یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

درخواست روزه واقعی


درخواست روزه واقعی
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین وصلّی الله علی محمد وآله الطاهرین ولعنهٔ الله علی اعدائهم أجمعین(۱)
در خطبه ای كه رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله وسلم به مناسبت حلول ماه مبارك رمضان ایراد فرمودند آمده است: «فاسئلوا اللَّه ربكم بنیات صادقهٔ وقلوب طاهرهٔ أن یوفقكم لصیامه وتلاوهٔ كتابه، فان الشقی من حرم غفران اللَّه فی هذا الشهر العظیم(۲)؛ با دل های پاك و نیت های درست از خدا بخواهید كه شما را در روزه داشتن این ماه و تلاوت كتابش موفق كند. همانا بدبخت كسی است كه در این ماه بزرگ از رحمت و مغفرت الهی محروم ماند».
جمله پایانی این بخش از فرمایش رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم این ملاك را به دست می دهد كه هر گاه ماه مبارك رمضان به پایان رسید، ولی غفران و رحمت خدا شامل حال كسی نشد، آن فرد «شقی» است. وجود «إنّ» در ابتدای جمله دلالت بر شدت و ثبات صفت شقاوت در چنین كسی دارد و حد اعلای بدبختی را می رساند.
● نیت راستین
نكته دیگر مربوط به «نیات صادقه» است. چنان كه می دانیم بر خلاف خبر كه قابل صدق و كذب است، در نیتْ امر دایر بر وجود و عدم است، یعنی انسان یا نیت دارد یا ندارد و اگر نیت داشت، نیت او راست است یا دروغ. گفتنی است كه از مسأله نیت راست در جاهای دیگری نیز یاد شده است. در حدیثی قدسی در وسائل الشیعه آمده است: «... من حج هذا البیت بنیهٔ صادقهٔ(۳)؛ هر كس با نیت راستین به حج این خانه (مكه) رود». منظور از نیت راست در دعا، حج بیت اللَّه الحرام و مانند آن چیست؟ با مرور مثال هایی عرفی، می كوشیم به پاسخ این پرسش نزدیك شویم. فرض كنیم كسی بگوید كه نیت ازدواج دارد و پس از گذشت چند سال ببینید هنوز ازدواج نكرده است و علاوه بر این، در این مدت به خواستگاری نرفته، هزینه ازدواج را تهیه نكرده و كوچك ترین قدمی نیز در این مسیر برنداشته است. عرف و عقل حكم می كنند كه این شخص به واقع و به نحو جدی قصد ازدواج نداشته و نیت او راست نبوده است، زیرا اگر حقیقتاً قصد ازدواج می داشت در پی تحصیل مقدمات این كار بر می آمد یا دست كم تلاش اندكی می كرد.
همچنین فرض كنیم كسی ادعا كند كه قصد خرید منزل دارد، ولی پس از مدتی طولانی مشاهده شود كه نه تنها منزلی خریداری نكرده كه حتی یك بار هم به بنگاه مراجعه نكرده و هیچ خانه ای را ندیده و به هیچ كس نسپرده است كه خانه مناسبی به او معرفی كند. عقل و عرف در این جا نیز حكم می كنند كه این شخص حقیقتاً قصد خرید خانه نداشته و نیت او صادق نبوده است. كسی كه قصد سفر حج دارد، اما كوچك ترین اقدامی در تهیه مقدمات آن نكند، در نیت خود صادق نیست.
نیت كاذب ممكن است شكل های دیگری نیز داشته باشد. فرض كنیم كسی به خانه خدا عزیمت كرد، اما هدف او اطاعت فرمان خدا نبوده و برای تجارت، گردش یا - نعوذ باللَّه - جاسوسی به حج رفته است. چنین كسی حتی اگر تمام واجبات حج را به جای آورد و از تمام محرمات خودداری كند، «نیت راست» ندارد.
این مسأله در همه عبادات صادق است. در روایات آمده است: «لیس الصوم من الطعام والشراب(۴)؛ روزه داشتن به خودداری از خوردن و آشامیدن نیست» بلكه: «إذا صُمتَ فلیصم سمعك وبصرك وشعرك وجلدك(۵)؛ چون روزه گرفتی، گوش، چشم و تمام وجودت روزه دار باشد». بنابراین صرف امساك از مفطرات ده گانه فقط در حد اسقاط تكلیف است و حكایت از فقدان نیت صادقه در شخصِ به جا آورنده دارد. روزه ای كه با امساك همه اعضا و جوارح از گناه همراه باشد روزه واقعی محسوب می شود و نشان دهنده نیت درست صاحب آن است. اگر روزه صرفاً تكلیف را ساقط كند و بس، تمام كسانی كه امساك كرده اند چنین روزه ای را به جا آورده اند. لذا تنها روزه واقعی است كه برای به جا آوردن آن باید با نیت راستین از خدای متعال مدد خواست. از این روست كه در فرمایش رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم آمده است: «با دل های پاك و نیت های درست از خدا بخواهید كه شما را در روزه داشتن این ماه و تلاوت كتابش در آن موفق بدارد».
● ورود به ضیافت خدا
در صحیفه سجادیه(۶) و نیایش آن حضرت هنگام درآمدن ماه مبارك رمضان با آموزه هایی روبه رو می شویم كه حدیث نبوی پیش گفته را تأیید می كند. حضرت سجاد علیه السلام به خدای متعال عرض می كند: «وأعنا علی صیامه(۷)؛ خدایا ما را بر روزه گرفتن در ماه مبارك رمضان یاری فرما». البته منظور حضرت نه این است كه خدای متعال ما را در خودداری از خوردن و آشامیدن یاری فرماید، بلكه عرضه می دارد: «بكف الجوارح عن معاصیك(۸)؛ ما را یاری كن تا بتوانیم اعضای بدن خود را از آلوده شدن به گناه و آنچه پسند تو نیست باز داریم».
«واستعمالها فیه بما یرضیك(۹)؛ خدایا چنان كن كه توفیق یابیم در ماه رمضان آنچه از جوارح و اعضای ما سر می زند موجب رضای تو باشد».
آن گاه حضرت به امور جزئی تر می پردازند و مفهوم پیش گفته را بسط می دهند و به درگاه خدا عرضه می دارد: «حتی لا نصغی بأسماعنا إلی لغو(۱۰)؛ به سخنانی گوش فرا ندهیم كه سودی در بر ندارد و اوقات ما را به باطل می گذراند».
«ولا نسرع بأبصارنا إلی لهو(۱۱)؛ و به تماشای بیهودگی شتاب نكنیم».
لهو چیزی است كه انسان را از امور جدی و سودمند باز می دارد و مشغول و سرگرم می كند، ولی سودی برای او در بر ندارد.
سپس ادامه می دهد «ولا نبسط بأیدینا إلی محظور(۱۲)؛ و دستان مان را به حرام [مانند سرقت و به ناحق زدنِ افراد] دراز نكنیم». شایان ذكر است كه گاهی شخصی فرزندش را به قصد تأدیب، تنبیه می كند و از حد در نمی گذرد و بین خود و خدا هدف او تنبیه است. این كار مراتبی دارد كه برخی از آن واجب و برخی مستحب است، اما گاهی از سر ناراحتی و عصبانیت و به قصد فرو نشاندن خشم خود او را كتك می زند یا از حد متعارف تجاوز می كند. این رفتار مسلماً جایز نیست و در ناروا بودن آن همین بس كه پس از آن، فرد پشیمان می شود. فرزند انسان، مملوك انسان نیست و حتی عبد و كنیز نیز در تصرف مطلق ارباب خود نیستند و خدای متعال برای همگان حدودی مقرر داشته است. قواعد «لاضرر» و «لا حرج» ویژه افراد آزاد نیست، بلكه بردگان را نیز در بر می گیرد. پس باید در ماه مبارك رمضان به هوش باشیم كه مبادا دست مان به معصیت آلوده شود.
حضرت در ادامه عرضه می دارند: «ولا نخطوا بأقدامنا إلی محجور(۱۳)؛ با پای خود به جاهایی كه نباید و نشاید، نرویم و به سوی مجالس حرام و لهو و لعب حركت نكنیم». «وحتی لا تعی بطوننا إلاّ ما أحللت(۱۴)؛ خدایا، در شكم های ما جز آنچه حلال فرمودی جا نگیرد». «ولا تنطق السنتنا الا ما قلت(۱۵)؛ و زبان ما جز به گفتار تو به سخن باز نشود». «ولا نتكلف لا ما یدنی من ثوابك(۱۶)؛ جز در كارهایی كه ما ره به پاداش تو نزدیك می كند، خود را به زحمت نیفكنیم. «ولا نتعاطی الاّ الّذی یقی من عقابك(۱۷)؛ تنها كارهایی كه انجام می دهیم كه ما را از كیفر تو دور كند». اگر عقاب اطلاق داشته باشد كیفر دنیوی و اخروی را در بر می گیرد و این امور مستلزم مطالعه، شناخت، توجه و تصمیم جدی است.
حضرت در پایان این فقره عرضه می دارند: «ثم خلّص ذلك كله من ریاء المرائین وسمعهٔ المستمعین(۱۸)؛ بار خدایا، هر آنچه را گفتم از ریای ریاكاران و شهرت جویی شهرت طلبان خالص و پاك ساز و اكنون كه دست و پا و زبان و چشم و گوش مرا از معصیت نگاه داشتی، دل ما را نیز از توجه به غیر خودت نگاه دار و نهایتِ خواست ما را كسب خشنودی خود كن.
«ریا» و «سُمعه» از نظر گاه معنایی به یك ریشه باز می گردند ولی در متون حدیثی و اخلاقی از هم متمایز شده اند. هر گاه انسان كار نیكی انجام دهد و هدفش این باشد كه دیگران ببینند و به پارسایی و درست كاری او حكم كنند، مرتكب «ریا» شده است. ریا در لغت به معنای ارائه و نمودن (نشان دادن) است. اما «سمعه» آن است كه شخص كار نیكی را در حضور كسی انجام دهد تا او این جا و آن جا نقل كند كه فلانی عبادتش چنین است و سجده هایش چنان تا بدین ترتیب مردم او را انسان پرهیزگار و متدینی بشناسند. حضرت سجاد علیه السلام در مناجات با خدا عرضه می دارد: «خدایا، اكنون كه دست مان به حرام دراز نشد (و گناه بالفعل از ما سر نزد) چنان كن كه این پرهیز و خود نگاه داری نیز برای تقرب به تو و كسب خشنودی ات باشد و نیت های ما را نیز مانند اعمال ما ناب و پیراسته گردان».
● نیت درست و روزه واقعی
مطلبی كه در باب نیتِ درست و اعمال واقعی گفتیم شواهد بسیاری از روایات اهل بیت علیهم السلام دارد. در روایت آمده است: روزی پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم به مسلمانان فرمان دادند روزه بگیرند و فرمودند: هیچ كس بدون اجازه من روزه اش را نگشاید. به هنگام غروب آفتاب مسلمانان یك یك می آمدند و از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم رخصت می طلبیدند تا افطار كنند و حضرت به آنان رخصت افطار می داد. مردی خدمت ایشان آمد و عرضه داشت: دو دختر دارم كه امروز را روزه بودند و خجالت می كشند به خدمت شما آیند. آیا اجازه می دهید روزه خود را بگشایند.پیامبر از آن شخص روی برگرفت. آن مرد سخن خود را تكرار كرد و حضرت این بار نیز از او روی گرداند. آن مرد دگر بار گفته خود را تكرار كرد، رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم به آن مرد فرمود: كسی كه امروز گوشت مردم را می خورده چگونه روزه بوده است؟! برو و به آنان بگو: اگر روزه اند، قی كنند.
از مضمون این روایت دریافت می شود كه آن دو دختر از این گفته پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم شگفت زده شدند، زیرا از صبح تا شام چیزی نخورده و گرسنگی و تشنگی كشیده بودند. وقتی قی كردند(۱۹) از دهان هر كدام شان قطعه گوشتی بیرون افتاد(۲۰).
هر چند خارج شدن گوشت از دهان آن دو دختر به نوعی امری خارق العاده است، ولی حضرت رسول صلی الله علیه وآله وسلم از رهگذر این معجزه واقعیت امر را بر ما معلوم كردند و نشان دادند كه غیبت در واقعِ امر، خوردن گوشت مرده برادران مسلمان است، هر چند ما نتوانیم با این چشمان دنیوی حقیقت مطلب را ببینیم. خدای متعال نیز در قرآن كریم می فرماید: «...ولا یغتب بعضكم بعضا أیحب أحدكم أن یأكل لحم أخیه میتاً فكرهتموه...(۲۱)؛ و بعضی از شما غیبت بعضی دیگر نكند، آیا كسی از شما دوست دارد كه گوشت برادر مرده اش را بخورد؟ از آن كراهت دارید». این مطلب نشان می دهد كه روزه واقعی غیر از امساك از مفطرات است و غیبت كردن، روزه دار را از روزه واقعی خارج می كند.
در روایت دیگری آمده است: «سمع رسول اللَّه إمرأهٔ تسب جاریهٔ لها وهی صائمهٔ، فدعا رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم بطعام وقال لها: كلی.
فقالت: إنی صائمهٔ.
فقال: كیف تكونین صائمهٔ وقد سببت جاریتك؟ إن الصوم لیس من الطعام والشراب(۲۲)؛ رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم شنیدند كه زنی روزه دار دختر (یا كنیز)ش(۲۳) را دشنام می گفت(۲۴). حضرت غذایی خواست و پیش روی آن زن نهاد و به آن او فرمود: بخور.
گفت: روزه ام.
حضرت فرمود: چگونه روزه ای در حالی كه دختر (یا كنیز)ت را دشنام گفتی؟ [بدان كه ]
روزه فقط خودداری از خوردنی ها و آشامیدنی ها نیست».
ازاین قبیل روایات به خوبی روشن می شود كه صرف امساك از مفطرات روزه حقیقی به شمار نمی رود و روزه واقعی امر آسانی نیست. هم از این روست كه دعا و مسئلت از خداوند لازم است تا انسان موفق به درك روزه حقیقی شود و چنان كه دیدیم رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم سفارش فرمودند: «با دل های پاك و نیت های درست از خدا بخواهید كه شما را در به جای آوردن روزه این ماه و تلاوت كتابش موفق بدارد». چه بسا در روز قیامت انسان ببیند كه از هزاران روزه ای كه گرفته، تنها شمار اندكی روزه واقعی در كارنامه اعمالش ثبت شده یا خدای نكرده در طول عمر خود حتی توفیق ادای چنین روزه ای را نیافته است.
● تلاوت قرآن
در نبوی پیش گفته حضرت سفارش فرمودند كه از خدا بخواهیم توفیق روزه حقیقی و تلاوت كتابش را به ما عنایت فرماید. اكنون كه معنای روزه حقیقی روشن شد، ببینیم تلاوت كتاب چیست؟ به كار بردن واژه «تلاوت» درباره قرآن علاوه بر این كه در روایات فراوان است، خاستگاه قرآنی دارد(۲۵). این واژه از ریشه «تلو» كه به معنای پیروی و متابعت است(۲۶) برگرفته شده است. چنان كه می دانیم معنای یك ماده لغوی معمولاً در تمام صیغ آن - مصدر باشد یا اسم فاعل و مفعول یا جز آن - حضور دارد و در زبان عربی كم تر به ساخت هایی بر می خوریم كه با معنای اصلیِ ریشه، فاصله بسیاری داشته باشند و با چندین علاقه و مناسبت بعید به معنای اصلی باز می گردند. برای مثال، معنای «غَسل» یا شستن در تمام تركیبات غُسل (نوعی شست وشو)، مَغْسل (مكان شست وشو)، غسّال (شوینده) و ... حضور دارد. واژه تلاوت نیز چنین است و معنای پیروی و متابعت در آن لحاظ شده است. از این جا روشن می شود كه چرا در متون دینی بیشتر «تلاوت قرآن» گفته اند تا «قرائت قرآن»، اما هیچ گاه درباره یك كتاب علمی یا عادی تعبیر تلاوت به كار نمی رود؛ زیرا در ماده «قرائت»، معنای پیروی و متابعت - چنان كه در تلاوت اشراب شده - وجود ندارد.
در حقیقت نهادن نام تلاوت بر چنین كاری حكایت از آن دارد كه هر چند قرائت به خودی خود مطلوب است، ولی تلاوت و پیروی از اوامر كتاب عزیز در درجه اول اهمیت قرار دارد. اگر از به كار بردن مصطلاحات علمی باكی نداشته باشیم، می توانیم بگوییم هر چند خواندن قرآن به نوبه خود «موضوعیت» دارد ولی غرض اصلی از قرائت آن «طریقت» اصل است.
چنین قرائتی مانند وضو گرفتن و نماز نخواندن است. وضو به خودی خود عبادت و نور و مستحب مستقلی است كه موضوعیت نفیست دارد، ولی فرض كنیم كسی هنگام فجر وضو سازد و فریضه صبح را به جا نیاورد یا به هنگام اذان ظهر وضو بگیرد، ولی نماز ظهر و عصر را ترك كند. این وضو در عین این كه به خودی خود فعل خوبی است، ولی تمام روح این عبادت به این است كه مقدمه ورود به نماز و راز و نیاز با رب العالمین شود.
در این مجال در صدد آن نیستم كه قرائت صرف را مطلقاً فاقد ثواب و ارزش بدانیم، بلكه می گوییم این كار هم سنگِ حج بدون نیت صادقه یا روزه غیر واقعی و اعمال ظاهری است كه روح و باطن چندانی ندارد، ولی از پاداش الهی نیز بی بهره نیست.
بنابراین قاری قرآن باید در معانی بلند آن تأمل كند و بكوشد اوامر آن را به كار بندد و به هنگام خواندن قرآن، بر تعامل و تفاعل خود با قرآن بیفزاید و از آن تأثیر پذیرد. همه قرآن خوانان قرائت می كنند، ولی تنها تلاوت قرآن است كه باید با دل پاك و نیت راست باشد و توفیق آن را از خدا مسئلت كرد. حال اگر روزه حقیقی با چنین تلاوت عبرت آمیز و معرفت آموزی همراه باشد، با سفارش و فرمایش متین رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم مطابقت خواهد كرد و غفران الهی را در پی خواهد داشت.
رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم در انتهای فقره پیش گفته می فرماید: «فإن الشقی من حرم غفران اللَّه فی هذا الشهر العظیم؛ بدبخت كسی است كه از خوان گسترده غفران الهی در این ماه عظیم بی بهره ماند».
فراموش نكنیم كه امثال یزید بن معاویه، روزه می گرفتند و قرآن می خواندند. آیا با وجود این روزه و قرآن شقی بودند یا سعید؟ از این جا روشن می شود كه تنها روزه حقیقی و تلاوتی كه از سر صدق صورت پذیرد، آدمی را سعادتمند می كند. ماه مبارك رمضان ماهی است كه خدای - تبارك و تعالی - سفره بخشایش خود را گسترده تر از همیشه گسترانده است. اگر كسی در چنین فرصت گران بهایی، كاهلی كند و بی بهره ماند، راه شقاوت پوییده است.
● دل های پاك
حضرت فرمودند: «وقلوب طاهرهٔ». علاوه بر نیت درست، قلب انسان نیز باید پاك باشد تا از خدا توفیق روزه حقیقی و تلاوت قرآن را طلب كند. پاكی قلب امری است كه فقط خود انسان و خدا و كسانی كه دانش خدایی دارند - مانند اهل بیت علیهم السلام - از آن آگاهند. خدای متعال میان دیدگان مردم و باطن ما پرده ای نهاده است و دیگران تنها براساس ظاهر و برخی اعمال انسان می توانند درباره او داوری كنند و برای شناخت او، راهی به باطن وی ندارند. درست مانند پرده ای كه خدای حكیم بر شكم آدمی نهاده و غذا و چرك و آلودگی و خون را كه در شكم انسان است از دیده مردم پنهان داشته است. بسیارند كسانی كه ظاهری آراسته، ولی باطنی نازیبا و پلید دارند كم نیستند كسانی كه ظاهر چندان پارسایی ندارند ولی حقیقتاً پرهیزگار و مسلمانند.
اعمال انسان نیز چنین است. گاهی عملْ درست و زیبا و به قول فقها «جامع شرایط و اجزا و فاقد موانع و قواطع» است، ولی از سر نیتی صادق برنخاسته و دل صاحب آن طاهر نیست. این قبیل اعمال مانند وضو گرفتن و نماز نخواندن و چه بسا بدتر از آن است.
البته قلب طاهر هر چند پنهان و نادیدنی است،اما نمودهایی دارد كه از طهارت قلب صاحب آن حكایت می كند، چرا كه برخی اعمال تنها از نهاد پاك و جان تابناك بر می خیزد.
عزیزی می گفت: زمانی كه آقای بروجردی قدس سره به قم آمدند و مرجعیت را عهده دار شدند، شخص با نفوذی نسبت به ایشان اهانت زشتی كرد و نسبت ناروایی داد. آقای بروجردی قدس سره هیچ واكنشی نشان نداد، ولی طرف مقابل با این كار خود موقعیت اجتماعی بالایش را از دست داد و كارش به جایی رسید كه در مدت كوتاهی خانه نشین شد و حتی دوستانش از او كناره گرفتند و این كار برایش بسیار گران تمام شد.
