
یکی از دوستان تونی در گروه موسیقی دانشگاه آکسفورد در این خصوص می گوید؛ «تونی در آن زمان دوست داشت مدت ها به تمرین موسیقی ادامه دهد.» البته تونی علاوه بر توجه به علائق و احساسات شخصی، قدرت تفکر و آینده نگری عجیبی نیز داشت. او در همان روز های فعالیت در گروه موسیقی، به سیاستمداران چپ گرای بریتانیا نیز فکر می کرد.
گاهی اوقات تونی که خود را یک مسیحی مومن می دانست در کلاس های مذهبی نیز شرکت می کرد. بلر زمانی که روز های تحصیل در آکسفورد را می گذراند مادر خود را که به سرطان مبتلا شده بود از دست داد. مرگ مادر نگاه او به دنیای اطراف را کاملاً تغییر داد. در طول نخستین سال دانشگاه با کشیشی استرالیایی آشنا شد.
پیتر تامسون همان روحانی مسیحی بود که تونی ساعت ها با او در خصوص مسائل اجتماعی و مذهبی سخن می گفت. تونی بعدها اعتراف کرد که همین بحث های شبانه با پیتر بود که وی را به سوسیالیسم مذهبی و تلاش برای تغییرات اجتماعی علاقه مند کرد.رفتار های تونی در دوران جوانی بسیار غیرقابل پیش بینی بود. اوایل دهه ۱۹۷۰ بود که سیگار کشیدن و گرایش به انواع مواد مخدر در میان جوانان انگلیسی به شدت رواج یافته بود.
اما تونی در این فاصله زمانی هرگز به مواد مخدر نزدیک نشد. افراد انگشت شماری هستند که بتوانند مستی شدید و خارج از معمول تونی را به یاد بیاورند.تنها خلاف اخلاقی تونی شاید سیگار کشیدن بود. عادتی که بعدها همسر تونی وی را وادار به ترک آن کرد. وی درست پانزده دقیقه پیش از ازدواج با همسرش آخرین سیگار عمرش را کشید. تونی آکسفورد را با تصاحب رتبه دوم ترک کرد. سال ۱۹۷۶ بود که وی به عنوان کارآموز وکالت مشغول به کار شد.
● زندگی خانوادگی
تونی بلر خاطرات روزهای آشنایی با همسرش را به خوبی به یاد می آورد. او در این خصوص می گوید؛ «یک روز پس از ملاقات با او برای صرف ناهار به رستورانی رفتیم. ساعت ها پس از صرف ناهار بود که متوجه شدیم هنوز در همان رستوران در حال صحبت هستیم. بیش از آن که به عنوان همسر آینده ام به او فکر کنم، او را دوستی صمیمی یافتم.»سال ۱۹۸۰ بود که تونی بلر با ازدواج با همان دوست صمیمی زندگی خانوادگی خود را آغاز کرد.
اندکی پس از ازدواج تونی و همسرش خودشان را به درون دنیای سیاست در قالب حزب کارگر پرتاب کردند. البته تونی بلافاصله پس از ترک آکسفورد به حزب کارگر پیوست، اما تا پس از ازدواج به طور جدی سیاست های این حزب را دنبال نمی کرد.
همسایه تونی، چارلز کلارک بود که وی را با فعالیت های حزب کارگر بیش از پیش آشنا کرد. مردی که بعدها در کابینه بلر وزیر مسکن نام گرفت.سال ۱۹۸۱ بود که تونی به کمک پدرزن خود که هم هنرپیشه بود و هم از فعالان چپ در بریتانیا موفق به دیدار با تام پندری نماینده حزب کارگر در پارلمان شد. تونی در آن زمان تنها یک سوال برای پرسیدن از تام داشت؛ «چگونه می توانم به عنوان نماینده حزب به پارلمان راه یابم؟»
تام پندری در آن زمان تونی را به مجلس عوام برده و به وی پیشنهاد داد که در انتخابات آتی در بیکونسفیلد شرکت کند. تونی بلر هرگز نتواست به این راحتی کرسی حزب را در پارلمان از آن خود کند. وی توجه رهبر وقت حزب کارگر را به خود جلب کرد. مردی که آینده ای درخشان برای تونی در عالم سیاست پیش بینی کرده بود. در جریان انتخابات عمومی سال ۱۹۸۳ بود که تونی تصور می کرد آخرین شانس خود را نیز برای راهیابی به پارلمان از دست داده است.
