دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا


تحریف‌ پارسی‌ به‌ تاجیکی‌


تحریف‌ پارسی‌ به‌ تاجیکی‌
اصطلاح‌ «زبان‌ تاجیكی‌» بسیار جدید است‌ و هرچند طرفدارانش‌ برای‌ اثبات‌ آن‌ تلاش‌های‌ زیادی‌ به‌ خرج‌ می‌دهند، همانا آن‌ را جز نوعی‌ تقلب‌ و یا جعل‌ سیاسی‌ نمی‌توان‌ شناخت‌. آنچه‌ در افغانستان‌ «زبان‌ دری‌» خوانده‌ می‌شود نیز همین‌ سرنوشت‌ را دارد و این‌ نامگذاری‌ نیز غیر از غرض‌ سیاسی‌ نیست‌.
بیشتر آثار بازمانده‌ از آغاز عهد شوروی‌ بیانگر این‌ است‌ كه‌ نخبگان‌ فرهنگ‌ و سیاست‌ ورارود اصطلاح‌ «تاجیكی‌» را تنها از بیم‌ ایران‌ ستیزان‌ و به‌ خاطر دریافت‌ مشروعیت‌ یا حق‌ زیست‌ برای‌ زبان‌ فارسی‌ در قلمرو شوروی‌ جعل‌ كرده‌اند. دلایل‌ بسیاری‌ وجود دارد كه‌ از نژادگرایی‌ افراطی‌ یا نازیگری‌، بدبینی‌ و ستیز در برابر ایرانیان‌ ورارود و حتی‌ كوشش‌هی‌ گینوسید (نسل‌كشی‌) یا نابودی‌ فرهنگی‌ این‌ قوم‌ در آغاز عهد شوروی‌ و حتی‌ در دوره‌های‌ بعدی‌ حكایت‌ می‌كند. محروم‌ داشتن‌ پارسی‌گویان‌ ازبكستان‌ از حق‌ فرهنگی‌ و حق‌ افتخار به‌ هویت‌ خود در چنین‌ زمان‌ پیشرفت‌ تمدنانسانی‌ در قرن‌ بیست‌ویكم‌، كه‌ همه‌جا از دموكراسی‌ و خودسالاری‌ جار می‌زنند، دلیل‌ روشن‌ این‌ گفته‌هاست‌.
البته‌ در این‌ گیرودارها نقض‌ هویت‌ ایرانی‌ مردم‌ ورارود و از میان‌ بردن‌ این‌ هویت‌ به‌ هر نحو ممكن‌ از اهداف‌ گروه‌های‌ ویژه‌ و توانمند در دستگاه‌ شوروی‌ بوده‌ است‌. نخبگان‌ پارسی‌گو راهی‌ برای‌ نجات‌ این‌ قوم‌ جز این‌ نیافته‌اند كه‌ از هویت‌ عمومی‌ ـ ایرانی‌ خود دست‌ بكشند و به‌ هر وسیلهٔ‌ ممكن‌ هویتی‌ جداگانه‌ برای‌ خود بسازند، چه‌ این‌ هویت‌ جداگانه‌ بهتر می‌توانست‌ برای‌ حفظ‌ خود مصونیت‌ پیدا كند، از این‌كه‌ خود را در مقاومتی‌ نابرابر پایمال‌ آرمان‌ها و هویت‌های‌ تحمیلی‌ دشمنان‌ ایران‌زمین‌ سازند و در نهایت‌ از این‌ قوم‌ نام‌ و نشانی‌ نماند.
چنین‌ چاره‌جویی‌ها در تاریخ‌ مردمان‌ ایرانی‌ نو نبوده‌، چنان‌كه‌ برای‌ این‌كه‌ این‌ مردم‌ بسیاری‌ از میراث‌ فرهنگی‌ و تاریخی‌ خود را در تخت‌جمشید و دیگر شهرهای‌ ایران‌ در برابر ویرانگری‌ تازیان‌ نگه‌ دارند، این‌ جاها را با نام‌های‌ عربی‌ و مسلمانی‌ عوض‌ كردند و قدسیت‌ اسلامی‌ به‌ آنها بخشیدند، نظیر مقبرهٔ‌ كورش‌ بزرگ‌، كه‌ تا چندی‌ قبل‌ «قبر مادر سلیمان‌» خوانده‌ می‌شد.
