شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


بسته پیشنهادی امنیت غذایی ـ ۴


بسته پیشنهادی امنیت غذایی ـ ۴
● بررسی الزامات ناشی از سیاست‌های کلی و نسبت آن با نظام‌های موجود:
پژوهش‌ها طی ۳۰ سال گذشته نشان می‌دهند که الگوی غذای مصرفی و شیوه زندگی نقش عمده‌ای در بروز بیماری‌ها و ... داشته و از این رو تعدیل و اصلاح الگوی تولید و مصرف غذا در راستای کنترل خطر بروز بیماری‌ها مطرح است. تأمین غذای کافی یکی از پیش شرط‌های تأمین زندگی سالم و فعال عنوان شده است.
دیدگاه‌های علمی و برنامه‌ریزی در زمینه تأمین غذای مورد نیاز مردم و بهبود سلامت تغذیه‌ای جامعه دستخوش تحولات وسیعی شده است که سوالات جدید و نیازهای تازه‌ای را در زمینه تحقیق و بررسی و جمع‌آوری اطلاعات مطرح می‌کند.
اولین سوال مهم این است که مفهوم غذای کافی و سالم برای تأمین زندگی سالم و فعال چیست؟
همچنین الگوی غذای مطلوب به عنوان مفهومی که کیفیت و کمیت و جنبه‌های اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی موثر بر الگوی مصرف را به طور همزمان در برگیرد کدام است؟
از نظر متخصصین علم تغذیه الگوی غذای مطلوب الگویی است که:
۱) حاوی غذای کافی و متعادل باشد.
۲) تفاوت‌های فردی (نظیر سن، جنس، محل زندگی، ترجیحات غذایی، عادات غذایی، فرهنگ و مواد تغذیه‌ای) را در بر گیرد.
۳) منعکس‌کننده امکانات تولید و دسترسی به غذا و شرایط اجتماعی و اقتصادی باشد.
در حقیقت الگوی غذای مطلوب و کافی بر پایه سه اصل زیر استوار است:
الف) کفایت تغذیه‌ای و دسترسی فیزیکی به غذای سالم: فقر غذایی از مهم‌ترین عوامل تضعیف امنیت غذا و تغذیه می‌باشد.
ب) تعادل در تغذیه: عبارتست از تلاش برای برخورداری از تمامی مواد به میزان لازم (نه بیشتر و نه کمتر).
ج) تنوع عادات غذایی غیرقابل انعطاف باعث می‌گردد موادغذایی مورد نیاز بدن تأمین نگردد.
به عبارت دیگر الگوی غذای مطلوب از یک طرف به واقعیات مصرف در جامعه توجه داشته و از طرف دیگر جهت‌گیری مطلوب برای تأمین مواد مغذی و پایین نگه داشتن ابتلا به بیماری‌های ناشی از رفاه را مدنظر قرار می‌دهد.
تلاش برای تعریف الگوی غذای مطلوب از ۱۰۰ سال پیش آغاز گردید تا ابزار مناسبی برای تعریف غذای کافی و سبد غذایی مطلوب تدوین گردد. زیرا سبد غذایی مطلوب ابزار مناسبی است که در سطوح مختلف برنامه‌ریزی کلان اقتصادی، اجتماعی و رفاهی و از تولید غذا تا برنامه‌ریزی‌های آموزشی در سطح خانوار کاربرد دارد و از این طریق می‌توان بین تولید، عرضه و مصرف غذا و نیازهای تغذیه‌ای انسان و تأمین سلامت تغذیه‌ای ارتباط منطقی برقرار نمود.