اما بخت با وی یار بود. درست در آخرین دقایق پایان زمان ثبت نام بود که کرسی حزب کارگر در شهر سگدفیلد خالی شد. به دلیل نزدیکی این شهر به محل سکونت تونی وی بیش از سایر رقبا شانس پیروزی در این انتخابات را داشت. در این سال مانیفست حزب کارگر یکی از چپ ترین مانیفست هایی بود که مقابل رای دهندگان بریتانیایی قرار گرفت. بر اساس این مانیفست ملی شدن صنعت و خلع سلاح هسته ای از اولویت ها بود.در آن زمان تونی در خلوت خود به مدیر فعالیت های انتخاباتی اش اعتراف کرد که برخی مفاد اصلی این مانیفست را قبول ندارد. خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا یکی از مفاد این مانیفست بود.
موردی که تونی به شدت با آن مخالف بود. تونی سرانجام با وجود ناکامی کلی حزب کارگر در انتخابات، طعم پیروزی سیاسی را چشید. دهه ۱۹۸۰ دوران بسته شدن گروهی کارخانه ها و بیکاری مفرط در شمال شرقی بریتانیا بود. تونی بلر هنگام ورود به پارلمان تنها سی سال سن داشت. وی جوان ترین نماینده حرب کارگر در پارلمان لقب گرفت.
وکیل مدافع جوان لندنی، لقبی که برخی روزنامه های محلی به تونی داده بودند، سرسختانه برای حفظ شغل خود در صنایع سنگین و سنتی بریتانیا تلاش می کرد. البته وی هرگز عقیده خود را در خصوص لزوم مدرنیزاسیون حزب کارگر کتمان نمی کرد. مدتی از حضور تونی در حزب کارگر نگذشته بود که وی متوجه شد انتقادات برنده وی از این حزب سخنانی نیست که اعضای حزب تمایلی به شنیدن آنها داشته باشند. در یکی از نشست های داخلی حزب بود که یکی از نمایندگان کارگر در پارلمان پس از سخنرانی بلر مبنی بر ضرورت اصلاحات در ساختار داخلی حزب به راحتی وی را کارآموز سوسیالیسم خطاب کرد.
تونی بعدها خاطره آن روز را این گونه بیان کرد؛ «حادثه آن روز درس بسیار خوبی به من در دنیای سیاست داد، چرا که من به سادگی هر آنچه را که در ذهنم جاری بود بر زبان می آوردم. من آن روز به راحتی هم حزبی های خود را مخاطب قرار داده و اعلام کردم که درست است ما در دوران جدید زندگی می کنیم اما هنوز درست مانند افرادی که در عصر تلویزیون های سیاه و سفید زندگی می کنند صحبت می کنیم.»
همسر تونی نیز در انتخابات عمومی ۱۹۸۳ شرکت کرد، اما پس از شکست در این انتخابات خود را با پرونده های حقوقی سرگرم کرد. وی اندک اندک تبدیل به یکی از وکلای مشهور بریتانیا در حوزه حقوق بشر شد. آخرین سال حضور تونی در پارلمان بود که نخستین فرزند آنها به دنیا آمد. در همان روزها بود که تونی متحد اصلی خود را برای مدرنیزاسیون قوانین حزب کارگر شناخت.
● شعاری جدید
دوستان تونی بلر رابطه وی با گوردون براون را رابطه ای مملو از احترام می دانستند. آن زمان گوردون براون و تونی بلر دفتر کار مشترکی در پارلمان داشتند. برخلاف تونی بلر، گوردون براون از سال های جوانی به حزب کارگر پیوسته بود. وی در آن زمان با تمامی فراز و فرود های این حزب آشنایی داشت.
اما گوردون نیز با همراهی پیتر مندلسون مشاور ارشد رهبر حزب همواره به دنبال اعمال برخی اصلاحات اساسی در ساختار حزب و به زبان دیگر تولد حزب کارگری جدید بود. حلقه سه نفره بلر، مندلسون و براون قصد داشت حزب کارگر جدیدی را برای انتخاب پیش روی مردم بریتانیا قراردهد. خلع سلاح یک جانبه، تعیین شعار های جدید و پیوستن به بازار آزاد از جمله مطالبات هر سه نفر حزب کارگر جدید بود.
