شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

دماوند


دماوند
کوه اسطوری‌ای؛ گنبد گیتی، قله‌ی پرجاذبه دماوند، سرفرازتر از هر کوه و کوهسار، استحقاقی به مراتب بیش از آن دارد که ده بار و بیست بار، از تمام جهات آن را صعود کنیم، اما راجع به ناگفته‌های آن سکوت کنیم، و این تیزترین و پرشیب‌ترین کوه آتشفشان(۱) جهان را مورد بی‌مهری قرار دهیم؛ در حقیقت تا به حال به این سکوی آسمان‌سای آرش کمانگیر ظلم شده و حق مطلب درباره‌اش ادا نگردیده است.
● دماوند
یک ثروت ملی است که باید بیش از آن مورد توجه باشد و برنامه‌هایی در خور مقام آن به اجرا در آید؛ چنانچه بگوییم دماودن کهن‌ترین کوه صعود شده‌ی روزگار است، پر بی‌راه‌ نگفته‌ایم. در یک کشور باستانی چون ایران همیشه مطالب تاریخی تازه یافته‌ای برای گفتن وجود دارد؛ سرزمین کهن‌سال ما می‌تواند، آغازگر ابتدایی‌ترین کوه‌نوردی‌ها و خاستگاه این ورزش خوانده شود.
این دیگر بسته به آن است که چگونه بیاندیشیم تا بتوانیم در راستای معرفی دیرپای‌ترین کوه در نوردیده‌ی زمین گام برداریم. و آیا شایستگی آن را در خود سراغ داریم تا در جهت بزرگ داشت امری ملی و کوهنوردی حرکت کنیم؟
درواقع اصل مطالب یک «باید» است، و یک هدف بزرگ که کوه‌نوردی ما را با انگیزه و جهانی خواهد کرد و دریچه‌ی زیبا و چشم‌نواز دماوند را به سوی جهانیان خواهد گشود.
البته باید قبول داشت در حالی که هنوز یک شناسنامه‌ی مستند، گویا و دل‌پسند برای دوست‌داران داخلی و خارجی دماوند تهیه نشده، چنین داعیه‌ای ثقیل می‌نماید (شاید هم در بدو کار غافل‌گیر شده و برافراخته گردیم) اما با بردباری، اساس را بر واقعیت می‌نهیم، به تاریخ مستند مراجعه می‌کنیم و با علاقه پیش می‌رویم تا با توجه به مدارک و اسناد قابل قبول برایمان ثابت شود که آیا در زمینه‌ی مورد بحث ما هم تای برای دماوند وجود دارد؟ اگر هست کدام و کجاست؟ و آیا مستند معتبر تاریخی دارد؟
با علم به این که در دوران ما «اولین‌ها»، ارجی شایسته احراز کرده و جایگاهی ویژه‌ دارند، مشتاقانه و با حساب گام برمی‌داریم و قضایا را پی‌گیری می‌کنیم.
در تاریخ زیاد آمده و تاریخ‌نگاران و جهانگردان نیز یادآور شده‌اند که ایرانیان قدیم برای آفتاب و ماه و آتش و آب و باد در قله‌ی کوه‌ها قربانی می‌کرده‌اند و اهورامزدا، مجسمه و معبد خصوصی نداشته و فقط در قله‌های کوهها محل‌هایی بوده است که روحانیون زردشتی آتش مقدس را روشن نگاه می‌داشته‌اند(۲) هم اینک نیز در روزگار ما آثار و بقایای قلاع و دژهای باستانی گواه صادق‌اند و وجود آتشگاه‌های متعدد در ارتفاعات و قلل کوه‌ها، مهر تأیید است بر قدمت کوه‌نوردی در کشور کوهستانی ما. هم‌چنین وجود لغاتی مانند کوه کوب، کوه گذار، کوه‌نورد، کوه‌پیما، کوه‌گرد و کوه‌رو در ادبیات ما سابقه‌ی هزار ساله و بیشتر دارد.
به زیر اندرون آتش و نفت و چوب زبــر گرزهــای گران کــوه کــوب (فردوسی) بیابان در نورد و کوه بگذرد منازل‌ها بکوب و راه گسیل (منوچهری) تازی اسبان پارسی پرورد همه دریا گذار و کوه‌نورد (نظامی)
این لغات برحسب نیاز به وجود آمده و خود دلیل بر انجام کوه‌نوردی در ازمنه‌ی دور بوده است. وجود گوگرد خالص بر رأس قله و مصرف آن در صنایع هزاره‌های قبل و کسب درآمد از این راه، شدیداً مورد توجه بوده و گوگرد دماوندی که بهترین نوع آن بوده است توسط اهالی لاریجان جهت فروش از قله‌ به داخل حمل و به بازار شهرستان‌ها روانه می‌شده است.
