دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

علل پیدایش پدیده خویشتن و عزت نفس


علل پیدایش پدیده خویشتن و عزت نفس
دلیل عمده ایجاد خویشتن و عزت نفس را باید در رابطهٔ فرد با جامعه اش به خصوص در دوران پر اهمیت كودكی و نوجوانی جستجو كرد . این رابطه را می توان به چند نوع بیان نمود كه عبارتند از :
الف ـ واكنش دیگران: مهمترین منشأ پدید آمدن خود پنداره و عزت نفس، رفتار و واكنش دیگران نسبت به فرد ، به خصوص كودك است. این را نظریه «آینه خودنما»۱ می نامند. نظریه مذکور معتقد است كه برای دیدن خود به واكنش های دیگران توجه كرده، تصویر خود را در آن
واكنش ها می بینیم. بسیاری از تحقیقات، حاكی از این مطلب است كه تصویر و پنداره هر فرد از خود وابسته به تصویری است كه دیگران از او داشته اند و حتی درحال حاضر هم تصویر دیگران از یك فرد می تواند ارزیابی و تصویری را كه او از خود دارد، تغییر دهد. اگر اولیا به كودك بگویند او باهوش و زرنگ است و یا این كه او قابل اطمینان نیست و جز این ها، این نوع مفاهیم به
۱. Looking glass - self
تدریج قسمتی از خود پنداره یا هویت كودك می گردد. والدین یكی از مهمترین منابع شكل گیری
خودپنداره و احساس ارزش به نسبت به خود در كودكان و نوجوانان هستند. كودكانی كه طرد می شوند، به طرد خود می پردازند و احساس بی ارزشی می كنند (بنیس۱، ۱۹۸۳). این روند را بسیاری از روان شناسان «درونی كردن» نام نهاده اند كه به وسیله آن كودك، ادراكات، نگرش ها و واكنش های دیگران را جزئی از ارزشهای درونی خود می كند (بیابانگرد ،۱۳۸۰).
ب ـ مقایسه با دیگران : به تدریج كه كودك رشد می كند خود را با دیگران مانند برادر، خواهر، دوستان و همسالان مقایسه می كند. این مقایسه یكی از منابع اصلی ایجاد خودپنداره و عزت نفس در كودكان است. اگر خواهر و برادر كودك، باهوش و زرنگ هستند و او دائماً از آن ها عقب
می افتد، كودك خود را كم هوش تصور می كند و اگر همسایه های كودك ثروتمندند، وی خود را فقیر احساس می كند. نكته تربیتی و حائز اهمیت در این باره آن است كه والدین و یا معلمان
هیچ گاه نباید كودك را با دیگرانی كه بیشتر از او درخشیده اند، مقایسه كنند. زیرا هیچ دو موجودی را در جهان نمی توان پیدا كرد كه کاملاً شبیه به هم باشند. ضمن این كه این کار سبب ایجاد احساس حقارت و خود كم بینی در كودك می شود و اگر قرار است مقایسه ای صورت گیرد، بهتر آن است كه كودك را با خودش به ویژه با موفقیت های او مقایسه كنیم و به او بگوییم تو همان دانش آموزی هستی كه در فلان درس تلاش كردی و آن نمره خوب را گرفتی، پس اگر بیشتر سعی و تلاش كنی، بازهم می توانی مثل گذشته موفق شوی (اكبری، ۱۳۸۰).
ج ـ همانند سازی با الگوها : كودك با برخی از افراد مهم زندگی خود همانندسازی كرده، آن ها را به عنوان مدل یا الگوی رفتار خود بر می گزیند. آن ها را می ستاید و میل دارد شبیه آنان شود. والدین و آموزگاران مهم ترین این الگوها هستند. شكل گیری خود ایده آل بر اساس در هم آمیختن این مدل ها در ذهن كودك انجام می شود. تحقیقات نشان می دهد كه همانندسازی نیز
۱.Bennis
سبب تغییر تصویر خود می گردد یعنی فرد احساس می كند كه مانند الگوی خود شده است. قسمت مهمی از خویشتن از طریق همانند سازی كودك با ولی هم جنس خود تعیین می شود كه در اصل نقش جنسی او را تعیین می كند. اگر كودك دختر باشد و ارتباط صمیمی و سالم ومستمری با مادر برقرار كند، احساس زنانه ونقش زنانه را می آموزد و اگر پسر باشد و رابطه خوبی با پدر داشته باشد، نقش سالم و صحیح مردانه را كسب می كند (هاسن ۱۹۴۷، به نقل از میر علی یاری، ۱۳۷۹).
دلیل اصلی احساس حقارت و خود بزرگ بینی را می توان در طرد شدن مستمر و مداوم از طرف والدین و دیگران دانست. روان شناسان معتقدند كه احساس بی ارزشی عمیق (یا فقدان
عزت نفس) ریشه بسیاری از نابهنجاری های روانی است كه در میان افراد انسان دیده می شود.
كوپر اسمیت، چهار عامل را در تحول عزت نفس كودك مهم می داند:
الف) ارزشی كه كودك از سوی دیگران، از طریق ابزار مهر و محبت تحسین و توجه دریافت می كند. ب) تجربه همراه با موفقیت كودك، مقام یا موقعیتی كه فرد خودش را در ارتباط با محیط می بیند. ج) تعریف شخص كودك از موفقیت یا شكست. د) شیوه كودك با بازخورد منفی یا انتقاد (اكبری، ۱۳۸۰).
منبع : موسسه ایران زمین پارسیان