البته برقراری رابطه صمیمی میان حزب و رای دهندگان نیز یکی از اولویت های حزب بود. گروه هایی که اگر مدت ها قبل حتی با شنیدن صدای پای چنین تغییراتی در حزب کارگر آن را به سرعت منزوی می کردند ، این بار با تلاش های بلر و براون خود وسیله ای برای برقراری اصلاحات در این حزب شدند.
مشاوران که پیش از این محتاطانه به سراغ سیاست های حزب کارگر می رفتند، این بار به راحتی سران این حزب را در اتحاد سیاست های مردمی تر تشویق می کردند. بلر و براون هر دو به سرعت از زندگی در سایه حزب بیرون آمده و در مرکز توجهات قرار گرفتند. البته پس از مرگ رهبر حزب در سال ۱۹۹۴ بود که طرفداران این دو نفر که پیش از این در حقیقت از یک ایده نو در حزب حمایت می کردند و نه از دو شخص متفاوت دچار شکاف شدند. بسیاری بر این باور بودند که این گوردون براون است که باید به عنوان عامل اصلاحات در حزب کارگر شناخته شود چرا که سابقه حضور فعالیت وی در این حزب بیش از تونی بلر است.اما در آن زمان خزانه دار در سایه حزب نتوانست بر وسوسه خود برای حمایت از بلر در برابر براون غلبه کند. در نتیجه بلر به راحتی فرصت طلایی پیشرفت را به دست آورد. اما علت عدم پشتیبانی خزانه دار در سایه حزب از براون که سابقه حضور بیشتری در حزب داشت، بیش از آن که سیاسی باشد، به خاطر قدرت ارتباط گیری بلر با افراد بود. این تصمیم پیتر مندلسون از همان ابتدا شکافی در حزب کارگر جدید به وجود آورد. مندلسون بارها در سخنان خود اعتراف کرد که این تصمیم رابطه میان براون و بلر را تا حدودی تیره و تار کرد.
حزب کارگر جدید پس از مرگ رهبر آن و در پیش گرفتن سیاست های جدید چیزی شبیه به ورزشکاران سبک وزن در کشتی بود. بلر در آن زمان سرسختانه برای هدایت تک قطبی حزب تلاش می کرد. او بر این باور بود که در سال ۱۹۹۲ کاندیدای این حزب، در شرایطی که از حمایت رسانه ای اندکی برخوردار بود، به راحتی می تواند بر کرسی نخست وزیری بریتانیا تکیه بزند. بلر از این شکست درس خوبی گرفت و با استخدام یکی از روزنامه نگاران مشهور آن زمان تمام تلاش خود را برای آموختن فن تحت تاثیر قرار دادن مخاطبان به کار گرفت. هر دو نفر از همان ابتدا به صراحت مشکلات روابط اجتماعی بلر را موشکافی کردند. بلر اما به دلیل داشتن شم اقتصادی قوی به راحتی رابطه بسیار خوبی میان حزب و ستاره های عرصه سینما و موسیقی بریتانیا برقرار کرد.
تونی بلر در این سال ها از هر سخنرانی برای صحبت کردن در خصوص خلق بریتانیایی جدید استفاده می کرد. در تمامی برنامه های تلویزیونی بلر از تمامی استعداد های خدادادی خود برای جلب نظر همگان استفاده می کرد. در مقابل ده ها دوربینی که در برابر او قرار می گرفتند، بسیار عادی و مسلط سخن می گفت. این سیاست ها نیز سرانجام به بار نشسته و بلر انتخابات ۱۹۹۷ را با ثبت نام خود در تاریخ سیاسی بریتانیا تجربه کرد.
پیروزی در همین انتخابات بود که او را در سن ۴۳ سالگی به دفتر نخست وزیر بریتانیا کشاند. او در آن زمان جوان ترین نخست وزیر در تاریخ دویست ساله بریتانیا بود. صبح روز انتخابات بلر درست مانند همیشه عصبی بود. وی حتی با وجود پیروزی از احتمال ائتلاف با لیبرال دموکرات ها سخن می گفت و ابراز نگرانی می کرد. دو ساعت پس از اعلام نتیجه انتخابات وی از هواداران خود خواست که دست از شادی بردارند. وی شادی ناشی از پیروزی خود را نوعی حماقت و خودخواهی می دانست. روز دوم ماه مه سال ۱۹۹۷ بود که تونی بلر وارد خانه شماره ده داونینگ استریت شد. در آن زمان بلر در مقابل دوربین های خبرنگاران حاضر شده و قول داد که نفس کشیدن در بریتانیای جدید را برای همگان به ارمغان آورد.