در حقیقت اهالی این منطقه اولین کوه‌نوردان حرفه‌ای بوده‌اند که با صعود به قله به ترویج کوهنوردی پرداخته‌اند، همانطور که امروزه بهترین راهنمایان قله فرزندان همان کوهنوردان‌اند و نسل اندر نسل در جهت توسعه‌ی کوهنوردی کوشا بوده‌اند. و هم اینان بوده‌اند که آن قدر گوگرد از قله به لاریجان حمل نموده‌اند که چندین مغازه بر ستیغ دماوند ایجاد شده و اولین شب‌‌مانی‌های تاریخ کوهنوردی در همین معادن ابتدایی‌ بر بلندای قله سپری گردیده است.(۳)
ابودلف جغرافی‌دان و معدن‌شناس عرب نیز قطعاً اطلاعات خود را مدیون کوهنوردان لاریجان بوده و با کمک آنان درسال ۳۴۱ هجری قمری برابر با ۳۳۰ شمسی (۱۰۵۱ سال پیش) عازم صعود به قله گردیده است. گرچه ظاهراً ابودلف به قله نرسیده (که شاید هم رسیده باشد) ولی اظهار وی به این که با سختی فراوان و خطرات جانی، خود را تا نیمه‌ی بلندی کوه رسانده و چشمه‌ی بزرگی یافته و اطراف آن گوگرد سنگ شده مشاهده نموده، حداقل سابقه‌ای یک هزار ساله از کوهنوردی بر دماوند را نشان می‌دهد.
سه دهه بعد از ابودلف، حماسه‌سرای بزرگ، فردوسی نام‌ور، داستان زال را که با بدنی سفید و موهایی چون برف متولد شده و سام او را در کوه رها کرده بود چنین سرود:
یکی کـوه بود نامش البرز کــوه به خورشید نزدیک و دور از گروه نهـادند بــر کـوه و گشتند بـاز بـــرآمـد بـر ایــن روزگاری دراز فرود آمد از ابر سیمرغ و چنگ بـزد بـر گرفتــش از آن گرم سنگ هم‌چنین می‌توان به واقعیت کوهنوردی در ایران‌باستان،‌ با اسطوره‌ی کمان‌ گرفتن آرش که به قله می‌رود و تیری می‌اندازد تا مرز ایران تعیین شود، پی برد.
استاد عبدالحسین زرین‌کوب در جلد اول «تاریخ مردم ایران» در مورد آرش کمانگیر چنین می‌آورد «به موجب روایات، در جنگ سختی که منوچهری در طی آن در محاصره‌ی تورانی‌های متجاوز می‌افتد، آرش شیوا تیر (ارخشو خشویو ایستو) که در اوستا از وی هم‌چون آریای آریان‌ها و تیراندازی‌ که تیر او تندترین است یاد می‌شود، از فراز کوه آریو خشته‌ تیری می‌اندازد که به شیوه‌ای معجزه‌آسا و با مساعدت ایزدان در فاصله‌ی طولانی در کوه خونوانت می‌نشیند و بدین‌گونه مرز ایران و توران تعیین می‌شود.» در همین مورد علامه دهخدا در لغت‌نامه اشاره می‌کند: «آرش پهلوان ایرانی از قله دماوند تیری بیفکند که از بامداد تا نیم‌روز برفت و به کنار جیحون فرود آمد و جیحون حد شناخته شد.»