برای وصول به اهداف فوق و براساس اقتضائات و شرایط حاکم بر بخش‌ها حدود قلمرو وظایف نهاد مسئول قرار ذیل است:
▪ وظیفه تولید دانش
▪ وظیفه آموزش دانش به عوامل واسط
▪ وظیفه ترویج دانش از طریق عوامل واسط به بهره‌برداران
▪ وظیفه حمایت از تولید شامل :
ـ حمایت ازعوامل و نهاده‌های تولید از طریق
- حمایت فنی
- حمایت مالی
ـ هدایت، سیاست‌گذاری، برنامه‌ریزی ملی، منطقه‌ای، بخشی و زیربخشی
ـ حمایت از تشکل‌های تولیدی، تعاونی‌ها و بسط عدالت اقتصادی در‌ ابعاد روستایی، عشایری، ملی و منطقه‌ای و زیربخشی
ـ حمایت از بنیان تولید با برنامه‌ریزی تجارت خارجی و داخلی و با تنظیم بازار
▪ وظیفه جذب سرمایه‌گذاری و توسعه بنیان‌ها و زیرساخت‌های تولید
▪ وظیفه تولید، اشاعه و توسعه بنیان اطلاع‌رسانی، اطلاعات و آمار
▪ وظیفه سیاست‌گذاری و مدیریت تنظیم بازار و نظارت بر ارکان بازار
▪ وظیفه حضانت، حفاظت و حمایت از منابع و زیرساخت‌های کشاورزی و طبیعی و ذخایر ژنتیکی طبیعی و منابع تجدیدپذیر
▪ وظیفه توسعه و رشد و افزایش بهره‌وری تولید
▪ وظیفه توسعه، رشد و تقویت نهاده‌ای اقتصادی و اجتماعی کشاورزی
▪ وظیفه سالم‌سازی تولید
● اقتضائات:
▪ زنجیره«تولید تا مصرف» کالاها و خدمات کشاورزی یک مدار کامل زنده است که اجزای فاعلی آن به صورت موظف در تقدم و تأخر ذاتی در این مدار جا گرفته‌اند و شامل « تحقیق، آموز ش، ترویج، اجرا و بهره‌برداران » هستند. این اجزا ارتباط فوق ارگانیک دارند و در امر تصمیم‌گیری و سیاست‌گذاری عدم توجه به هرکدام به منزله قطع ارتباط آنها است و نتیجه آن ناکارآمدی سیاست‌ها و تصمیم‌ها خواهد بود.
▪ با توجه به جایگاه استقرار ذاتی اجزا هرگونه تقسیم کار که موجب قطع ارتباط ذاتی این اجزا شود ممنوع و مخالف با اصل بهره‌وری است.
▪ به دلیل پیوستگی ارتباط بین اجزای موضوعی زنجیره شامل : ( بازار نهاده‌ها، توزیع، حمل‌ونقل، بخش ستانده، توزیع، حمل‌ونقل، فرآوری، حمل‌ونقل، بازار مصرف) و انسجام آنها، مجالی برای حداقلِ امکان غفلت و بی‌تفاوتی در امر سیاست‌گذاری و مدیریت اجزا و هماهنگی بین آنها وجود ندارد.
▪ با توجه به مرکب بودن مفاهیم و موضوعات وظیفه امکان قضاوت کلان درباره حدود حاکمیتی و غیرحاکمیتی وجود ندارد. لذا شرط آن ارائه روش استقرایی و با تعریف بسیط از مقوله‌ها و موضوعات است. پس از شکافتن موضوعات به ریزترین اجزای وظیفه به راحتی می‌توان وظایف حاکمیتی و غیرحاکمیتی (تصدی‌گری ) را از هم دیگر تفکیک و تشخیص داد و سپس برای هر کدام قلمرویی برای مدیریت و اجرا تعریف نمود. به طورمثال حمایت مالی یک مقوله مرکب است که می‌توان اجزایی بسیط چون عاملیت بیمه را تفکیک کرد و با روش خصوصی عاملیت آن را به بخش غیردولتی و خودگردان سپرد ولی سیاست‌گذاری بیمه را نمی‌توان امری تصدی‌گری قلمداد کرد. لذا بیمه فی نفسه یک تعریف بسیط نیست. حداقل شامل ۲ جزء سیاست‌گذاری و اجرا است. همین طور وظایف دیگر فی‌نفسه هر کدام تعاریفی مرکب هستند و به دلیل اهمیت بخش حاکمیتی آنها نمی‌توان به بهانه وجود اجزای غیرحاکمیتی از آنان اغماض نمود مثلا در بند ۱-۳ برای تولید دانش می‌توان با روش سفارش، خدمات علمی از بخش خصوصی خریداری کرد و یا در بند۳-۳ از مجموعه‌هایی چون سازمان نظام مهندسی کشاورزی و منابع طبیعی خدمات ترویجی خریداری کرد. ولی وظیفه سیاست‌گذاری و مدیریت قلمرو تولید در امر ترویج یک وظیفه عمومی از جنس کالای عمومی (Public Goods) است که قابل واگذاری نیست.