● ماه عسل سیاسی بلر
تونی همچنان مانند آهنی استوار به تلاش های خود برای متحول کردن بریتانیا ادامه می داد. وی در نخستین دوره انتخابات شهرداری ها در لندن سرانجام کاندیدای مورد نظر خود را انتخاب کرده و از وزرای خود می خواست که همواره گوش به زنگ وی باشند. بلر قدرت را در داونینگ استریت متمرکز کرده بود. او ترجیح می داد تصمیم های خود را در حلقه محدود مشاوران سیاسی خود برملا کند. بسیاری وی را به خصوصی کردن روابط سیاسی متهم می کردند، اما او در حقیقت به دنبال اداره حکومت به شیوه یک رئیس جمهور و نه یک نخست وزیر بود.
تکینک های وی در مصاحبه های مطبوعاتی و رقابت های انتخاباتی اندک اندک به یک اپیدمی در میان سیاستمداران انگلیس تبدیل شد. حضور مستمر وی در مطبوعات و رسانه های بریتانیا همچنان عامل موفقیت حزب کارگر بود. هنوز چند هفته از پیروزی وی در انتخابات نگذشته بود که بلر در روز مرگ پرنسس دایانا با سخنرانی احساسی خود در خصوص وی قلب تمامی مردم بریتانیا را با خود همراه کرد. وی در آن زمان برای نخستین بار واژه شاهزاده قلب های مردم را برای دایانا به کار برد. واژ ه ای که از آن پس با نام دایانا پیوند عجیبی خورد.
تونی در هیچ یک از مصاحبه های خود از اعتراف به داشتن شخصیتی تک محوری سر باز نمی زد. سال ۲۰۰۰ میلادی بود که همسر تونی بلر در سن ۴۵سالگی بار دیگر باردار شد. بدین ترتیب فرزند آنها که نام پدربزرگ را گرفته بود سنت شکنی کرد. هیچ کدام از نخست وزیران سابق بریتانیا از ۱۵۰ سال پیش تاکنون در دوران نخست وزیر صاحب فرزندی نشده بودند. سال ۲۰۰۱ مجدداً بخت با تونی همراه بود. وی بار دیگر با عمل کردن به شعار های خود در حوزه آموزش و پیشبرد اهدافش در خصوص بهداشت و سلامت در بریتانیا توانست اطمینان مردم را جلب کند. این پیروزی بلر را در برآورده کردن آرزو هایش در قبال بریتانیا جسورتر کرده بود. وی بر این باور بود که اتحادیه ها باید به دنبال اصلاحات باشند.
اما تنها ابر مه آلود آسمان سیاسی بلر، وخیم شدن رابطه وی با گوردون براون بود. در آن زمان رابطه این دو نفر تنها با سکوت های طولانی سردتر از پیش شده بود. گوردون براون در آن زمان وزیر خزانه داری بریتانیا بود. بلر برای تصاحب کنترل قدرت بسیاری از پست های کلیدی را به همراهان وفادار خود سپرد. اما سرانجام این گوردون براون بود که از سایه بیرون آمده و در برابر آرزوی بلر برای پیوستن بریتانیا به حوزه یورو ایستادگی کرد.
براون هنوز زخم ناشی از به حاشیه رانده شدن توسط بلر را از یاد نبرده بود. بلر از مدت ها پیش شاید از همان روز های نخست پیدایش یورو خواهان رواج این واحد پولی در بریتانیا بود. بلر بر این باور بود که رواج یورو می تواند بریتانیا را از خاک خوردن در حاشیه اروپا نجات داده و این کشور را تبدیل به قلب اروپا کند. اما گوردون براون چندان در این آرزو با بلر موافق نبود. وی پنج مرحله آزمون اقتصادی برای ورود بریتانیا به حوزه یورو در نظر داشت. شکست تونی بلر در وارد کردن بریتانیا به حوزه یورو یکی از رویا های تونی بود که هرگز رنگ واقعیت به خود نگرفت.
