جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا
مانولو پاز
«مانولو پاز» هنرمندی است كه در آثارش اشكال طبیعی سنگها و صخرهها را به كار میگیرد. او معتقد است مجسمههای ساخته شده از صخرههای متصل به زمین میتوانند در خاك ریشه بدوانند و رشد كنند. «پاز» با سنگها سخن میگوید و افكارشان را میخواند، او جریان زندگی آنها را میفهمد و قابلیتهای درونیشان را كشف میكند. شاید این زبان خیالی مشترك میان او و صخرهها نخستین گام او برای خلق آثار منحصر به فردش باشد.
«سزان» سالهای زیادی از زندگیاش را وقف نقاشی از سبدهای میوه و دیگر اشیاء اطرافش نمود و آن رابطه در زندگی روزانهی او حضور مستمری داشت. به همین دلیل است كه «پاز» به سنگها اجازهی تنفس میدهد و پیش از نشان دادن توانایی و مهارت خود در مجسمهسازی با آنها سخن میگوید. اما قبل از هر چیز باید گفت كه او با طبیعت اطرافش زندگی میكند و این زندگی، پیمانی نا گسستنی میان او و آثارش پدید آورده است. در بهترین آثارش میتوان حقیقتی ذاتی را دید و قدرتی را كه زاییدهی مكان و طبیعت آن اثر است.
اگر آثار او را از زوایای گوناگون بنگریم با هر بار بررسی شكل تازهای را خواهیم دید كه این جریان اشكال متضاد و پرسپكتیوها در اثر «خانوادهی Menhirs» بهترین نمود را پیدا میكند.
سخن اصلی ما در مورد سنگهاست. سنگ به مثابهی یك نماد و سمبل. سنگهای فرود آمده از آسمان منشا اصلی حیات را تعریف میكردند و شهاب سنگها مورد پرستش قرار میگرفتند و البته سختی آنها به معنای وجود، اتحاد، قدرت و حیات جاویدان بود.
با اینكه آثار «مانولو پاز» به خاطر خطوط مورب و متقاطع و نورها و سایهها، ظریف و شكننده به نظر میرسند، اما كاملاً قابل دفاع و متقاعد كنندهاند و ظاهر ابتدایی و بدوی آنها حالتی مقدسگونه به آنها میبخشد. با این حال ظاهر آثارش دلیل اصلی موفقیت آنها نیست زیرا او به دنبال بازسازی و اجرای دوبارهی اشكال قدیمی نبود، حتی آنها را نقض هم میكرد. او معتقد است كه باید مجسمه را با طبیعت آمیخت و نوعی دورنما خلق كرد به گونهای كه مجسمه تبدیل به جزیی از طبیعت اطرافش گردد. به همین دلیل است كه بسیاری از آثار او شامل چشم اندازهای طبیعی هستند و در عین حال اجزای خاص خود را نیز دارند.
به طور خلاصه میتوان گفت آثار او حاصل شناخت كامل محل قرارگیری آنها و آمیختگی و یكپارچگیشان با طبیعت است. در این مورد آثار «پاز» شباهت زیادی به آثار Ulrich Ruckriem دارد. Ruckriem از قطعات بزرگ سنگهای معدنی استفاده میكرد و سعی داشت آثارش حالتی طبیعی و بدوی داشته و هر یك از قطعات شخصیتی خاص خود داشته باشند. این گونه خلوص و یگانگی كه در آثار او وجود دارد در مجسمههای «پاز» نیز به چشم میخورد و در آثار هردوی آنها تخته سنگها گونهای چشمانداز را خلق میكنند.
به تمام دلایل گفته شده میتوان گفت «مانولو پاز» با تمام وجود به حرفهی خود مسلط است. زمانی كه او به مدرسهی «هنرها و صنایع سانتیاگو» میرفت، مجسمههای متعددی خلق میكرد كه او را در زمرهی هنرمندان «دادا» قرار میدادند. پس از آن در مدرسهی Masonry شروع به تدریس كرد و در این زمان بود كه «پاز» اطلاعات و تجربیات زیادی در مورد كار خود به دست آورد. آثار گوناگونی خلق كرد كه بسیاری از آنها از میان رفتهاند. آثار متحرك زیادی كه از حركات طبیعت الهام گرفته شده بودند و آثار دیگری كه از احاطه و تسلط كامل او بر فضایی خبر میدادند كه با هنرمندان هم عصرش تقسیم كرده بود.
در آن زمان سفری به نیویورك كرد كه تاثیرات زیادی بر دیدگاهها و علایق او به عنوان یك هنرمند بر جای گذاشت. او در این مورد میگوید: «هنگامی كه از نیویورك بازگشتم از فضا به زمین رسیده بودم. دانستم كه زمین بسیار مهمتر از فضا است و باید برای آن احترام قائل بود. برای احترام گذاشتن به زمین باید تلاش بسیار كرد و به آن عشق ورزید. من با تمام علاقهام بر روی زمین كار كردم و او هم به خوبی به من پاسخ داد و حالا دوستان خوبی برای یكدیگر شده ایم!»
شاید نخستین چیزی كه هنگام مواجهه با آثار «پاز» با آن برخورد میكنیم ارتباط حسی زیادی است كه میتوان با آنها برقرار كرد. شاید این ارتباط به خاطر آمیزش اثر با طبیعت باشد كه جریانی سیال و روان به وجود میآورد و خود را به مخاطب تحمیل نمیكند. این جریان به خودی خود به طور كامل بر روی بیننده اثر میگذارد و او در مییابد كه این اشكال ساخته شده توسط «پاز» در طبیعت وجود دارد و تمام بافتها و اشكال موجود توسط یك ذهن تهذیب شدهی كنجكاو خلق شدهاند.