▪ طبق تعریف موجود در ادبیات اقتصاد بخش عمومی کالاها و خدمات وظایف و فعالیت‌هایی از جنس کالای عمومی (Public Goods) غذایی(عام‌المنفعه) هستند قابل واگذاری به بخش غیردولتی نیستند.
▪ امروزه فرضیه دست نامرئی بازار و رقابت کامل فرض ابطال شده‌ای است. به دلیل ارتباط زنجیره‌ای بازار عوامل، نهاده‌ها و ستانده‌ها دولت نمی‌تواند نسبت به نظام کنش و واکنش عوامل بازار از جمله قیمت‌گذاری بی‌تفاوت باشد. لذا نیازمند اعمال وظیفه نظارت و مدیریت هوشمند در بازار است. اصل بر عدم دخالت است. دخالت فقط در مواقع بحرانی و با اهرم‌های نرم‌افزاری صورت خواهد گرفت. مسلما در شرایطی بازار به تعادل عادلانه و مطلوب می‌رسد که همه قوای بازار دارای شرایط برابری باشند اما تا چنین امری تحقق نیافته دخالت دولت برای برقراری شرایط عادلانه رقابت امری ضروری است والا عدالت برقرار نمی‌شود و بازار در ید صاحبان قدرت و قوا در بازار می‌افتد.
برخی از مسایل مهم دیگری که بسته امنیت غذایی باید به آن توجه داشته باشد موارد به شرح ذیل می‌باشد:
- به چه کسانی ناامن غذایی و یا آسیب‌پذیر غذایی می‌گویند؟ این افراد در کجا زندگی می کنند؟
تعیین گروه‌های جمعیتی آسیب‌پذیر و سوءتغذیه‌ای بر طبق ویژگی‌های خاص (مثل درآمد، عادات مصرف غذایی، منابع معیشتی و پایه دارایی، سن و جنس، قومیت) مدنظر است.
مکان مبتلایان به سوءتغذیه و گروه‌های آسیب‌پذیر بر طبق نواحی جغرافیایی، نواحی سیاسی، مناطق زندگی اگرو -اکولوژیکی، فاصله نسبی و فیزیکی از مراکز شهری، بازارها، زیرساخت‌های حمل‌ونقل، فرصت‌های اشتغال، خدمات اجتماعی و آب باید مشخص گردد.
- تعداد مبتلایان به سوءتغذیه چقدر است؟ شدت گرسنگی و سیستم معیشتی آنان چگونه است؟
تخمین تعداد افراد آسیب‌پذیر و مبتلا به سوءتغذیه یعنی آنهائی که زیر حداقل دریافت سرانه انرژی و مواد مغذی قرار دارند و آنهائی که در معرض عوامل خطر بالا قرار دارند و از این رو مستعد به ناامنی غذایی هستند. توصیف نوع ناامنی غذایی که گروه‌های آسیب‌پذیر با آن مواجهند : سوءتغذیه مزمن، سوءتغذیه موقتی یا سوءتغذیه فصلی.
تخمین درجه ناامنی غذایی و یا سوءتغذیه آنان: شدید، متوسط، خفیف، حاشیه‌ای یا در خطر.
توصیف و تشریح شیوه‌یی که بدان وسیله زندگی می‌کنند و استفاده از این اطلاعات برای دستیابی به دیدگاه مربوط به دلایل ناامنی غذایی یعنی طرح سوالاتی (از قبیل این‌که آیا ناامنی غذایی به کفایت وپایداری درآمد خانوار ارتباط دارد و یا به شرایط بهداشتی و منابع تغذیه) که مفید می‌باشد.
- چرا در این وضعیت قرار گرفته‌اند و چه اقداماتی می‌توان برای آنان انجام داد؟
تحلیل از طریق بررسی عمیق شرایط زندگی افراد و توضیح محدودیت و فرصت‌های آنان از طریق مواردی مانند منابع طبیعی موجود، شرایط آب‌و‌هوایی، شرایط اجتماعی – اقتصادی، شرایط سیاسی،سواد و فرهنگ. می‌توان عواملی که با سوءتغذیه و آسیب‌پذیری مرتبط می‌شوند را بررسی کرد.
توسعه اجرای برنامه‌ای عملی به ویژه با استفاده از روش‌های مشارکتی و درگیرکردن افراد ناامن غذایی و آسیب‌پذیر با رئوس اقدامات به خصوص در جهت حذف عوامل ریشه‌ای و شرایط ناخوشایند آنان.
منبع : خبرگزاری ایسنا


همچنین مشاهده کنید