پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

مترسک - Scarecrow


مترسک - Scarecrow
سال تولید : ۱۹۷۳
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : برادران وارنر
کارگردان : جری شاتسبرگ
فیلمنامه‌نویس : گاری مایکل وایت، برمبنای داستانی نوشته خودش.
فیلمبردار : ویلموش ژیگموند.
آهنگساز(موسیقی متن) : فرد رایتانو.
هنرپیشگان : جین هاکمن، آل پاچینو، دوروتی تریستان، آن وِجوورت، ریچارد لینچ، آیلین برنان و پنی آلن.
نوع فیلم : رنگی، ۱۱۵ دقیقه.


دو آواره، «ماکس» (هاکمن) و «لاین» (پاچینو)، در کالیفرنیای شمالی با هم آشنا می‌شوند و وقتی «ماکس» تعریف می‌کند که می‌خواهد با پس اندازهایش در دوران حبسش، در پیتسبورگ یک کارواش راه بیندازد، تصمیم می‌گیرند با هم کار کنند. «لاین» می‌خواهد در دیترویت توقف کند تا فرزندش را از «آنی» (آلن) - که چند سال پیش ترکش کرده - ببیند، و «ماکس» هم می‌خواهد در دنور به خواهرش، «کولی» (تریستان) سر بزند. در راه، عصبی مزاج بودن «ماکس» بارها کار دست‌شان می‌دهد و «لاین» سعی می‌کند به او بفهماند که خنداندن مردم بهتر از دعوا کردن است. در منزل «کولی»، «ماکس» از محبت‌های دوست خواهرش، «فرنچی» (وِجوورت)، لذت می‌برد. در اینجا «ماکس» تصمیم می‌گیرد که کارواش خود را در دنوِر راه بیندازد، اما با راه‌انداختن یک دعوا هر دو به یک ماه‌ کار اجباری محکوم می‌شوند. «ماکس» بدخلق و گوشه‌گیر می‌شود و «لاین» با «جک رایلی» (لینچ) هم اتاق می‌شود که قصد دارد از او سوء استفاده کند. «لاین» با «جک» درگیر می‌شود و به شدت کتک می‌خورد، ولی «ماکس» انتقامش را می‌گیرد و دوباره دوست می‌شوند. پس از آزادی. هر دو به دنور می‌روند و «لاین» به «آنی» تلفن می‌زند و - به دروغ می‌شنود که فرزندش مرده به‌دنیا آمده است. او ابتدا ناراحتی‌اش را پنهان می‌کند، ولی بعد در بیمارستان بستری می‌شود. «ماکس» تصمیم می‌گیرد پس‌اندازش را برای درمان دوستش خرج کند.
* مترسک به شیوه‌ای فاصله‌گیرانه و خودآگاهانه تصاویری چشم‌گیر از چشم‌انداز زندگی آدم‌های «متوسط» آمریکائی ارائه می‌دهد و در عین حال فضاهای بسته زندگی شخصیت‌ها را دراماتیزه می‌کند. مشکل فیلم جاهائی است که فیلم‌نامه می‌کوشد مایه‌اش را بیش از حد تصریح کند - «ماکس» در حال اعلام این‌که به هیج کس اعتماد ندارد و عشق نمی‌ورزد؛ «لاین» در حال تأکید بر امکان نزدیکی به انسان‌ها و ارجاع دادن به استعاره مترسک که به اعتقاد او کلاغ‌ها را نمی‌ترساند، بلکه سرگرم می‌کند - ولی کارگردانی شاتسبرگ سرگردان و معلق می‌ماند. مکث شاتسبرگ روی اطوارگرائی بازیگرانش باعث تأکید بر ادا و اطوار خود شخصیت‌ها می‌شود، به هاکمن و پاچینو آزادی زیادی می‌دهد و در عین حال رابطه آنان را از معنا و مایه خالی می‌کند. سبک فیلم‌برداری ژیگموند القاگر نوعی سینما - وریته لعاب خورده است، در انتظار برای لحظه حقیقت که در این فیلم هیچ‌گاه رخ نمی‌نماید.