شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

بایدها و نبایدهای طرح های انتقال آب در ایران


بایدها و نبایدهای طرح های انتقال آب در ایران
ایران زمین به دلیل متاثر شدن از نوار ۳۵ درجه شمالی عرض جغرافیایی، در بسیاری از شاخص های اقلیمی، وضعیتی به مراتب پایین تر از میانگین های جهانی کره زمین دارد. با این وجود، این واقعیت هرگز نباید به عنوان یک تنگنا یا محدودیت تحمیل شده بر ایرانیان به شمار آید؛ بر مردمانی که حق انتخابی برای حضور و زندگی در این پاره از خاک نداشته اند، حتی اگر گشتی اندک در ممالک جهان بزنیم، آشکارا درخواهیم یافت، هستند کشورهایی که از منظر اختصاصات آب و هوایی به مراتب وضعیتی شکننده تر و آسیب پذیرتر از ایران دارند، اما در شمار ممالک ثروتمند و مرفه جهان طبقه بندی می شوند. برعکس این رخداد هم البته با مثال هایی فراوان قابل رهگیری است؛ یعنی می توان به راحتی کشورهای مرطوب تری از ایران را یافت که از تولید ناخالص ملی کمتری نسبت به ما برخوردار بوده و فقیرتر ارزیابی می شوند. اینها را گفتم تا وقتی از تنگناهای اقلیمی وطن سخن می گوییم، یادمان باشد این تنگناها می توانستند و هنوز هم می توانند به مزیتی نسبی و موثر برای ارتقای پایداری کشور بدل شوند؛ اگر ما با تنگنایی اصلی تر به نام «فقر مدیریتی» روبه رو نباشیم و «کالابرگ دانایی» را سخاوتمندانه توزیع کرده باشیم.
● ایران در یک نگاه
نخستین شناسه قلمروی که ایران را در خود جای داده (نیمه جنوبی منطقه معتدله موسوم به منطقه پرفشارً مجاور حاره)، غلبه خشکی بر رطوبت و گرما بر سرما است؛ به این معنی که اگر در ناحیه یی از این قلمرو با آب و هوایی سرد یا مرطوب مواجه شویم، علت را نه در عرض بالای جغرافیایی که در ویژگی پیکری و ارتفاع بالای عرصه مورد بحث یا نزدیکی به دریا باید جست وجو کرد. به سخنی دیگر، هر چند عرض جغرافیایی ایران زمین، مولفه یی کاهنده در تنوع اقلیمی کشور محسوب می شود اما دیگر ویژگی های طبیعی سرزمین (نظیر شرایط توپوگرافیک و دامنه بردباری قابل توجه گونه های گیاهی مستقر در آن) سبب شده شاهد یکی از متنوع ترین و ناهمتاترین زیست اقلیم های جهان در ایران باشیم. وجود سرزمین هایی با میانگین بارندگی کمتر از ۲۵ تا بیش از ۲۳۸۰ میلی متر و محدوده وسیع دمایی آن که از ۳۵- تا ۵۰« درجه سانتی گراد در تغییر است، گواهی بر این مدعا است.
● اندوخته ها و استعدادهای آبی
متوسط حجم آبی که به صورت ریزش های آسمانی، همه ساله بر خشکی های زمین می بارد به ۱۱۰ هزار میلیارد متر مکعب می رسد؛ ۸/۶۳ درصد از این مقدار یعنی حدود ۷۰ هزار میلیارد متر مکعب، به صورت تبخیر و تعرق مجدداً به نوار بازمی گردد و مابقی، همان ذخایر قابل استحصال یا تجدیدشونده آب شیرین جهان را تشکیل می دهند. قاره آسیا در این میان، هرچند تنها ۷/۳۲ درصد از مساحت خشکی های زمین را به خود اختصاص داده، اما بیش از ۴/۳۷ درصد از ذخایر آب شیرین قابل استحصال جهان را به میزان ۳/۱۴۹۶۱میلیارد مترمکعب در اختیار دارد و به این ترتیب از وضعیتی مطلوب تر از متوسط جهانی برخوردار است.از مقایسه استعداد آبی ایران با آسیا و جهان، آشکارا پاره یی از تنگناهای طبیعی کشور نمایان می شود. نخست آنکه سرزمین پهناوری که نزدیک به ۳/۱ درصد از سطح خشکی های کره زمین در تملک اوست، هیچ گاه از سهمی بیشتر از ۳۷/۰ درصد کل ریزش های آسمانی خشکی های جهان بهره مند نبوده است. یعنی میزان قطره های آبی که در این کشور فرود می آید، حتی به یک سوم استحقاق طبیعی آن به نسبت وسعت سرزمین هم نمی رسد. از منظر جغرافیایی محل استقرار، ایران در گوشه جنوب غربی آسیا، در منطقه یی موسوم به خاور نزدیک واقع شده که ۱۴ درصد سطح جهان را فراگرفته، لیکن منابع آبی آن تنها دو درصد کل منابع آب های تجدیدشونده دنیا را شامل می شود. به همین دلیل است که از مجموع ۲۱ کشوری که با کمبود جدی آب مواجه هستند، ۱۲ کشور در این منطقه قرار گرفته اند.دومین محدودیت به میزان تبخیر و تعرق واقعی مربوط می شود که از رقم نظیر آن در مقیاس جهانی، ۵/۶ درصد بیشتر است.
در نتیجه سبب تشدید نابرابری موصوف شده و تفاوت از میانگین جهانی را از یک سوم به کمتر از یک چهارم تقلیل داده است. به بیانی ساده تر نه تنها هر متر مربع از خاک کشور، نزولات کمتری را دریافت می کند، بلکه از همین مقدار ناچیز نیز میزان بیشتری تبخیر رخ می دهد. چنین است که ملاحظه می شود آب قابل استحصال هر هکتار از وسعت ۱۶۲ میلیون هکتاری خشکی های کشور با حدود ۷۳۵ متر مکعب، به یک چهارم سهم آبی که به طور متوسط از هر هکتار زمین در جهان (معادل۳۰۶۰ متر مکعب) قابل بهره برداری است، هم نمی رسد.افزون بر دو تنگنای یادشده، پراکنش زمانی و مکانی منابع آبی نیز از جمله موانع جدی مدیریت و برنامه ریزی پایدار در کشور به شمار می روند. به عنوان مثال، استان کرمان با ۷/۱۱ درصد از مساحت کشور، فقط ۵/۴ درصد از ذخایر آب قابل استحصال را به خود اختصاص داده است، در حالی که خوزستان با ۶/۳ درصد از مساحت کشور، نزدیک به ۳۰ درصد از کل آب قابل استحصال را در اختیار دارد. در افقی گسترده تر، آمارها نشان می دهد ۳۰ درصد از مساحت کشور، شامل نواحی شمال، غرب و جنوب غربی، حدود ۶۹ درصد از منابع آبی قابل استحصال را به خود اختصاص داده اند، آن هم در شرایطی که فقط از ۵۶ درصد از حجم ریزش های آسمانی کشور برخوردارند. از بعد زمانی نیز تغییرات حجم منابع آب های سطحی و زیرزمینی کشور در طول سال های مختلف چشمگیر بوده است.
محمد درویش
منبع : روزنامه اعتماد