چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا


آسیب شناسی مشاغل در ایران


آسیب شناسی مشاغل در ایران
انفجار بمب جمعیت كه در اوایل انقلاب با خط خطی كردن شعارهای مربوط به كنترل جمعیت صورت گرفت ، از رده های پایین هرم جمعیت به سوی رأس هرم در حركت است ؛ به گونه ای كه در دوره ای مشكل شكلات و پفك نمكی بروز كرد چون جمعیت كودكان بالا رفته بود . سپس مشكل كلاس و درس پیش آمد چون بچه ها به سن مدرسه رسیده بودند . بعد مشكل دیپلم ، بعد كنكور ، حالا هم مشكل زن و شوهر و شغل و این انفجار هنوز به سوی بالا در حركت است و در نهایت روزگاری جمعیت پفك خور به جمعیت در جست و جوی بیمه و تأمین اجتماعی خواهد بود .
از آن جا كه پرداختن به هر یك از این سنین به زمان و كند و كاو زیادی نیاز دارد ، مبحث كار و حرفه را مورد بررسی آسیب شناختی - به ویژه از چشم انداز روانشناسی اجتماعی - قرار داده است .
به طور كلی در مورد شغل و زندگی كاری ، دو مشكل اساسی در ایران امروز وجود دارد ، یكی فرصت های شغلی است و دیگری امنیت شغلی .
فرصت شغلی‌ آن قدر آشفتگی دارد كه معمولاً افراد مناسب به جایی كه باید هدایت نمی شوند . هنوز در مواردی روابط ، حرف اول و ‌آخر را می زند . یكی را به دلیل آن كه بومی نیست استخدام نمی كنند و دیگری را چون رزومه كاری اش پربارتر از رئیس و معاون است . یكی را به دلیل كمال طلبی اش در ادامه تحصیل كنار می گذارند و دیگری را چون یكی از پاهایش كوتاه تر از آن یكی است . داخل پرانتز عرض كنم كه منظورم از شغل بیگاری نیست .
حال ، فرض را بر این بگذارید كه شغلی پیدا شد . قراردادها در برخی موارد طوری تنظیم می شوند كه متقاضی تمامی حقوق قانونی و مدنی خود را از دست می دهد و پس از آن مسأله اساسی ، سازگاری با محیط كار است كه شامل كارفرما ، همكاران ، ساعت كاری و محیط كار است .
گمان نمی كنم جای تردیدی باشد كه ما ایرانی ها گروه های خوب را اغلب نمی توانیم تشكیل دهیم . در یك بازی ملی فوتبال ، دو بازیكن تیم مان مثل خروس جنگی به جان هم می افتند و همیشه در حسرت تشكیل انواع NGO ، تعاونی و گروه هایی هستیم كه اغلب به بازدهی نمی رسند . در محیط كاری هم ما اغلب ائتلاف تشكیل می دهیم ، گروه بندی و جناح بندی می كنیم و برای ایجاد امنیت كاذب برای هم می زنیم . شاید یكی از بزرگ ترین مشكلات ما هم همین نكته باشد . ما ساعات كاری زیادی را به صورت فیزیكی بلكه به صورت روانی هدر می دهیم تا به موضوعاتی فكر كنیم و حرص بخوریم كه جای آنها پشت میز كار نیست بلكه در زمان سبزی پاك كردن اغلب روی می دهد .
محیط های كاری در كشور ما در بیشتر موارد مسموم و ناایمن است . به جای این كه انرژی ما صرف كارمان شود مجبوریم چهار چشمی همدیگر را بپاییم كه زیر آب مان را نزنند و به طور كلی در محیطی كار می كنیم مملو از تعارض . اگر خوش بدرخشی همكارت ممكن است احساس خطر از كار خود كرده و دخلت را بیاورد . اگر خسته باشی و استراحت كنی همین طور و اگر دیگران را به كار بهتر دعوت نمایی ، متهم به چاپلوسی و آب ریز كاهی می شوی .
در چنین آشفته بازاری جای خالی قوانین مدون در جهت هدایت راهبردی نیروی كار احساس می شود . ما از نظام تشویق و پاداش و تنبیه مناسب ، علمی و كار آمدی بهره مند نیستیم . انگیزه های نیروی كار را با تشویق های نا به جای مالی ، از حالت درونی به انگیزه های كم كار آمد بیرونی تبدیل می كنیم و در امتیاز دهی به كارمندان ، اغلب شایستگی ها را كمرنگ كرده و دور اندیشی را جایگزین می كنیم . بیشتر ما به ویژه هنگامی كه مسئولیت های اجرایی داریم می ترسیم داریم رعایت قوانین به هرج و مرج تبدیل شده و زیر سؤال برویم . متأسفانه دیده شده در سطوح كلان مدیریت هم این مسأله وجود داشته كه با رفتن یك مدیر ، یك دولت و یك مجلس ، گویی باید همه رخت سفر را بربندند و از این تأسف بار تر این كه رفتن افراد ، ردپاها و پروژه ها و اقداماتی كه انجام داده اند هم مسكوت مانده و بدین ترتیب بودجه فراوانی به هدر می رود .