برخی‌ از نخبگان‌ سیاست‌ و فرهنگ‌ تاجیك‌ در عهد شوروی‌ نیز اشاره‌ می‌كنند كه‌ تأسیس‌ جمهوری‌ تاجیكستان‌ خود تنها در پی‌ پیكارهای‌ همواره‌ و پایدار آنان‌ میسر شده‌ و درواقع‌ پیروزی‌ چشمگیر در برابر ناكامی‌های‌ آن‌ زمان‌ بوده‌ است‌. گفت‌وگوی‌ قدیمی‌ باباجان‌ غفورف‌ با سیروس‌ علی‌نژاد، خبرنگار ایرانی‌ كه‌ به‌ تازگی‌ دوباره‌ انتشار یافت‌، برخلاف‌ ایران‌ستیزانی‌ كه‌ با تكیهٔ‌ دروغین‌ به‌ زبان‌ به‌ اصطلاح‌ «عینی‌ و غفورف‌» زبان‌ تاجیكی‌ را می‌خواهند زبانی‌ مستقل‌ و جدا از فارسی‌ جلوه‌ دهند، ثابت‌ می‌سازد كه‌ این‌ دو پیشاهنگ‌ دانش‌ و فرهنگ‌ تاجیكستان‌ درواقع‌ این‌ «دو زبان‌» را یكی‌ می‌دانستند.
البته‌ باید گفت‌ «تاجیكی‌» خواندن‌ زبان‌ فارسی‌ یا پارسی‌ در قلمرو شوروی‌ در آن‌ دوران‌ قابل‌ توجه‌ است‌، ولی‌ اكنون‌ كه‌ ملت‌ تاجیكستان‌ سرنوشت‌ خود را آزادانه‌ به‌ دست‌ خود رقم‌ می‌زند، فرهیختگان‌ این‌ كشور لازم‌ است‌ هرچه‌ زودتر در بازسازی‌ هویت‌ یا شناسهٔ‌ زبان‌ خویش‌ كوشند و نام‌ اصیل‌ این‌ زبان‌ را كه‌ جز «پارسی‌» (فارسی‌) نیست‌، دوباره‌ زنده‌ كنند.
برخلاف‌ دشمنان‌ فرهنگ‌ ایرانی‌ كه‌ تاكنون‌ موفق‌ شده‌اند زبان‌ پارسی‌ را به‌ سه‌ شاخه‌ قسمت‌ كنند، باید این‌ اشتباه‌ را بر اساس‌ منطق‌ و حقیقت‌ اصلاح‌ نمود. زیرا این‌ زبان‌ در هیچ‌ یك‌ از آثار تاریخی‌ با نام‌ «زبان‌ تاجیكی‌» شناخته‌ نشده‌ است‌.
كسانی‌ كه‌ با تكیه‌ به‌ نوشتهٔ‌ چند نگارندهٔ‌ ترك‌ و خاورشناس‌ روس‌ كه‌ از دو قرن‌ دورتر نمی‌رود، می‌كوشند به‌ اصطلاح‌ غلط‌ «زبان‌ تاجیكی‌» مشروعیت‌ بخشند، در اشتباهی‌ بنیادی‌ گرفتارند، زیرا نوشته‌های‌ تركان‌ و روس‌ها خیلی‌ جدید و مجهول‌ و عامیانه‌ و به‌ این‌ دلیل‌ اعتبار ندارد.
از سوی‌ دیگر، آنهایی‌ كه‌ با تكیه‌ به‌ یك‌ رباعی‌ سعدی‌ می‌خواهند قدمت‌ كلمهٔ‌ «تاجیك‌» را ثابت‌ كنند، بازهم‌ این‌ عمل‌ اشتباه‌ است‌، زیرا نام‌ قوم‌ یا قبیله‌ را نه‌ همیشه‌ می‌توان‌ به‌ عنوان‌ معیار برای‌ شناخت‌ یك‌ زبان‌ برگزید.
دیگر اینكه‌ واژهٔ‌ «پارسی‌» (یا فارسی‌) برای‌ این‌ زبان‌ نامی‌ بغایت‌ كهن‌ است‌ و دست‌كم‌ از ۳۵۰۰ سال‌ پیش‌ بدین‌ سو مردمان‌ مختلفی‌ چون‌ مصریان‌ و بابلیان‌، یونانیان‌ و رومیان‌، یهودیان‌ و تازیان‌، هندیان‌ و تركان‌ آن‌ را با چنین‌ نام‌ شناخته‌ و می‌شناسند. امروز هم‌ در همهٔ‌ كشورهای‌ جهان‌ از این‌ زبان‌ Persian (یعنی‌ پرسی‌، فارسی‌) نام‌ می‌برند. در حالی‌ كه‌ درستی‌ نام‌ تاجیك‌ در مورد پارسی‌گویان‌ ورارود خود غلط‌ است‌ و همین‌طور اصطلاح‌ «زبان‌ تاجیكی‌» را نیز باید زیر سؤال‌ برد. زیرا برخلاف‌ كسانی‌ كه‌ می‌كوشند این‌ واژه‌ را با واژهٔ‌ «تاج‌» با هم‌ بیارند و بدان‌ معنی‌ «تاجور و تاجدار» بدهند، دلایل‌ زبان‌شناسی‌ هرگونه‌ ارتباط‌ كلمهٔ‌ «تاجیك‌» را با «تاج‌» رد می‌كند، زیرا معنی‌ اصلی‌ آن‌ «تازیك‌ یا تاژیك‌» یعنی‌ عرب‌ است‌.
