یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

دست ها بالا !


دست ها بالا !
یک سال پیش در چنین روزهایی (مارس ۲۰۰۸) وقتی «آنتونی سونو» عکاس آمریکایی کلید دوربین خود را چکاند و پلیس مسلح را در خانه ای در کلیولند اوهایو شکار کرد، شاید هرگز خیال نمی کرد پس از چاپ آن عکس در مجله تایم، برنده جایزه «عکس خبری جهان» از سوی مؤسسه WOrld Press Photo (عکس مطبوعات جهان)- برگزارکننده بزرگ ترین و معتبرترین مسابقه عکس مطبوعاتی دنیا- شود. سوژه ای که وی به شکار آن پرداخته بود، نه تصویر یورش نظامیان آمریکایی به درون خانه مردم در عراق یا شکنجه باورناپذیر زندانیان در زندان های گوانتانامو، ابوغریب و بگرام، بلکه صحنه یورش پلیس به منزل شهروندان آمریکایی بود. عکس سیاه و سفید گرفته شده توسط سونو، پلیس مسلحی را در حال عملیات در خانه یک شهروند کلیولندی نشان می داد. این خانه مانند صدها هزار واحد مسکونی مشابه مصادره شده بود و مامور پلیس- نماد تامین آسایش و امنیت- اسلحه بدست و مراقب، خانه را تفتیش می کرد تا حتماً از سکنه خالی شده باشد.
این فقط یکی از عوارض و آثار ظاهری «۱۱ سپتامبر اقتصادی» در آمریکا بود. دسامبر ۲۰۰۷ (آذر و دی ماه ۸۶) به تدریج صدای فرو ریختن اقتصاد بزرگ آمریکا شدت گرفت. این بار به جای ساختمان تجارت جهانی، بورس و بازار وال استریت بود که از درون فرو می ریخت بی آن که القاعده ای در کار باشد یا هواپیمای مسافربری به ساختمان چند صد طبقه اصابت کرده باشد. اقتصاد فربه سرمایه داری از درون به پوکی رسیده بود و حباب کاذب آن می ترکید. ناگهان انبوهی از شرکت ها و بانک های بزرگ و مؤسسات اعتباری یکی پس از دیگری اعلام ورشکستگی کردند و مصادره خانه های شهروندان آمریکایی و بی خانمان شدن آنها تنها بازتاب کوچکی از انفجار بزرگ در قطب سرمایه داری جهان بود. بنابر آمار رسمی فقط در ایالت کالیفرنیا و در کمتر از یک ماه، ۵۰ هزار واحد مسکونی از پنجاه هزار خانوار مصادره شد تا این ایالت با این آمار در رتبه ۳۲- از میان۵۲- ایالت قرار گیرد؛ یعنی اینکه در ۳۱ ایالت دیگر وضع وخیم تر بود.
۷ سال پس از ۱۱ سپتامبر- روزی که دون کیشوت بوش و تیم نومحافظه کاران پروژه بزرگ قرن جدید آمریکایی (قرن ۲۱) را برای امپراتوری بلامنازع کلید زدند- ۱۱ سپتامبر اقتصادی آمریکا و سرمایه داری غرب را از درون غافلگیر کرده است. این سخن ادعا نیست، اذعان «دنیس بلیر» مدیر اطلاعات ملی آمریکا (هماهنگ کننده ۱۶ نهاد امنیتی و اطلاعاتی) است که دو هفته پیش در گزارشی به کمیته اطلاعاتی سنا گفت: «در رتبه بندی تهدیدها علیه آمریکا، بزرگ ترین نگرانی امنیتی نه القاعده و تروریست ها یا روسیه و چین و ایران بلکه بحران اقتصادی کنونی است. این بحران به مراتب خطرناک تر از حملات تروریستی است و خسارات گسترده تری را به بار خواهد آورد. القاعده تنها در بخش هایی از آمریکا و بعضاً اروپا خساراتی را وارد کرد اما بحران اقتصادی اثراتی مخوف تر و گسترده تر از این حملات دارد و تمام هم پیمانان ما را به ویژه در کشورهای صنعتی زمینگیر کرده است که به زیان منافع واشنگتن خواهد بود. ادامه وضع کنونی در یکی دو سال آینده می تواند اوضاع سیاسی را در برخی کشورها به کلی دگرگون کند.» دو هفته پس از انتشار این گزارش رسمی، زبیگنیو برژینسکی مشاور عالی امنیت عالی در دولت دموکرات کارتر به شبکه ان بی سی گفت:«اگر سقوط اقتصادی فعلی ادامه یابد، آمریکا شاهد شورش و ناآرامی خواهد بود. درگیری فزاینده میان طبقات اجتماعی در حال شکل گیری است و اگر مردم بیکار و آزرده شوند، احتمال شورش مثل سال ۱۹۰۷ میلادی وجود دارد. اکنون طبقه ثروتمند که میلیاردها دلار به دست آورده اند کجا هستند و چرا کاری نمی کنند».