در اینجا با ذکر دو بیت از حکیم ناصر خسرو، مروری داریم بر سندی ده‌ قرنی و معتبر از وی:
برخاستم از جای و سفر پیش گرفتم نــزخـانـه‌م یـاد آمـد و نـز گلـشن و منظـر گه دریـــا، گه بـالا، گه رفـتن بـی‌راه گه کوه و گهی ریگ و گهی جوی و گهی جر حجت خراسان، دانشمند و جهانگردی که با ۱۸۰۰۰ کیلومتر بیابان‌گردی، مسافرت و کوه‌گردی می‌توان او را خود کوهنوردی شجاع و جسور دانست، در ۹۵۶ سال پیش، هنگام عبور از سرزمین ری در سفرنامه‌ی خویش به دماوند اشاره نمود: «در میان ری و آمل کوه دماوند است مانند گنبدی و آن را لواسان گویند و گویند بر سر آن چاهی است که نوشادراز آنجا حاصل شود و گویند که کبریت نیز، و مردم پوست گاو ببرند و پرنشادر کنند و از سر کوه بغلطانند که به راه نتوان فرود آوردن.(۴)
با اظهار ناصرخسرو دایر بر حمل نشادر، مسلم می‌نماید که کوهنوردی‌های آن زمان تا قله‌ی دماوند تداوم داشته، و منظور از چاه نشادر، هم می‌تواند گودی رأس قله باشد و هم مغازه‌هایی که برای استخراج گوگرد کنده می‌شده است.
گرچه در قرون پیش چشمه‌های آبگرم و دامنه‌‌های دماوند بازدید کنندگان داخلی و خارجی داشته، ولی اولین صعود ـ لااقل تا آنجا که من برخورد کرده‌ام ـ مربوط است به سال ۱۷۹۸ که ملکونوف روسی در صفحه ۹۳ سفرنامه خود در سال ۱۸۶۰ ملادی مرقوم داشته: نخستین کسی که به عزم سیاحت به بالای کوه رفته است، گربرت (H. Gerbert) نمساوی (اتریسی) بوده، پس از آن الوی فرانسوی که به قله‌ی‌ آن رسیدن نتوانست.
لیکن لرد کرزن در کتاب خود به نام ایران و قضیه ایران در صفحه ۴۵۵ چنین نوشته است: «اولین کسی که توفیق بالا رفتن به قله‌ آن را احراز نموده مستر تامسن بوده است. در سال ۱۸۳۶. طبیعی‌دان فرانسوی (Aucher – Eloy) تامسن را در موقع پایین آمدن از کوه ملاقات کرد و چند روز بعد خودش بر این کوه بالا رفت و از آن پس هم قله‌ی دماوند را چندین نفر از اعضای سفارتخانه‌ها در تهران بالا رفته‌اند.»
این نکته احتیاج به توضیح بیشتر دارد که سبب طولانی شدن مقاله خواهد بود. اما لازم است یادآور شود اولین شب‌مانی هستند بر فراز قله، در ۱۶۵ سال قبل انجام شده و مربوط به مستر تامسن است، و دومین آن متعلق به گروه ایرانی کربلایی اسداله در ۱۳۲ سال پیش که هر دوی اینها از نظر تاریخ جهانی کوه‌نوردی از اهمیت ویژه‌ای برخوردارند. در سال‌های بعد، کوتسی (۱۸۴۳)، مور و فرشفیلد (۱۸۶۸)، ناپیه (۱۸۸۰)، لرد کرزن (۱۸۸۱)، هیئت سوئید (۱۸۸۵)، ژاک دُمرگان (۱۸۸۹)،‌ سون هدن (۱۸۹۰)، دکتر ژزف کُک (۱۹۰۰) و دیگران برنامه‌های زیاد وی دماوند اجرا نموده‌اند.
در این میان برنامه‌ی دُمرگان به علت این که ۱۳ سال پیش در اوایل دسامبر صعود به قله‌ را د دمای ۲۶ درجه زیر صفر انجام داده از اهمیت به سزایی برخوردار است. در این برنامه نزدیک بود هم‌نورد دمرگان (پیر واسلن) کشته شود. می‌توان گفت که صعود در این فصل شاید در کوهنوردی جهانی به موقع خود نادر بوده و از این روی، احتمالاً کمتر قله‌ای چون دماوند در صعود «زمستانی» چنین سابقه‌ای دارد.
بخش مهمی از صعودها به دماوند در خاطره‌نویسی‌ها و پژوهش‌های علمیِ خارجیان به یادگار مانده‌، اما دلیلی ندارد که بگوییم ایرانیان کمتر صعود داشته‌اند، چرا که همراه همه‌ی بیگانگان،‌ بلدهایی بوده اند مانند قربانعلی (۵) راهنمای، مور، فرش فیلد، و نیز چهار راهنمای مستر تامسن؛ و باید یادآور شد که خاطره‌نویسی برای اروپاییان یک عات فرهنگی است، در حالی که با خوی و خلق ما، موضوعات معمولاً سینه به سینه منتقل می‌گردد.