باید گفت روش كار «پاز» تفاوت چندانی با آنچه ما (Serendipia سعادت و خوشبختی) مینامیم ندارد. یعنی جستجو و یافتن چیزی كه نمیدانیم چیست، اما هنگامی كه آن را كشف میكنیم وجودش را كاملا میفهمیم، گویی همیشه با آن آشنا بودهایم. از طرف دیگر اشكالی كه به صورت اتفاقی پدید میآیند، نتیجهی یك عكسالعمل به هم پیوسته هستند، به همین دلیل است كه او برای كارش زمان زیادی اختصاص میدهد و به كوچكترین جزییات توجه میكند. «مانولو پاز» محیط خود را میشناسد و همیشه با طبیعت زندگی میكند.
این ارزشگذاری برای معنا و اهمیت دادن به ذات و جوهرهی سنگ اصول هنری «مانولو پاز» را مستحكمتر نمود و باعث شد او احترام زیادی برای رسم و رسومات گذشته و تاریخ و به طور كلی زندگی قایل باشد. با وجود احترام زیادی كه برای گذشتگان قایل بود، این باعث نشد كه آثارش در برگیرندهی اشكال شناختهی شدهی گذشته باشند و دلیل آن شاید این بود كه هدف او خلق اثری حسی (Expressive) بوده و نه توصیفی؛ همچون ارتباط دو سویهی او با طبیعت.
باید گفت كه «مانولو پاز» یكی از معدود مجسمهسازان اسپانیایی است كه انقلاب هنری دهههای ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ در زمینهی موضوعات مفهومی و فیگوراتیو با استفاده از سنگهای گرانیت را دنبال كرد. او این انقلاب را در اوایل دههی ۸۰ به عنوان یك مدل برای بازنگری اشیاء ادامه داد و در عین حال از ذوق و تخیل خود و انعكاس آنها فراسوی فرمگرایی استفاده كرد.
در آثار «پاز» تناقضهای بسیاری را میتوان مشاهده كرد، آمیزش سنت و مدرنیته، ساختارگرایی و طبیعت. اینها مواردی هستند كه میتوانیم در Menhirهای او مشاهده كنیم كه مثل پنجرههایی بر روی چشماندازها تراشیده شده اند.
به هر حال همانطور كه Alberto Ruiz de Samaniego میگوید: «آثار پاز» هم میتوانند مثل یك در باشند و هم مثل یك حصار. هردوی آنها محدودههایی هستند كه فقدان و نبود چیزی را یادآوری میكنند و راههای دیگری را نشان میدهند.»
در دنیای مصنوعی و تكنولوژیكی ما، «مانولو پاز» سنگهای خود را به ما تحمیل میكند و روش او در این كار شبیه بزرگترین مجسمهساز دوران ما، كنستاتین برانكوزی است. روشی كه اساسش بر این است كه اجازه دهد خود متریال آزادانه سخن بگوید.
«مانولو پاز» در سال ۱۹۹۲ به نیویورك بازگشت؛ اینبار پختهتر و كاملتر به همراه یك اثر عظیم. او نمایشگاه بزرگ دیگری در فضای «بنیاد هنری خوان میرو» در Palma de Majore ترتیب داد كه بار دیگر بهتانگیز و شگفتآور بود. نام نمایشگاه «جایی كه دریا به آن میرسد» بود و از رشتههای صدفی تشكیل شده بود كه نشان میداد اگر در آب غوطهور شویم چه چیزهایی ممكن است ببینیم و چه حسی در ما برانگیخته میشود. گونهای ارتباط با دریا به عنوان یك مجسمهساز. رخنه در فضایی سرشار از حیات، همچون دیگر مجسمههای او «Menhirs» و «دومین شام آخر».
اما در ذهن ما «پاز» همواره هنرمندی است با مجسمههای سنگی كه زمان و گرما و سرما تاثیری بر روی آنها ندارد. آثار «پاز» ریشه در خاك دارند و همیشه رابطهی خود را با زمین حفظ میكنند، او مجسمههایش را میسازد و آنها را رها میكند تا در زمین رشد كنند و به كمال برسند.
نویسنده : David Barro
مترجم : تارا حقیقی
منبع : Artists Scluptors Expressionisms- Abstractions/ انتشارات: Nova Golicia Rditions
مترجم : تارا حقیقی
منبع : Artists Scluptors Expressionisms- Abstractions/ انتشارات: Nova Golicia Rditions
منبع : دوهفتهنامه هنرهای تجسمی تندیس
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
بنیامین نتانیاهو رهبر انقلاب انفجار مجلس شورای اسلامی نیکا شاکرمی دولت سیزدهم روز معلم معلمان دولت بابک زنجانی مجلس شهید مطهری
ایران هواشناسی بارش باران آتش سوزی هلال احمر قوه قضاییه تهران پلیس شهرداری تهران سیل آموزش و پرورش فضای مجازی
سهام عدالت قیمت طلا قیمت خودرو قیمت دلار بازار خودرو حقوق بازنشستگان خودرو دلار سایپا بانک مرکزی ایران خودرو کارگران
سریال نمایشگاه کتاب شهاب حسینی مسعود اسکویی تلویزیون تئاتر سینمای ایران سینما دفاع مقدس
رژیم صهیونیستی اسرائیل غزه فلسطین آمریکا جنگ غزه حماس چین ترکیه نوار غزه انگلیس اوکراین
فوتبال استقلال پرسپولیس علی خطیر سپاهان باشگاه استقلال تراکتور لیگ برتر لیگ قهرمانان اروپا لیگ برتر ایران رئال مادرید بایرن مونیخ
هوش مصنوعی گوگل کولر اپل همراه اول تلفن همراه تبلیغات اینستاگرام ناسا
فشار خون کبد چرب دیابت بیمه