ژانویه سال میلادی جدید مقارن با ماه عسل ریاست جمهوری بارک اوباما، ۶۰۰ هزار آمریکایی دیگر از کار اخراج شدند تا تعداد بیکارشدگان از دسامبر ۲۰۰۷ به سه میلیون و ششصد هزار نفر افزایش یابد و هم اکنون فقط ۳ شرکت جنرال موتورز، فورد و کرایسلر دولت را تهدید کرده اند که اگر از خاصه خرجی های اوباما برخوردار نشوند، ۳ میلیون نفر بیکار دیگر را روی دست های وی و دولتش خواهند گذاشت. آمریکا در سال اخیر کاهش ۲/۶ درصدی رشد اقتصادی را تجربه کرد و با رشد ناچیز ۱/۱درصدی مواجه شد و این در حالی بود که سال جاری را با کسری بودجه ۱۷۵۰میلیارد دلاری آغاز می کرد، بزرگ ترین رکورد کسری پس از جنگ دوم جهانی. همین روند با ابعادی کمتر در آلمان و فرانسه و انگلیس و حتی کشورهایی نظیر ژاپن خود را نشان داد به نحوی که رشد اقتصادی این کشورها بین ۲ تا ۴ درصد کاهش داشت و در تاریخ ۳۰ تا ۶۰ سال گذشته اغلب آنها بی سابقه بود. سرمایه داری غرب کابوس حد فاصل سال های جنگ جهانی اول و دوم را دوباره تجربه می کرد بی آن که درگیر جنگ جهانی به آن وسعت باشد و همین بر راز آلودگی ماجرا می افزود. به تعبیر جرالدفریدمن اقتصاددان آمریکایی این ها نشانه افسار گسیختگی اقتصاد سرمایه داری به ویژه در قطب خود بود و اکنون خیلی از کاپیتالیست ها چشم بر مقدسات سرمایه داری می بستند تا دولت در دخالت هایی از جنس کمونیستی و «بلشویکی» به یاری گردن کلفت های اقتصادی ورشکسته بشتابد و از جیب مالیات دهندگان بی پناه آمریکایی، جان دوباره به زالوهای واقعی اقتصاد ببخشد.
ایمان به کاپیتالیسم رنگ باخته است. این را یک ماه پیش باراک اوباما به رغم همه وعده هایش اذعان کرد آنجا که به کنگره پیام داد. او تاکید کرد: «اقتصاد ما ضعیف و ایمانمان به خویش متزلزل شده است. ما دوره دشوار نامشخصی را که شاید تا ۲۰۱۳ هم طول بکشد سپری می کنیم.» اکنون در قدم اول نیمی از بودجه ۷۸۰میلیارد دلاری در نظر گرفته شده تحت عنوان بسته مشوق ها و محرک های اقتصادی، در جیب همان کارتل ها و شرکت های بزرگی سرازیر شده که با شعبده بازی و چشم بندی و کلاهبرداری در عرصه فعالیت های اعتباری، میلیون ها شهروند آمریکایی را بر خاک سیاه نشاندند. جهان حیرت زده در حالی که تصاویر مربوط به صف طولانی بیکارشدگان و داوطلب هر نوع کار را در آمریکا می بیند حق دارد بپرسد که بر سر این اقتصاد پرزرق و برق چه آمده است؟ چرا کاپیتالیسم به فعالیت های قماربازانه در ازای قربانی کردن اقتصاد عمومی و زندگی شهروندان انجامید؟ و حق دارد بپرسد عدالت که هیچ، جایگاه آرامش و آسایش و برخورداری حداقلی از سرمایه های اندوخته در آمریکا کجاست؟ و چرا باید در عین برخورداری از سرمایه های چاپیده شده دنیا، در اضطراب و ترس و تهدید زندگی می کنند؟
۷۰ سال است این جامه پوسیده را رنگ و رفو می کنند و دیگر رفو بردار نیست. ۷۰سال بر خرابکاری ها ماله کشیده و نما را آراسته اند اما اکنون زیر پوست این عرصه خوش نما شده را منجلاب فرا گرفته است. در منجلاب را باید بست که با عطر و اسپری زدن آثار آن برطرف شدنی نیست.اقتصاد افسار گسیخته ای که دچار هاری شده و به مردم خود هجوم می برد با محرک و مشوق رام شدنی نیست هیچ، که لجام گسیخته تر خواهد شد و بیشتر تلفات خواهد گرفت. این چالشی است میان زیاده خواهی سیری ناپذیر توانگران و شهروندان مستاصلی که هر روز بیشتر به ستوه می آیند.