● عراق
تونی بلر در طول دوران نخست وزیری خود ماموریتی حساس را نیز بر عهده گرفت، ماموریتی که در تاریخ ثبت شد. تاریخی که یا از وی به خوبی یاد خواهد کرد یا نام وی را در زمره شکست خوردگان قرار خواهد داد. بلر همواره در حوزه دیپلماسی سیاست خاص خود را داشت. تنها یک سیاست. گویا وی همواره تجربه دیدار با افراد عاری از هر گونه احساس در ارتش را به یاد داشت. پیروزی های نظامی اولیه در سیرالئون و کوزوو، بلر را به کارآمدی فعالیت های نظامی امیدوار کرده بود. وی بر این باور بود که می توان با توسل به راهکار های نظامی، کمک های بشردوستانه را نیز راهی کشور های نیازمند کرد.
بسیاری از همکاران او بر این باور بودند که بلر به دلیل داشتن عقاید مذهبی حسی کاملاً روشن در قبال اخلاقیات دارد. نخستین دوره حضور بلر در قدرت با ریاست جمهوری بیل کلینتون در ایالات متحده همزمان بود. بلر و کلینتون در آن زمان رابطه بسیار خوبی با یکدیگر داشتند. اما برخلاف انتظار همگان پس از به پایان رسیدن دوران ریاست جمهوری بیل کلینتون رابطه دو کشور از گذشته نیز نزدیک تر شد. بلر با جورج بوش جانشین کلینتون رابطه بسیار نزدیک تری برقرار کرد. یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ از راه رسید. مناسبات بریتانیا و ایالات متحده پس از این حادثه وارد مرحله جدید و حساس خود شد.
● شکست
بلر سفر دور ه ای خود به سرتاسر جهان را آغاز کرد. هدف وی از این سفر جلب حمایت برای بوش بود. بلر در آن زمان بر این باور بود هنگامی که ایالات متحده با مشکلی عجیب دست و پنجه نرم می کند منفعت بریتانیا ایستادن در کنار این کشور است و نه در جبهه مقابل. ماه مارس سال ۲۰۰۳ میلادی بود که بحث حمله به عراق با وجود عدم تایید سازمان ملل جدی تر شد. در آن زمان افکار عمومی بریتانیا به شدت با شرکت بریتانیا در این جنگ مخالف بود. اما بلر تصمیم خود را گرفته بود؛ تصمیمی که نام بوش و بلر را برای همیشه در اذهان عمومی به عنوان دو شریک ثبت کرد.
بلر از تمامی استعداد سخنوری خود استفاده کرد تا پارلمان را نیز با خود در این تصمیم شریک کند. شکست ارتش امریکا و متحدانش در یافتن تسلیحات کشتار جمعی در عراق، اوضاع بلر را بیش از پیش خراب کرد. بریتانیایی ها به این نتیجه رسیدند که نخست وزیرشان بیش از اندازه به فرضیات اطمینان کرده است. چنین شخصی از نظر انگلیسی ها مهر ه ای سوخته و غیرقابل اطمینان است.
بلر پس از این شکست در انظار عمومی بارها از احتمال استعفای خود سخن گفت. بسیاری از کارشناسان بر این باور بودند که بلر می تواند با تکیه بر حمایت کابینه به فعالیت خود ادامه دهد. اما اکتبر ۲۰۰۴ میلادی بود که سخنان بلر همگان را متعجب کرد. بلر صراحتاً اعلام کرد که حتی در صورت پیروزی در انتخابات آتی نیز بر کرسی نخست وزیر تکیه نخواهد زد. این اظهارات همگان را متقاعد کرد که اوضاع جسمانی بلر وخیم است. وی به تازگی تحت عمل جراحی قلب قرار گرفته بود.
● اردک لنگ
اعلام این خبر از سوی تونی بلر برای وی هیچ گونه منفعتی نداشته و تنها مخالفان توانستند با دمیدن در شیپور انتقاد های خود، بلر را به نخست وزیری لنگ تشبیه کنند. تونی بلر نخستین رهبر حزب کارگر بود که توانست سه انتخابات متوالی را به نفع خود به پایان برساند. اما سهم وی از محبوبیت عمومی از تمامی نخست وزیران بریتانیا کمتر بود. اما با این وجود توان وی برای تشویق سایرین به انجام کارهای مورد علاقه اش همچنان دست نخورده باقی ماند.