به هر حال، نخستین صعود مستند ایرانی به قله‌ی دماوند، در سال ۱۸۵۷ میلادی (۱۴۵ سال پیش) انجام شده که تیم سرهنگ محمدصادق خان قاجا، ارتفاع قله را ۶۶۱۳ ذرع تعیین کرد؛ برنامه آنان بعد از فقط چهار صعود خارجی بوده و ۱۷ سال قبل از تأسیس کلوب کوهنوردی فرانسه (۱۸۷۴) انجام شده و برای خود از جایگاهی مهم برخوردار است. (در مورد ماخذ این مطلب در جای دیگری توضیح خواهم داد.)
گرچه در قرون اخیر مون بلان با بلندی ۴۸۰۷ متر، به سال ۱۷۸۶ اولین صعود را داشته و دماوند در سال ۱۷۹۸ (۶)، اما با توجه به اینکه ارتفاع دماوند ۸۶۴ متر بیشتر است و صعود اول دفعه‌ی آن در سال ۹۱۵ میلادی (۷) توسط ابودلف جغرافیادان عرب، ۸۳۵ سال جلوتر از نخستین صعود مون‌بلان بوده است، و با توجه به گواهی معتبر ناصرخسرو در مورد حمل گوگرد، که مغازه‌های آن در سا‌ل‌های۱۸۳۷ و ۱۸۷۰ توسط تامسن و کربلایی اسداله گزارش شده و اولین شب‌مانی‌‌های تایخی در ارتفاع ۵۶۷۱ متری دماوند توسط همین دو گروه انجام گرفته، بی‌شک در میان کوه‌های بلند دماوند کهن‌ترین صعودها را در تاریخ دارد، و در صورت بررسی و پژوهشی بیشتر، احتمالاً به یافته‌های دیگری نیز خواهیم رسید.
بنابراین با جرأت می‌توان گفت دماوند، با داشتن رکورد و محتوای ویژه در صعودها، یک کوه معمولی نیست؛ کوهی است که جهانی متعلق به فرهنگ کوهنوردی دنیا و میراث تمام کوهنوردان گیتی با جاذبه‌های جادویی. به راستی قلب ورزش کوهنوردی کشور ما در دماوند می‌طپد؛ عظمت دماوند، عظمت کوهنوردی ایران است و معرفی جهانی آن، کوهنوردی میهن ما در دنیا به جایگاهی نو و معتبر خواهد رساند. به تعبیر دیگر از اعتبار و شهرت دماوند که شأن ملی دارد می‌توان بهره گرفت تا ورزش کوهنوردی کشور در صحنه جهان خودنمایی داشته باشد. حال چه باید کرد؟ ضرورت دارد که بکوشیم، با درک اهمیتِ معرفی دماوند، و پی‌آمدهای پرشگون آن، با تمام وجود جامعه‌ی کوهنورد را به تحرک درآوریم. از همه‌ی امکانات سود جوییم و پیش‌کسوتان، سازمان‌های کوهنوردی، مسئولان و تمام دست‌اندرکاران را فراهم خوانیم و با یک عزم ملی موارد زیر را بررسی و اجرا کنیم:
الف) براساس مطلب پیش گفته و سایر اطلاعات تکمیلی، موضوع جهت استعلام و اظهار نظر مراجع ذی‌ربط خارجی گزارش و پی‌گیری شود تا در تاریخ کوهنوردی جهان ثبت گردد.
ب) دهه‌ی هشتاد، دهه‌ی دماوندشناسی و دماوند نویسی اعلام و کنگره‌هایی به ترتیب زیر برگزار شود.
۱) کنگره‌ی جهانی هزاره‌ی صعود دماوند به مناسبت اجرای برنامه ابودلف در سال ۹۵۱ میلادی، و در صورت امکان تشکیل کنگره کوهنوردی جهان اسلام و کوهنوردان آسیا.
۲) کنگره‌ی ۱۵۰ سال کوهنوردی ایران به مناسبت صعود تیم سرهنگ محمدصادق خان‌ قاجا در سال ۱۸۵۷ میلادی.
۳) کنگره‌ی جهانی ۱۱۵ سال سابقه‌ی صعود زمستانی دماوند، به مناسبت صعود ۱۸۸۹ ژاک دُمرگان، نخستین غارشناس و غارنورد که در ایران فعالیت کرده است. مسلماً با توجه به خدمات گرانقدر این دانشمند همه فن حریف به فرانسه، این کنگره با استقبال گرم مقامات فرهنگی و سیاسی آن کشور مواجه خواهد شد، و چون در تاریخ کوهنوردی ایران، فرانسویانِ کوهنوردی موقعیت ممتازی دارند، کنگره مورد توجه کلوب کوهنوردی فرانسه نیز قرار خواهد گرفت.
