جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

جایگاه ایران از نظر تولید علم در جهان(۲)


۴- تبعیض زبانی نیز كه «... به اذعان ویراستاران مجلات معتبری همچون ساینس، مقالات ارسالی از كشور های در حال توسعه در بسیاری از موارد به دلیل اشكالات گرامری و اشتباهات املایی پذیرفته نمی شوند۲» نیز نمی تواند عمومیت داشته باشد. می توانیم حدس بزنیم كه محققین بسیاری از كشور های جهان اول و سوم، از جمله ژاپنی ها، نیز با زبان انگلیسی آشنایی كمتر از محققین ما دارند. معمولاً مجلات معتبر ویراستارانی دارند كه این نقیصه را قبل از چاپ رفع می نمایند. در اینجا نقل داستان اولین مقاله علمی نگارش شده توسط فیزیكدان بسیار معروف هندی به نام بوز (Bose) كه حتی مدركی بیش از یك لیسانس از یك كالج گمنام در بنگال هندوستان نداشته است و آن را با زبان انگلیسی- هندی با ترس برای اینشتین دانشمند معروف ارسال می دارد خالی از لطف نیست: اینشتین آنقدر از نتایج آقای بوز خوشش می آید كه آن را شخصاً به زبان آلمانی ترجمه و برای چاپ به مجله معتبر فیزیك آن زمان Zeitschrift fuer Physik ارسال می دارد. معادله بوز هنوز هم در فیزیك تحت عنوان معادله بوز- اینشتین Bose-Einstein Equation اهمیت و معروفیت خود را حفظ كرده است. اگر بتوان از این یك مثال قدیمی عبرتی گرفت این است كه اگر محتوای یك تحقیق جالب باشد با هر اسمی، از هر منشا و با هر میزان انگلیسی ناقص هم كه نوشته شده باشد، ولی ارزش علمی آن روشن بیان شده باشد، در مجلات مربوطه پذیرفته می شود. ولی اگر شك در اهمیت محتوا باشد سبك نوشتن و مبدا در رد و یا قبولی مطلب موثر خواهد بود. اصولاً این روزها در موارد انتقال مفاهیم علوم طبیعی، با قدرت تصحیح املا و گرامر، نهفته در برنامه های رایانه ای، دلیلی برای «بد» نویسی زبان انگلیسی نباید وجود داشته باشد. این مقدار درباره نوشته دكتر نجفی. اما شاید تمامی مطالب و توضیحات فوق و همه آنچه ما دست اندركاران پژوهش برای عموم در روزنامه ها می نویسیم در لابه لای اصطلاحات حرفه ای به كار برده شده در این نوشته ها كلاً «نامفهوم» بمانند و مردم كشورمان كه هر ساله مبالغی كلان از محل مالیات ها و یا از سهم درآمد های نفتی خود كه مقامات مملكتی به نام آنها به این منظور تخصیص می دهند، از اهمیت فعالیت های واقعی پژوهشگران كشور كاملاً آگاه نشوند. در نتیجه بر خود واجب می دانیم تعریفی را از پژوهش بیاوریم تا اینكه معلوم شود رتبه علمی ما در جهان، هر چه هست، برایمان چه معنایی می تواند داشته باشد. بدون اینكه وارد جدال تاریخی مفهوم علم در اجتماع خود شویم، باید اذعان كنیم كه همه جنبه های علم امروزی، ریشه ای غربی دارند كه منشاء خود را در عادات و فرهنگ زیر سئوال بردن بی چون و چرای همه پدیده های مربوط به زندگی انسان ها و طبیعت اطراف آنها می یابد. غربی ها طی قرن ها در راه این دلمشغولی خود، روش هایی را برای صحیح طرح كردن سئوال و رسیدن به جواب معقول نیز اختراع كردند. به عبارت دیگر آنها هم برای طرح سئوال و هم برای رسیدن به جواب و نیز برای نحوه اطلاع رسانی آن قوانینی بسیار دقیق به وجود آورده اند. به مرور این قوانین آنچنان همه جا گیر شدند كه تمامی جنبه های زندگی مردم آنجا را تحت تاثیر خود قرار دادند. از حوصله این نوشته كوتاه خارج است كه جنبه های مختلف اثرگذاری متقابل «اجتماع _علم _ اجتماع» را بررسی