او یک بار در طول بیست و چهار ساعت هم به سنگاپور سفر کرد و هم به اسکاتلند رفت تا در خصوص لغو بدهی های آفریقا با سایر سران بین المللی صحبت کند. اما تمامی این موفقیت ها با حمله تروریستی به متروی لندن در تاریخ هفتم ژوئیه، بار دیگر رنگ شکست به خود گرفت. این نخستین حمله انتحاری بود که بریتانیا در طول تاریخ خود شاهد آن بود. البته برای مدت کوتاهی پس از این حادثه توان سخنوری تونی بلر و آرام کردن جو حاکم بر کشور میزان محبوبیت وی را افزایش داد.
بلر به خوبی می دانست چگونه از مواقع بحرانی بیشترین استفاده را کند. اما انتشار گزارشی مبنی بر خشم تروریست ها از حضور بریتانیا در جنگ عراق و افغانستان دوباره موجی از بی اعتمادی را پشت سر بلر ایجاد کرد. بلر در آن زمان از عذرخواهی از مردم بریتانیا سر باز زد. اقدامی که به عقیده بسیاری از کارشناسان می توانست خشم مردم از بلر را کاهش دهد. بلر بارها اعلام کرد که بریتانیا در مبارزه با تروریسم کنار ایالات متحد ه ایستاده است. در نهایت نیز همین ایستادگی بود که خروج زودهنگام بلر از قدرت را رقم زد.
● ضربه آخر
زمانی که تونی بلر مانند جورج بوش حمله اسرائیل به لبنان را محکوم نکرد، هم حزبی های وی متوجه شدند که تونی بلر قصد دارد روز های آخر خود در دنیای سیاست را تجربه کند. حتی وفاداران به بلر نیز ترجیح دادند دست از حمایت از او بردارند. استعفای تعدادی از وزرای کابینه شوک دیگری برای بلر بود. بسیاری از وزرا و حاضران در کابینه بر این باور بودند که بلر باید زمان خروج خود از قدرت را اعلام کند، چرا که در غیر این صورت به حزب ضربه سنگینی وارد خواهد شد. بدین ترتیب تونی بلر اعلام کرد که تا پیش از سپتامبر سال ۲۰۰۷ میلادی برای همیشه از قدرت خارج خواهد شد.
او بارها پس از آن تاریخ اعتراف کرد که هرگز تصور نمی کرده است روزی این گونه از چرخه قدرت حذف شود. اما سخنرانی وی در نشست حزب در سال ۲۰۰۶ میلادی هم حزبی های وی را به تفکر وادشت. آنها برای آخرین بار سخنان مملو از احساسات مردی را می شنیدند که بی شک با خروج خود از حزب، همگان را متضرر خواهد کرد. هم حزبی ها و حتی منتقدان بلر با این سخنرانی به این نتیجه رسیدند که روزی دل هاشان برای چنین شخصیتی تنگ خواهد شد. آنها موفق ترین رهبر خود را از دست می دادند.
استعداد خدادادی بلر که وی را به قدرت رساند هنوز دست نخورده باقی مانده بود. وی باز هم در کانون توجه همگان قرار داشت. بلر بارها اعلام کرد که میزان محبوبیتش چندان اهمیتی برای وی ندارد چرا که او به صحت اقدامات خود ایمان دارد. آخرین ماه های نخست وزیری بلر با تحقیقات پلیس از او همراه بود. بلر متهم بود که در ازای دریافت کمک های مالی برای حزب، سمت سناتوری را به حمایت کنندگان مالی پیشنهاد کرده است. بلر در بحبوحه انتقادات از خود گفت؛ «من هرگز برای حفظ شخصیت و جایگاه خود به کسی التماس نخواهم کرد. مردم می توانند هر گونه که دوست دارند در مورد من فکر کنند.»
بلر تاکنون بارها اعلام کرده بود که احترام بسیاری برای مردم انگلیس قائل است و کار کردن به عنوان نخست وزیر این مردم افتخار بزرگی برای او بوده است. بلر یک بار در این خصوص گفت؛ «در طول ده سال گذشته بسیار تغییر کرده ام. دوست داشته شدن از جانب دیگران چندان برایم حائز اهمیت نیست.» بلر اما در طول یک دهه گذشته واقعاً فرق کرده است. او دیگر به هیچ وجه شبیه آن نخست وزیر جوان و گیتار به دستی نیست که در سال ۱۹۹۷ وارد خانه شماره ۱۰ داونینگ استریت شد.
مترجم: سارا معصومی
منبع : روزنامه شرق