یكی‌ دیگر از اشتباهاتی‌ كه‌ این‌ گروه‌ مرتكب‌اند، در زمینهٔ‌ منطق‌ است‌ و آنها می‌كوشند هویت‌ سیاسی‌ دولت‌ را با زبان‌ آن‌ یكی‌ قلمداد كنند. مشكل‌ آنان‌ در منطق‌ این‌ است‌ كه‌ می‌گویند، چون‌ كشوری‌ با نام‌ «تاجیكستان‌» وجود دارد، پس‌ باید «زبان‌ تاجیكی‌» هم‌ وجود داشته‌ باشد. بی‌آن‌كه‌ بپذیرند كه‌ مثلاً كشورهایی‌ به‌ نام‌ امریكا یا استرالیا هست‌، ولی‌ زبان‌هایی‌ با نام‌ «آمریكایی‌» یا «استرالیایی‌» وجود ندارد و این‌ دو كشور بدون‌ بیم‌ زبان‌ خود را انگلیسی‌ می‌خوانند. چرا كه‌ نام‌ زبان‌ آنها درواقع‌ «انگلیسی‌» است‌ و هیچ‌ گاه‌ تلاش‌ هم‌ نكرده‌اند كه‌ به‌ زبان‌ خود نامی‌ دیگر بدهند. و یا چندین‌ كشور امریكای‌ لاتینی‌ به‌ همان‌ یك‌ زبان‌ اسپانیایی‌ حرف‌ می‌زنند و هر كشور برای‌ زبان‌ خود نامی‌ جداگانه‌ جست‌وجو نكرده‌ است‌. یا چندین‌ كشور عربی‌ كه‌ به‌ همان‌ یك‌ زبان‌ حرف‌ می‌زنند، مثلاً نام‌ زبان‌ خود را چون‌ نام‌های‌ كشورهای‌ خود «عراقی‌»، «مصری‌»، «اردنی‌»، «فلسطینی‌» و غیره‌ نگفته‌اند. پس‌ چرا ره‌گمزدگان‌ ما از بردن‌ نام‌ درست‌ زبانشان‌، یعنی‌ «پارسی‌» یا «فارسی‌» پرهیز می‌كنند؟ چنان‌كه‌ به‌ اغوای‌ كدام‌ یك‌ بی‌هویت‌ نام‌ این‌ زبان‌ كه‌ لااقل‌ در قانون‌ اساسی‌ در كمانك‌ ( ) «فارسی‌» نوشته‌ می‌شد، از آنجا نیز حذف‌ شده‌ است‌.
در ادبیات‌ كلاسیكی‌ نیز بزرگان‌ شعر و فلسفهٔ‌ ایران‌ همه‌ جا از این‌ زبان‌ به‌ نام‌ «پارسی‌» نام‌ برده‌اند. چنان‌كه‌ فردوسی‌ و حافظ‌، از بزرگترین‌ شاعران‌ پارسی‌گو نوشته‌اند:
بسی‌ رنج‌ بردم‌ در این‌ سال‌ سی‌ عجم‌ زنده‌ كردم‌ بدین‌ پارسی‌
و
شكّرشكن‌ شوند همه‌ طوطیان‌ هند زین‌ قند پارسی‌ كه‌ به‌ بنگاله‌ می‌رود.
البته‌ همین‌ دو دلیل‌ كافی‌ است‌ كه‌ ما از استفادهٔ‌ نام‌ «زبان‌ تاجیكی‌» دست‌ كشیم‌ و با پیروی‌ از این‌ دو فرزانه‌ نام‌ درست‌ «پارسی‌» را برای‌ زبان‌ خود برگزینیم‌. در غیر این‌ صورت‌ دست‌ به‌ سینه‌ زدن‌ و افتخار كردن‌ به‌ نام‌ این‌ فرزانگان‌ معنی‌ ندارد و البته‌ مشروعیت‌ این‌كه‌ ما میراثبر آثار آنها هستیم‌ یا خیر، زیر سؤال‌ خواهد رفت‌. البته‌ استفادهٔ‌ واژهٔ‌ اصیل‌ «پارسی‌» برای‌ نام‌ این‌ زبان‌ بهتر است‌، زیرا واژهٔ‌ «فارسی‌» هم‌ شكل‌ عربی‌شدهٔ‌ این‌ كلمه‌ است‌ و به‌ هیچ‌ وجه‌ ضرور نیست‌ زبان‌ خود را تابع‌ گویش‌ بیگانه‌ كرد.
منبع : شورای گسترش زبان و ادبیات فارسی