كرده و برای هر كدام مثالی بیاوریم. ولی یك جنبه را كه شاید كمتر واضح و دورتر از ذهن به نظر می رسد، اندكی می شكافیم. آن هم اثر زبان ملی جوامع برای تشریح مشاهداتشان است. در طول سده های گذشته زبان های اصلی اروپایی مانند انگلیسی، فرانسه، آلمانی و ایتالیایی تغییرات فاحشی را طی كرده اند. همان طور كه برای جوانان انگلیسی زبان امروزی درك نوشته های شكسپیر شاعر قرن ۱۶ بدون كمك مفسری آشنا ناممكن است، همین طور تشریح پدیده های تازه كشف شده، با زبان انگلیسی رایج در زمان نیوتن دانشمند بزرگ قرن ۱۷ اروپا نیز غیر قابل تصور است. اروپاییان متفكر برای نشر افكار خود بین یكدیگر و سهیم كردن هر چه بیشتر مردم عامه در فعالیت خود از زبان «عالمانه» لاتین به كلی چشم پوشیده به زبان های عامه و محلی روی آوردند. آنها خیلی زود دریافتند كه این زبان ها نیز زبری هایی برای بیان مشاهدات و افكار پیچیده آنها دارند و به صیقل دادن و ساده سازی آنها پرداختند. قوانینی را وضع كردند تا كلمات و جملات برای همگان مفاهیمی یكنواخت داشته باشند. با دقتی اندك در تاریخ تحول فرهنگ ادبیات و علم اروپا درمی یابیم كه این روند هماهنگ سازی درون زبانی با سایر تغییرات علمی - صنعتی آنجا پیش رفته است و یكدیگر را در پیشرفت متقابل تقویت كرده اند. در این راه می بینیم عالمان امروزی این ممالك كه به تدریج درك كرده اند زبان ملی تغییر یافته كنونی آنها برای تشریح سهل مفاهیم جدید دیگر جوابگو نیست برای بیان و گسترش مفاهیم علمی كشف شده خود، بیشتر به زبان صیقل شده تر انگلیسی روی می آورند.در مقایسه، زبان رایج ما هنوز هم همان زبان فردوسی است كه اكنون با اصطلاحاتی از خارج عاریه گرفته شده آغشته است. نگارش متون تشریحی به سبك نثر، چه هنری و چه فنی تا همین اواخر در ادب ما غریبه بوده است. همه كهنسالان به یاد دارند كه نگارش انشای آزاد در مدارس ابتدایی ما غیرمعمول بود (كتابی بود قابل خریداری و در آن انواع «نامه ها به پدر» آماده شده بودند!) و شاید در نتیجه، حداقل دانشجویان رشته های علوم بهتندرت قادر بودند سئوالات امتحانی را با جملاتی كامل جواب دهند. با وجود سعی زیاد هنوز هم به دستور زبانی سهل و مناسب برای سوادآموزی همگانی دست نیافته ایم و برای بسیاری از اصطلاحات روزمره علمی در مورد كلمات فارسی شده به توافق همگانی و ملی نرسیده ایم. خواندن و درك بسیاری از كتب علمی فارسی (ترجمه و یا تالیف شده) كنونی نه تنها برای دانشجو مشكل زا هستند، بلكه اغلب برای متخصصین هم روانی زبان خارجی را ندارند. این عدم انطباق زبان ملی ما با مفاهیم جدید علمی - فنی كه از فرهنگی غریبه در طول سده گذشته به جامعه ما تحمیل شده است، شامل كاربرد خط عربی مورد استفاده ما نیز هست كه نه تنها در بیان مفاهیم بلكه در نگارش متون علمی به خصوص فرمول نویسی، چه ریاضی و چه شیمی مشكلات خود را دارد (همان طور كه اروپاییان زبان ملی خود را كنار نگذاشتند، در اینجا منظور این نیست كه زبان فارسی و خطی كه به آن خو گرفتیم را كنار بگذاریم، چنین حركتی نه عملی است و نه معقول، ولی همان طور كه در زبان انگلیسی در طول چند سده رخ داده است، ساده سازی قواعد و یافتن راهكارهایی برای رسیدن به یك توافق ملی برای نحوه كاربرد این زبان و خط برای تشریح مفاهیم علمی و فنی، به خصوص با ورود كاربرد گسترده «زبان های» رایانه، اجتناب ناپذیر است).
منبع : باشگاه اندیشه