شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا


میل؛ نماینده سوسیال لیبرالسیم


میل؛ نماینده سوسیال لیبرالسیم
جامعه انگلستان در میانه سده نوزدهم پیشرفته ترین جامعه صنعتی در جهان بود. این دوران مقارن بود با انتشار آثار نمایندگان آموزه لیبرالی فایده باوری که جرمی بنتام و جیمز میل پایه گذاران این مکتب بودند. وفاداران به این مکتب در آموزه های خود امر نیک و سودمند را یکی می دانستند. سودمند آن چیزی بود که در مقیاسی بالا، خوشبختی را تداعی می کند. جان استوارت میل متفکر همین سده فرزند جیمز میل از پایه گذاران مکتب فایده باوری از برجسته ترین نمایندگان این مکتب بود. مکتبی که معیار در حوزه های اخلاق، سیاست و اقتصاد را در فایده و سودمندی می داند. بنا براین آموزه ها، هدف از کنش و واکنش و تاملات انسانی باید ایجاد بیشترین حد سعادت برای جامع ترین و گسترده ترین بازه افراد جامعه باشد. فایده ای که مبتنی بر همه فضیلت هاست. از همین نکته میل استفاده می کند و معتقد است این فضیلت ها اخلاقی را مستلزم است که پایه و اساس آن مبتنی بر کمال مطلق انسانی نیست. همین مطلب نقطه عطفی در مکتب فایده باوری بود و جان استوارت میل توانست با تجدید نظرهایی در مبانی این مکتب موضوع عدالت اجتماعی را به یکی از مهم ترین مباحث و نظریه های سیاسی و اقتصادی خود تبدیل کند. میل، خوشبختی هر فرد را نعمتی برای او می شناسد و نتیجه می گیرد سعادت جمعی فایده ای برای تمام بشریت است و افزایش این امر، معیار اخلاقی برای رفتار انسانی محسوب می شود. میل در نظر می گیرد که انسان دارای احساسات اخلاقی است که اگرچه طبیعی هستند ولی همزاد انسان نیستند و باید آنها را از طریق تربیت پرورش داد. وی عدالت را نیز در زمره چنین احساساتی می داند و آن را بر پایه احساس وحدت با همنوع ارزیابی می کند. حال اینکه این مفهوم از عدالت که توسط میل تعریف شد در کدام دسته بندی از نظر اخلاق شناسان قرار می گیرد نیز مورد بررسی است. اخلاق شناسان وظایف اخلاقی را به دو دسته تقسیم می کنند:
۱) وظایف اخلاقی ناکامل
۲) وظایف اخلاقی کامل
وظایف اخلاقی ناکامل مبتنی بر وظایفی است که عمل کردن به آنها برعهده خود فرد است. مانند نیکوکاری و بخشش. اما گروه دوم مشتمل بر وظایف اخلاقی است که باید آن را همواره و در مورد همه بافت های جامعه اعمال کرد. جان استوارت میل عدالت را در این گروه قرار می دهد چراکه معتقد است یکی از مظاهر بی عدالتی تبعیض قائل شدن میان افراد است. در تکمیل این تعابیر میل از عدالت به عنوان سرفصل قواعد اخلاقی نام می برد که در قیاس با دیگر قواعد رفتار عملی، نقش مستقیم و بسزا و تعیین کننده ای در تامین رفاه شهری دارد. از این رو میل، عدالت را تعهدآورترین عمل و در گرو انجام وظایف اخلاقی کامل می داند: تعهدآورترین از این رو که میل معتقد است این عمل ادعای حق هر فرد در مقابل دیگران است که می توان تصور کاملی از مفهوم عدالت در این تعهد بازیابیم. در همین احساس عدالت به نظر میل نه تنها خرد که عنصری متضاد و طردکننده نیز وجود دارد. این تضاد حق اخلاقی فرد (من) را از اهمیت بالاتری که نوعی فایده است، نمایان می سازد.
این فایده همان علاقه به امنیت در انسان است چرا که فقط از طریق امنیت است که انسان می تواند از چالش در عدم خوشبختی در امان بماند. بنابراین آن گروه از اخلاقیات که آسیب رساندن انسان ها را به یکدیگر ممنوع می کنند نسبت به سایر دستورهای اخلاقی که فقط برای حوزه ای از زندگی مطرح شده اند از اهمیت بیشتری برای رفاه بشر برخوردارند چراکه پیروی از آنها صلح را تامین می کند، البته در صورتی که استثنا به عنوان تخطی از دستورات تلقی نشود چرا که در نهایت منجر به دشمنی شده به این خاطر که هر انسانی در معنای وجود، انسانی دیگر را دشمن خود می بیند. وظایف مربوط به اعمال عدالت نیز در واقع از همین تعابیر و دستورات اخلاقی گرفته شده است. باید به هر شخصی آنچه را که سزاوار اوست، داد. میل در موضوع عدالت قضایی و عدالت توزیعی، ارسطو مآبانه برخورد می کند. وی درباره موضوع عدالت قضایی خود ضمن تاکید برداشتن براساس سزاواری معتقد است در ارزش گذاری، انسان، عدالت را از سودمندی خالص بالاتر قرار می دهد. میل درباره عدالت توزیعی نیز معتقد است جامعه باید با همه افرادی که در مقیاسی کاملاً برابر به جامعه خدمت می کنند جامعه نیز به همان نسبت با آنان به طور مطلق خوب رفتار کند و این امر را بالاترین اصل عمومی عدالت اجتماعی و توزیعی می داند. به واقع از نظر میل، همه نهادهای اجتماعی و تلاش همه اعضای آن بر اساس چنین اصلی مورد سنجش قرار می گیرد.