بیش از یک دهه در همین کشور خود ما جماعتی راه گم کرده و سرمایه داری زده- برخی به عمد و گروهی از سر کم اطلاعی- کوشیدند ایران را تبدیل به یکی از اقمار سرمایه داری در آمریکا و اروپا کنند. آنها در ریل گذاری اقتصادی، برنامه نویسی، بودجه ریزی، و انقباض و انبساط های برنامه ای همت گماشتند سرمایه داری لجام گسیخته را- در کنار طبقه ای نو ظهور از زرسالاران دولتی- بر کشور و ملت حاکم کنند و حتی حاضر شدند در تضادی آشکار ، حقوق شهروندان و عدالت و کرامت مردم را پیش پای این جریان بی افسار قربانی کنند. امروز همان ها بی آن که به مردم توضیح دهند کشور را به سمت کدام بیغوله راه می بردند و قبله و قطب های معبود آنان به چه وضعی افتاده، طلبکار خدمتگزاران مردم در دولت شده اند که چرا به کاپیتالیسم کافر شده اید و همان بیراهه ترسیم شده از سوی ما را ادامه نمی دهید؟ و طنز تلخ اینجاست که همین طیف- با انبوهی از رسانه ها و تریبون ها- به همان شیوه ای مشی می کنند که جریان رسانه ای و تبلیغاتی غرب به ویژه رسانه های فارسی زبان آنها سیر می کنند؛ سکوت و مجامله یا عادی نمایی ورشکستگی نظام کاپیتالیستی آمریکا و غرب در کنار سیاه نمایی مطلق اقتصاد ایران که به یقین- با وجود همه ضعف ها و نارسایی ها و آسیب ها- به مراتب مردمی تر، عادلانه تر و سالم تر از اقتصادهای کاپیتالیسی است. باید به BBCو VOA و Duetsche welle حق داد که به اعتبار موقعیت سیاسی و اداری تا می توانند عیب و عور نظام های خود را بپوشانند اما آنچه هنوز رازآلود می نماید مشی همین جماعت وطنی است. آیا لج بازی می کنند و اعتراف به اشتباه را در تعارض با غرور خود می دانند؟ شماری از آنها اساساً ماموریت دارند تا در داخل کار بی بی سی و صدای آمریکا و رادیو فردا را ادامه دهند؟ دمشان به دم سرمایه داری- به دلایل گوناگون- گره خورده و به خاطر سنخیت، تجانس نشان می دهند؟ رقابت معطوف به قدرت، افق دیدشان را کور کرده است؟ کسی چه می داند. شاید آنها هم روزی سوژه اول عکاسان و خبرنگاران دنیا شدند. همین امروز هم برخی از آنها سوژه شده اند. گزارش هایی که برخی رسانه های غربی این روزها منتشر می کنند و عکس هایی بدان ضمیمه می نمایند، همین حضرات را در نقش سوپاپ اطمینان دنیای متلاطم غرب تصویر می کند، سوپاپ هایی برای فرار از بحران یا تاخیر آن.
این پرسش همچنان جای تامل است که اگر زرسالاران حاکم بر آمریکا قوه قهریه را علیه مردم خود به کار گرفته اند، چرا جماعتی در ایران دست ها را بالا برده اند؟!
محمد ایمانی
منبع : روزنامه کیهان