مشاغل در ایران تعریف درستی ندارند شغل هایی كه در تقسیم بندی های جهانی ار ارزش بالایی برخوردارند . در ایران نازل ترین جایگاه را دارند . ما اندیشه مان را در اختیار معلمانی می گذاریم كه از شرایط كاری ، اقتصادی و اجتماعی خود ناخشنودند و در مقابل ، مشاغلی را بت ساخته ایم كه حتی هندوستان هم برای آنها ارزش و جایگاه شغلی اجتماعی بالایی در نظر نمی گیرد .
مسأله بعدی ، ناآگاهی كاركنان و كارگران در مورد مهارت های زندگی است . مهارت های زندگی به عنوان یك الگوی روانشناختی مورد توجه سازمان جهانی بهداشت و سازمان ملل متحد قرار گرفته و سر فصل هایی برای آن تدوین شده است . بدین ترتیب كه اگر افراد بتوانند این مهارت های دو گانه را به درستی به كار بگیرند ، در زندگی ، فرد موفقی خواهند بود . این مهارت ها عبارتند از :
▪ مهارت مقابله با استرس
▪ مهارت تفكر خلاق
▪ مهارت خود آگاهی
▪ مهارت ارتباط مؤثر
▪ مهارت همدلی
▪ مهارت مدیریت زمان
▪ مهارت مدیریت هیجان و. .....
▪ آیا سازمان های ما به ویژه واحد آموزش و نیروی انسانی این مهارت ها را می شناسند ؟
▪ آیا برای آموزش مهارت های زندگی سر فصل مالی ویژه ای سالانه تدوین می شود ؟
▪ چند مورد كارگاه آموزشی در شش ماهه نخست سال ۸۵ به این امر مهم اختصاص یافته است ؟
كسب مهارت های زندگی از اولویت های آموزشی دنیا است ، در حالی كه در ایران یك كار لوكس و فانتزی محسوب می شود . پیامد این بی توجهی افت بازده و نوسانات منفی در سازمان ها است . به طور كلی ، نظام كاری كشور دارای ناهنجاری های فراوانی است كه بخشی از آن مربوط به مدیریت كلان است و بخشی دیگر ناشی از كژكاری های مدیریت خرد . چندی پیش تیتر یكی از روزنامه ها معطوف بود به این كه دانشگاه علمی كاربردی بازنشسته ها را دعوت به كار كرده است . اگر از اساتیدی كه چنبره بر چندین دانشگاه می زنند و فرصت را از جوان تر ها می گیرند ، اگر از سلام علیك هایی كه جای شایسته سالاری را گرفته اند و سایر موانع بگذریم این قبیل فرصت سوزی ها گرایش به مشاغل سیاه را در میان جوانان افزایش خواهد داد .
توازن مدیریتی ایران شاید تنها با خودش قابل مقایسه باشد . متأسفانه عدم تعریف درست و كامل از واژه مدیریت ، باعث تولید بی دلیل میز و صندلی و ریاست گردیده است . در این میان ، هستند مدیرانی كه قرار است تصمیمات كلان مدیریتی اتخاذ كنند اما نه تنها بارش مغزی ، تفكر خلاق ، گروه گرایی ، مدیریت چند وجهی و سایر فنون مدیریت را نمی شناسند ، حتی قادر به مدیریت كلان هم نیستند . در مقابل ، مدیران خردی هم یافت می شوند كه كلان فكر می كنند . به عنوان مثال وقتی مدیر ، یك مدرسه ابتدایی به مدیریت اداره آموزش و پرورش منصوب می شود ، این پرسش پیش می آید كه آیا گزینش اولیه منصوب می شود ، این پرسش پیش می آید كه آیا گزینش اولیه این فرد مشكل داشته یا گزینش دومی ؟ چه كسی می تواند ادعا كند بوعلی سینا است ؟ مگر می توان هم كلان اندیشید و عمل كرد و هم خرد اندیشید و موفق بود .
در خیلی از موارد كشور ما كمبود امكانات رو به رو نیست ، بلكه با نابسامانی مدیریتی رو به رو است . آنچه از ظاهر امر پیدا است ، اگر كارگران خارجی را به موطن خودشان عودت دهیم و از سوی كارگران ایرانی را با شرایط شغلی مناسب كه حتماً حق آنها است بر سر كار بگماریم ، اگر دست كم مثل تركیه مونتاژ كارهای خوبی باشیم ، اگر فرهنگ رقابت سالم را پرورش دهیم ، اگر از الگوهای مدیریتی نوین برای هدایت گروه استفاده كنیم و امر آموزش اما اگر كار به معنای واقعی نه قوت لایموت برای قشر جوان نه بازنشسته ها ایجاد كنیم فشار كار بر جامعه كمتر خواهد شد .
جالب است كه می شنویم امید به زندگی در ایران بالاتر رفته اما هنوز هم بازنشسته هایی هستند كه ما مجبورند به جای استراحت و لذت بردن از زندگی كه وقف دولت كرده اند ، باز به سر كار بروند .
منبع : مرکز اطلاع رسانی خانواده شمیم