چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

واقعیت پنهانی


واقعیت پنهانی
● مادران خوب خیلی محافظه كار نیستند
نهنگ های قاتل زودرس زاده می شوند. آنان بلافاصله پس از تولد با قدرت شنا می كنند، در واقع به معنی حقیقی كلمه در آب فرو می روند یا غوطه ور می شوند. آنها به عنوان نوزاد یا كودكان كم سن و سال بیش از اندازه كنجكاوند. تنها با افزایش سن است كه احتیاط جای كنجكاوی را می گیرد. تا به حال بزرگسالان را همیشه محافظه كار دیده ام، آنها به جای آنكه شتابزده به هر چیز ناشناخته یا جدیدی نزدیك شوند ترجیح می دهند از آن اجتناب كنند. اما جوان ترها تا آنجا كه مادران و خواهران شان اجازه می دهند تسلیم كنجكاوی شان می شوند.
یادم می آید كه در یك روز تابستانی در تنگه یوهانستون مشغول تماشای یك گروه بزرگ از نهنگ های قاتل بودم و سوار بر قایق در امتداد ساحل جزیره ونكوور در نزدیكی رابسون بایت (بایت پیشرفتگی یا پیچ و خم های ملایم در داخل ساحل دریا است) آنها را تعقیب می كردم. یك مادر جوان همراه كودكش كه احتمالاً ۲ساله بود، بین من و ساحل قرار گرفته بودند. مراقب بودم تا فاصله ۳۰۰ یاردی ام را با آنها حفظ كنم و در عین حال از رفتار های عادی و بر روی آب آمدن های شان یادداشت برمی داشتم. ناگهان متوجه شدم كه مادر بدون بچه اش روی سطح آب آمده است. در جست وجوی كودك به اطراف نگاه كردم. دیدن آنها وقتی روی آب می آیند سخت تر است چون هم كوچك ترند و هم نفس كشیدن های شان سریع و نامحسوس است.
یك مرتبه معلوم شد كه چرا نمی دیدمش: چون او درست كنار قایقم بود و سرش را به طرز بسیار خطرناكی نزدیك پره های موتور قایق گرفته بود.
آنچه مرا شگفت زده ساخت كنجكاوی بچه نهنگ درباره موتور قایقم نبود. او آشكارا مشغول بازی و جست وجوی اطرافش بود- این رفتار شاخصه بچه پستانداران است. چیزی كه مرا تحت تاثیر قرار داد در واقع مادرش بود. او فاصله ثابتی را با ما حفظ كرده بود و كودكش بدین ترتیب در فاصله امنی از او قرار داشت. اما حال كه بچه اصرار به امتحان كردن موتور قایق داشت مادر نزدیك تر آمد و با غلبه بر محافظه كاری اش آنقدر نزدیك شد كه بتواند از كودكش مراقبت كند. دیگر این من نبودم كه او را تعقیب می كردم، او مرا تعقیب می كرد. در تمام مدتی كه بچه نهنگ اطراف موتور قایقم ورجه وورجه و شیطنت می كرد مادر مثل یك روح نامرئی مراقب بود. او كودكش را از آن خطر بالقوه نراند و كنجكاوی بچه را تحمل كرد اما در فاصله مطمئنی ایستاد.
برخی از نهنگ های مادر نسبت به كنجكاوی كودك شان نسبتاً صبور به نظر می رسند، بعضی ها هم به بچه اجازه نمی دهند بیشتر از چند متر از آنها دور شوند. اما این مادر به روح پرنشاط و بازیگوش كودكش میدان داد و بر محافظه كاری طبیعی اش غلبه كرد تا به او اندكی آزادی عمل بیشتری دهد. یادم می آید مستقیم كه به پایین نگاه انداختم دماغ بچه نهنگ را می دیدم. او تا بدین حد به قایق نزدیك شده بود سرم را كه بالا گرفتم باله پشتی مادر چند یارد آن طرف تر دیده می شد. او هوشیار و گوش به زنگ مراقب هر لحظه بود. عشق والدینی در عالی ترین شكل خود زمانی به نمایش درمی آید كه به كودك اجازه اشتباه داده شود و بعد والدین با بودن در محل سر و سامانی به وضعش بدهند و مراقبش باشند. مراقبت بیش از اندازه الزاماً مفید نیست. احتمالاً برخی نهنگ های مادر این حقیقت را به درستی دریافته اند.

Bekoff, M.۲۰۰۰. The smile of dolphin. Discovery books.
نائومی رز
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید