جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

چرا باید از بازار آزاد دفاع کرد


چرا باید از بازار آزاد دفاع کرد
آزادی واژه ای است که احساسات را برمی انگیزد و حمایت ها را به خود جلب می کند ولی واژه بازار آزاد هیچ وقت چنین احساساتی را برنیانگیخته است. این در حالی است که بازار آزاد سابقه و کارنامه چشمگیری داشته است. البته سال ۲۰۰۸ چنین وضعی بر کارنامه بازار آزاد حاکم نبوده است بنابراین آیا می توان گفت سال ۲۰۰۸ سالی بود که سرمایه داری به زباله دان تاریخ پیوست؟ آیا سال ۲۰۰۹ سالی خواهد بود که کار سرمایه داری تمام خواهد شد؟ جواب به این سوال ها منفی است. در حالی که عده زیادی از تحلیلگران به تاریخ بازگشته و سال ۱۹۲۹ را مثال می آورند، بهتر است به تاریخ معاصرتر و سقوط دیوار برلین در سال ۱۹۸۹ رجوع شود. تضاد وضعیت بین سقوط کمونیسم در آن موقع و مرگ سرمایه داری که اکنون مطرح می شود قابل توجه است. در آن هنگام یک جنبش توده ای باعث سقوط رژیم های کمونیستی شد و موجی از شور و شادی در میان مردم به راه افتاد ولی اکنون تنها حسرتی نسبت به پایان دوران خوش به وجود آمده است. در آن هنگام امید به وجود بدیلی برای کمونیسم که همانا دموکراسی و اقتصاد مبتنی بر بازار است، به روشنی دیده می شد ولی اکنون بدیل قابل قبولی برای سرمایه داری دیده نمی شود.
ولی اکنون زمان سهل انگاری از طرف هواداران بازار آزاد نیست. لازم است نقاط قوت بازار آزاد یادآوری شود و تنها به بیان ضعف های آن اکتفا نشود.
یکی از کارهایی که در چارچوب بازار آزاد به خوبی انجام می گیرد ایجاد انگیزه برای تجربه های نو است. برنامه های دولتی معمولاً نه جمع گرایانه و نه مبتنی بر انضباط است. دولت ها معمولاً به عقاید بزرگ جلب می شوند و مبالغ گزافی را در راه این عقاید هزینه می کنند.
شوک سال ۲۰۰۸ در زمینه نظری کشف جدیدی را به دنبال نداشته و از قبل روشن بود سیستم بازار آزاد در هر شرایطی کارکرد مناسبی ندارد. همه به این حقیقت آگاه بودند. نکته ای که باعث تعجب بوده شکست جمع گرایی منضبط بازار آزاد بوده است. فرض بر این بود که بازار آرا و عقاید بد را در یک روند تدریجی از صحنه خارج می کند. اتفاقی که در سال ۲۰۰۸ افتاد در چارچوب عدم کفایت و در بعضی موارد کلاهبرداری، چنان به سرعت گسترش یافت که دست اندرکاران بازار را به یکباره غافلگیر کرد و تمامی سیستم مالی با خطر روبه رو شد.
قانونگذاران مالی باید مسوولیت تدوین قوانین مناسب را جهت تضمین عدم تکرار چنین وضعیتی به عهده بگیرند. مشکلات به وجود آمده تنها در چارچوب بخش مالی قابل توضیح است ولی اکنون از دولت ها خواسته می شود در همه زمینه ها از صنعت خودرو سازی در آمریکا تا صنعت پنیر در ایتالیا دخالت کنند. در این میان در بسیاری از موارد، دولت ها وسوسه شده و دست به اقدام می زنند. دولت ها باید در قبال این وسوسه خوددارانه برخورد کنند زیرا دلیلی وجود ندارد که چنین نتیجه گیری شود که گویا چیزی غیر از سازوکار معمول بازار باعث شکست این صنایع شده است.
از آنجایی که دولت های غربی به درستی در جهت تقویت بخش مالی دخالت کرده اند، دخالت در زمینه های دیگر نیز تا حدی اجتناب ناپذیر است ولی این دخالت ها باید به حداقل برسد.
دخالت های دولتی در حمایت از صنایع و ایجاد موانع تجاری اغلب در عمل باعث حمایت از صنایع قدیمی می شود و هزینه های زیادی را دربرخواهد داشت. احتمالاً وزارتخانه های مالی در کشورهای مختلف به چنین واقعیتی اذعان نمی کنند. در دهه ۹۰ میلادی قرن گذشته و در سال های اولیه دهه اخیر اعتراف یا عدم اعتراف به چنین واقعیتی اهمیت نداشت ولی بروز بحران موجود به این مساله اهمیت داده است.
دولت ها باید تلاش کنند توازن مناسبی را بین پرداخت یا عدم پرداخت هزینه ها در زمینه صنایع مختلف به وجود آورند. دولت ها وظیفه دارند از اقتصاد جهانی در دوره رکود حمایت به عمل آورند، بدون آنکه میزان قروض دولتی را به شکلی خطرناک افزایش دهند. در حمایت از بخش غیرمالی اقتصاد، دولت ها باید به این مساله توجه کنند که چگونه انگیزه های سیاسی را در این روند دخالت ندهند.

منبع: فایننشال تایمز
منبع : روزنامه سرمایه