آن شخص به ناچار خدمت آقای گلپایگانی قدس سره رسید و از ایشان خواست وساطت كنند تا بتواند خدمت آقای بروجردی قدس سره برسد و معذرت بخواهد. آقای گلپایگانی قدس سره یكی از نزدیكان آقای بروجردی به نام سید مصطفی خوانساری را - كه تا چند سال پیش زنده بود - دید و به ایشان گفت: از قول من به آقا بگویید: فلان شخص كه مرتكب آن خطا شده بود، پشیمان است. اجازه دهید خدمت تان برسد و دست تان را ببوسد و توبه كند. آقای بروجردی قدس سره در آن هنگام موقعیت فوق العاده ای در كل جهان داشت و مرجع عام شیعه بود. ایشان كم ترین احتیاجی به آن شخص نداشت و انصافاً بود و نبود آن آقا برای شان فرقی نمی كرد.
آقای خوانساری گفت: خدمت آقا عرض كردم: آقای گلپایگانی خدمت تان سلام رساندند و گفتند: خوب است اگر اجازه دهید فلانی خدمت تان برسد و دست تان را ببوسد و معذرت خواهی كند. تا این مطلب را به آقای بروجردی گفتم فرمودند: ما به دیدنش می رویم!
آقای خوانساری می گفت: من كه توقع چنین سخنی را از آقا نداشتم غافل گیر شدم. انتظار داشتم آقا بگوید: لازم نیست بیاید و خودم را آماده كرده بودم اصرار و تأكید كنم و خواسته ام را تكرار كنم، ولی در كمال ناباوری من، ایشان از بنده خواستند وقتی بگیریم و به اتفاق به دیدن ایشان برویم.
به راستی تا قلب انسان پاك نباشد چنین رفتارهایی از او سر نمی زند. این ماجرا از آن رو گفته شد كه مفهوم قلب طاهر اندكی برای مان روشن شود و بدانیم كه بر اساس فرمایش گهربار رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم باید با قلب نورانی و نیتی درست و با پای بندی به لوازم گوناگون آن از خدا بخواهیم توفیق مان دهد تا روزه حقیقی داشته باشیم و كتاب خدا را چنان كه می سَزَد تلاوت كنیم.
از خدای متعالی می خواهم به بركت پیامبر و خاندانش علیهم السلام این دو توفیق بزرگ را رفیق راه مان سازد، ان شاء اللَّه.
وصلی اللَّه علی محمد وآله الطاهرین
پی‌نوشتها:
۱) آنچه در پیش رو دارید متن سخنرانی آیهٔ الله العظمی سید صادق شیرازی است كه در جمع عده ای از طلاب ایراد شده است.
۲) وسایل الشیعه، ج ۱۰، ص ۳۱۳، حدیث ۱۳۴۹۴.
۳) همان، ج ۱۱، ص ۱۴۴، حدیث ۱۴۴۸۰.
۴) اشعری، النوادر، ص ۲۴.
۵) من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص ۱۰۸، حدیث ۱۸۵۵.
۶) صحیفه سجادیه هر چند از نظر حجم چه بسا كم تر از ربع قرآن باشد، اما حاوی مطالب بلند و گنج هایی پربهاست. خواندن و تأمل كردن و حفظ دعاهای این كتاب كم برگ ولی پر بار برای مؤمنان و به ویژه جوانان بسیار سودمند است.
۷) صحیفه سجادیه، دعای ۴۴ (نیایش حضرت به گاهِ درآمدن ماه مبارك رمضان).
۸) همان.
۹) همان.
۱۰) همان.
۱۱) همان.
۱۲) همان.
۱۳) همان.
۱۴) همان.
۱۵) همان.
۱۶) همان.
۱۷) همان.
۱۸) همان.
۱۹) اگر انسان انگشت خود را به حلقش برساند حالت تهوع به او دست می دهد. چنانچه در معده اش چیزی باشد، فوراً خارج می شود و اگر معده خالی باشد فقط آن حالت به شخص دست می دهد.
۲۰) جامع السعادات، ج ۲، ص ۳۱۳.
۲۱) حجرات (۴۹)، آیه ۱۲.
۲۲) كافی، ج ۴، ص ۸۷، حدیث ۳.
۲۳) لفظ «جاریهٔ» در زبان عربی هم به معنای دختر است و هم به معنای كنیز.
۲۴) ضمیر «هی» به «امرأهٔ» باز می گردد، نه «جاریهٔ»؛ یعنی آن زنِ دشنام گو روزه دار بود.
۲۵) آل عمران (۳)، آیه ۱۱۳.
۲۶) والقمر اذا تلاها: ای تبعها فی الضیاء ... وسمی القاری ء تالیا لأنّه یتبع ما یقرأ» (مجمع البحرین، ذیل ماده «تلو»).
منبع : مجمع جهانی شیعه شناس


همچنین مشاهده کنید