جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


خشونت دست‌آموز از جامعه تا خانواده


خشونت دست‌آموز از جامعه تا خانواده
وقوع جنایت هولناك در روستای <علیا بادیم قلعه> از توابع شهرستان ماكو، در اولین روز اسفند صورتی دیگر از نمایش خشونت در رگ و پی حیات اجتماعی ماست كه تا‌كنون چندان كه باید و شاید مورد تحلیل و بررسی قرار نگرفته و به شیوه معمول بعد از چندی نیز فراموش می‌شود. صورت تلخیص‌شده این خبر ناگوار حكایت از قتل‌عام اعضای یك خانواده به دست پدر این خانواده می‌دهد.
پدر بعد از آنكه سر سه فرزند و همسر خود را به طرز هولناكی قطع كرده خود را نیز با طناب حلق‌آویز می‌كند. در متن خبر آمده كه وی پیش از خودكشی روی دیوار نوشته كسی در این ماجرا مسوول نیست. در این وضعیت تراژیك و تلخ، خشونت با همه شكل‌های خود ویرانگری‌اش بروز پیدا كرده است. در این وضعیت هراس‌آور، ما با فردی مواجهیم كه در حالتی عصبی با ترسیم افقی اضطرا‌ب‌آور برای خود و خانواده راه‌حل نهایی را در نابودی دیده در نتیجه با خشن‌ترین شكل ممكن به زندگی خود و اعضای خانواده‌اش پایان داده است. اینجاست كه خشونت به آخرین و بدترین روش برای علا‌ج موقعیتی تبدیل شده كه در آن فرد بدون چاره، ره گم كرده و ناتوان و گمراه مانده است. خشونت صورت‌گرفته از سوی این پدر به عنوان بدترین مرحله كنش در جلوه‌ای بیرونی گونه‌ای از بی‌رحمی‌ را رقم زده كه در آن همه اعضای خانواده قربانی شده‌اند. اعضای بی‌گناه در این قتل‌عام خانوادگی قربانیان این بی‌رحمی‌ هراس‌آور شده‌اند تا قاتل بر ناتوانی خود در ادامه راه زندگی به این‌گونه، سر‌پوش بگذارد. بی‌توجهی به اخبار ناگواری از این دست به معنای نادیده گرفتن خشونت، دست‌آموزی است كه روز‌به‌روز در لا‌یه‌های درونی جامعه در حال گسترش است و به خاطر عدم ارتباط آن با هر‌گونه ساخت كلی، یا به فراموشی سپرده می‌شود و یا چندان كه باید و شاید مورد توجه قرار نمی‌گیرد.
در بهترین حالت نیز كسانی با محدود كردن عامل وقوع چنین حوادث دردناكی به عوامل روانشناسی، جلوی هرگونه ارجاع بیرونی به این حادثه و حوادثی از این دست را می‌گیرند. این در حالی است كه تعدد چنین حوادثی می‌تواند نشان‌دهنده وجود یكسری شرایط سخت اجتماعی در زندگی روزمره انسان‌های عادی نیز باشد. انسان‌های كه ناتوان از ادامه راه، راه‌حل نهایی را در خواهش مرگ جست‌وجو می‌كنند. فشارهای اقتصادی، عوامل اجتماعی و مشكلا‌تی از این دست می‌تواند انسان را در شرایطی ناگهانی به سمت فاجعه سوق دهد. فقدان نهادهای اجتماعی قدرتمند و ناتوانی نهادهای كنونی برای مشاوره در رابطه با زندگی مردم و بررسی مشكلا‌ت آنها می‌تواند هر لحظه به شكل‌گیری این حوادث بینجامد.
نمی‌توان در پس هر حادثه‌ای تنها به نظریات روانشناسی پناه برد و در نتیجه تنها فرد را مسوول همه اعمالش دانست. پروفسور <ایو میشو> استاد فلسفه دانشگاه پاریس در كتاب ارزنده خود <خشونت دست‌آموز> عصبیت را از مشخص‌ترین ویژگی‌های خود ما و جامعه ما می‌داند. از نظر این فیلسوف نزد هر فرد، جریان‌هایی عصبی وجود دارند كه در زیر سیل حوادث، بی‌دلیل از چیزی كه متوجه آن بودند می‌گذرند و متوجه چیزی دیگر می‌شوند. چنین عصبیتی، از دنیایی منبعث می‌شود كه درگیر تكان‌هایی ناگهانی است، تكان‌هایی كه فرد راه گم كرده، در هم ریخته و نامتعادل می‌كند.
اینجاست كه او به آدمی‌ غیر‌قابل پیش‌بینی تبدیل می‌شود. انسانی كه در شرایط دشوار قادر به تصمیم‌گیری نیست و در نتیجه درست به یاد نمی‌آورد كه قرار بوده چه نقشی در زندگی بر عهده بگیرد. خشونت تجویز‌شده از سوی چنین فردی، منبعث از همان تكان‌هایی است كه <میشو> بر آن تاكید می‌كند. تكان‌هایی كه در كنار عوامل روانشناسی لا‌زم است كه مورد بررسی قرار گیرند و در رابطه با شدت گرفتن حوادث ناگواری از این دست‌، راه ‌چاره‌ای نیز برای آنها پیدا كرد.
داوود پنهانی
منبع : روزنامه اعتماد ملی