۴) تشکیل جلسه‌های سخنرانی، و بیان دیدگاهها توسط شخصیت‌ها، سازمان‌های کوهنوردی، پیش‌کسوتان، مجامع فرهنگی و تمام علاقمندان، با استفاده از امکانات کشوری از جمله وزارت ارشاد، میراث فرهنگی، محیط زیست و غیره.
۵) بررسی امکان تأسیس مدرسه‌ی کوهنوردی در پلور در نقطه‌ای با نمای مناسب از دماوند، برگزاری گشت‌هایی برای مشاهده منظره‌ی زیبا و به یاد ماندنیِ این کوه بلند و اسطوره‌ای که کهن‌ترین صعودها را در تاریخ کوه‌نوردی دارد.
به هرح حال درباره‌ی دماوند گفته و ناگفته‌ بسیار است؛ مسلم این که چنانچه، هنر معرفی و بهره‌وری از مواهب خداداد، در وجودمان به بار نشیند، صعود قله و بازدید، گرفتن عکس و تهیه فیلم یادگاری با کوهی این چنین، می‌تواند افتخارآمیز، و جزء آرزوهای هر کوهنورد، اسکی‌باز، ورزشکار دانشمند و یا هر گردش‌گر طبیعت دوستِ جهان باشد.
حتی لازم نیست حتماً صاحب قدیم‌ترین کوه بلند صعود شده در تاریخ باشیم؛ به هر جهت در فهرست دارندگان کهن‌ترین صعودها هستیم و بایسیت در راستای معرفی تاریخ کوهنوردی خود حرکت و سهم خویش را از افتخارات مربوط به آن دریافت کنیم. با این کار شأن و منزلت حقیقی دماوند (و دیگر کوه‌های کشورمان) افزایش خواهد یافت. تا رنج تحمل نکنی، گنج نبینی تا شب نرود صبح پدیدار نباشد سعدی
پی‌نوشت:
۱- بنجامین نخستین سفیر آمریکا در ایران در عصر ناصرالدین شاه در صفحه‌ی ۲۰۶ سفرنامه‌ خود چنین نوشته است «با محاسبات ریاضی به این نتیجه رسیدیم که زاویه مخروط قله دماوند ۳۶ درجه است و بدین ترتیب قله‌ی آن از تمام قلل آتشفشانی جهان زیادتر است و همین امر صعود از کوه دماوند را مشکل‌تر از هر کوه دیگر می‌کند.
۲- سفرنامه‌ مادام‌ دیالافوآ در زمان قاجار، ترجمه فره‌وشی چاپ دوم سال ۱۳۶۱.
۳- در سال ۱۸۳۷، تامسون با چهار تن راهنما به بالا برآمد و نزدیک غروب آفتاب نزدیک به تیغه‌ی کوه گردیده. در طرف شرقی آنجا غاری بوده، شب را در آن غار به سر برده‌اند (کتاب سفرنامه ایران و روسیه تألیف عزالدوله، ملکونوف، ص ۹۳) طرف شرقی قله که مشرف به لارستان است در حفره ملاحظه نموده که در سنین ماضییه و حالیه، لاریجانی‌ها حفر نموده گوگرد برآوردند … پناهگاهی از برای مسافران قله تشکیل یافته بود، شب را زیر برف در میان آن غار به سر برده (روزنامه ایران نمره ۲۸ سنه ۱۲۸۸ هجری برابر با ۱۲۴۹ شمسی) درباره اولین شب‌مانی کوهنوردان ایرانی بر فراز دماوند، نگاه کنید به مقاله‌ی اینجانب در مجله کوه، شماره‌ی ۲۳.
۴- سفرنامه ناصر خسرو قبادیانی چاپ دوم سال ۱۳۶۳ به تصحیح دکتر محمد دبیر سیاقی صفحه ۵.
۵- فصلنامه‌ی کوه‌، شماره شش، ص ۱۱۰.
۶- سفرنامه ایران و روسیه (نواحی شمال) تألیف ملکونوف، ترجمه پطرس، ص ۹۳.
۷- سفرنامه ابودلف، ترجمه ابوالفضل طباطبائی، چاپ دوم، ۱۳۵۴، ص ۷۸.
منبع : هم طناب