این وظیفه اخلاقی از نظر میل، گزاره های مشتق شده از اصل های ثانوی اخلاقی نیست بلکه بر اساس عالی ترین اصول اخلاقی است که بخشی از معنای اصل فایده یا بزرگ ترین سعادت را در بر دارد. در اینجا میل، بحث عدالت و عدالت قضایی و توزیعی را در بالاترین مقیاس، معیار سودمندی اجتماعی و به همان نسبت از نظر اخلاقی تعهدآورتر قرار می دهد. وی عدالتی را عنوانی مناسب برای حوزه ای از سودمندی اجتماعی می داند که از سایر حوزه ها مهم تر و اجتناب ناپذیرتر است. در نگاهی اجمالی به آرای جان استوارت میل درباره عدالت و مفهوم عدالتی که وی ارائه می دهد می توان ادعای حق هر فرد در مقابل دیگری همچنین اصول حقوقی و اخلاقی را که باید به هرکس آنچه را که سزاوار اوست داد، بیان کرد. میل خصوصیت تعهدآوری عدالت را نتیجه شده از اصلی می داند که سودمندی و خوشبختی عمومی را تامین کند چراکه هر فردی با فایده ای که تامین می کند باعث افزایش فایده اجتماعی می شود و به وسیله آن عدالت اجتماعی را افزایش می دهد، البته میل شرایط نابرابر اجتماعی را در شرایط معین تاریخی نیز در نظر می گیرد. وی معتقد است بررسی این امر می تواند برای جامعه مفید و فایده آور باشد چراکه در چنین شرایطی است که رفتار برابر نسبت به همه افراد با یکدیگر با محدودیت هایی روبه رو می شود اما تناقض میان علایق مختلف و تضادهای طبقاتی همواره در تاریخ بی مورد و سرانجام برآنها غلبه شده است. بر اساس همین امر تضادها در چارچوب نظام اقتصادی سرمایه داری نیز از طریق اصلاحات قابل رفع هستند.
به این ترتیب است که میل در آثار خود از اصلاحات منظم در نظام اقتصادی سرمایه داری جانبداری می کند. وی معتقد است کارگران در حیات تربیتی و آموزشی جامعه باید سهیم باشند و نابرابری ساختاری در نظام مبتنی بر اقتصاد سرمایه داری را تا آنجا می پذیرد که همه اعضای جامعه قابلیت بهره بری از مالکیت خصوصی را داشته باشند. وی در راستای دفاع از آزادی فرد برای شکوفایی شخصیت خویش همچنین از همبستگی آزادیخواهانه کارگران در ایجاد اتحادیه ها، تعاونی ها و سندیکاها پشتیبانی می کند، البته آزادی فردی برای میل بیش از هر چیز آزادی وجدان و بیان است. بیم وی از برقراری استبداد عمومی نیز با توجه به همین امر قابل درک است. در پایان میل مالکیت خصوصی را با نظر به فایده باوری تا آنجا توجیه پذیر می داند که موجودیت افرادی را که جز نیروی کار خود چیزی در اختیار نداشته باشند، تهدید نکند. به واقع وی سعادت هر فردی را مرتبط به سعادت دیگری در نظر می گیرد. اینکه هر شخصی یکسان خواهان خوشبختی است بدین معناست که هر شخصی یکسان باید از ابزار رسیدن به خوشبختی برخوردار باشد. این اصل دارای پیامدی اجتماعی است و به لیبرالیسم جان استوارت میل خصلتی اجتماعی می بخشد از این رو وی را میانجی مکتب های سیاسی- اقتصادی لیبرالیسم و سوسیالیسم و به نوعی برجسته ترین نماینده فکری سوسیال لیبرالیسم می دانند.
حمید جعفری
منابع:
-۵۰ فیلسوف بزرگ، دایانه کالینسون ترجمه مهرآبادی، انتشارات عطایی
- فلسفه جان استوارت میل، سوزان لی اندرسون/ ترجمه دیهمی، انتشارات طرح نو.
منبع : روزنامه سرمایه