سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

بگذار عرش خدا بلرزد


بگذار عرش خدا بلرزد
در اشک‌هایت بنزین پنهان‌ کرده‌ای
قلبم را به آتش می‌کشد
در هق‌هق ناله‌هایت بمب‌ها ضجه می‌زنند
سینه‌ام تکه‌پاره می‌شود
نگاهت مرا به جزر و مد زلزله‌ها می‌سپارد
آنها شاخه‌های زیتون را کفن می‌کنند
اما جابه‌جا از کفن شکوفه جوانه می‌کند
آنها شکوفه‌های پرتقال را کفن‌پیچ کرده‌اند
اما گل‌های سرخ محمدی از کفن می‌تراود
آنها بال‌های گنجشک‌ها را با سیم‌های خاردار بسته‌اند
اما پرواز در نگاهشان، دست و پا می‌زند
گریه نکن دخترم!
آنها شاخه زیتون را از یک دستم گرفتند
اما در دست دیگرم
تفنگی مانده است، با میوه‌هایی از گلوله
گلوله‌هایی که در گلویشان خواهد نشست
همچنان زقوم در گلوی کافران
اشک‌هایت را نگه دار دخترم!
ما برای شکستن زمستان
بیش از اینها آتش می‌خواهیم
ناله‌هایت را نگه دار دخترم!
ما برای زدودن قلب‌های زنگ‌زده
بیش از اینها آتش می‌خواهیم
نگاهت را اما به آسمان بفرست
بگذار عرش خدا بلرزد
بگذار عرش خدا در جرز و مد زلزله‌ها بلرزد

دکتر صابر امامی
منبع : روزنامه جام‌جم


همچنین مشاهده کنید