پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


آسیب‌شناسی شعر عاشورایی


آسیب‌شناسی شعر عاشورایی
ادبیات آیینی و به طور خاص شعرعاشورایی، پیشینه‌ای کهن دارد. ادبیات شیعی و بنیان‌های فکری و فرهنگی تحول آفرینش، در بدایت حرکت خود، با پیوندهای عمیق مردمی همراه است. یکی از رویکردهای اجتماعی حرکت آفرین و فرهنگ‌ساز مکتب تشیع که سند مهمی برای حقانیت آن محسوب می‌شود، ادبیات مردمی و پر دامنه آن است. بدون تردید سرفصل اصلی ادبیات شیعی و مهم‌ترین محور آن توجه به مبحث ولایت است. اعلام موضوع ولایت و وصایت رسول اکرم (ص) در بیان الهی و آسمانی آن حضرت آن‌چنان موجی را پی افکند که در طلیعه با غدیریه مستحکم حسان‌بن ثابت آغاز شد و پس از آن در گستره‌ای وسیع در اشعار شخصیت‌های تراز اول مثل قیس‌بن سعد بن عباده انصاری، سیداسماعیل حمیری، فرزدق، کمیت، دعبل، ابوفراس، عبدی کوفی و ... تا نسل‌ها و قرن‌های متمادی به حیات خود ادامه داد.
اثربخشی موضوع غدیر در عالم اسلام به حدی است که شخصیت منفور و مزوری مثل عمروبن عاص که در کینه‌ورزی با حضرت مولی‌الموحدین امیرالمومنین علیه السلام و همراهی با معاویه‌بن ابوسفیان زبانزد خاص و عام است نیز در قصیده‌ای معروف به موضوع غدیر به روشنی تصریح کرده است.
این قصیده که با نام جلجلیه در تاریخ ثبت و ضبط شده است، ۶۶ بیت دارد و از شاهکارهای زبان عربی محسوب می‌شود.
داستان سروده شدن این قصیده چنین است که: وقتی که عمرو عاص به عنوان حاکم در مصر به سر می‌برد، نامه‌هایی را از معاویه دریافت می‌داشت که از او باج و خراج مصر را طلب می‌کرد؛ اما عمر، پاسخی به این نامه‌ها نمی‌داد.
تا اینکه معاویه طی نامه‌ای تهدید آمیز به او می‌نویسد: «نامه‌های مکرر مبنی بر مطالبه خراج مصر به تو نوشتم و تو در جواب آن کوتاهی کرده و امتناع ورزیدی. اکنون برای آخرین بار می‌نویسم که بدون هیچ تاخیری فورا خراج مصر را ارسال نما.»
عمروعاص پس از خواندن نامه معاویه در پاسخ، این قصیده را سروده و برای او ارسال می‌کند:
معاویه الحال لا تجهل
و عن سبل الحق لا تعدل
نسیت احتیالی فی جلق
علی اهلها یوم لبس الحلی
عمروعاص در طلیعه این قصیده سابقه خدمات خود را به معاویه یادآوری کرده و می‌گوید که چطور با مکر و حیله، مردم را به سوی تو خواندم و چطور حق علی (ع) را وارونه جلوه دادم.
در میانه این قصیده عمر ماجرای غدیر و اعلام ولایت حضرت امیرالمومنین علیه السلام از جانب حق و با بیان رسول اکرم (ص) را خاطرنشان می‌سازد.
و کم قل سمعنا من المصطفی
وصایا مخصصه فی علی
و فی یوم «خم» رقی منبرا
یبلغ و الرکب لم یرحل
و فی کفه کفه معلنا
ینادی بامر العزیز العلی
الست بکم منکم فی النفوس
باولی فقالوا: بلی فافعل
فانحله امره المومنین
من الله مستخلف المنجل
و قال فمن کنت مولی له
فهذا له الیوم نعم الولی
اگر کسی بخواهد قصایدی را که شاعران عرب در موضوع ولایت سروده‌اند احصاء کند با کاری صعب روبرو خواهد شد. به جرات می‌توان گفت که به جز واقعه عاشورا، هیچ واقعه دیگری در دنیای اسلام به اندازه ماجرای غدیر اثرگذاری نداشته است. برخوردهای خلاقانه‌ای که شاعران عرب و فارس زبان ما ماجرای غدیر داشته‌اند، با هیچ پدیده دیگری قابل قیاس نیست. پس از موضوع ولایت و در پیامد آن واقعه گسترده دامن عاشورا که بنابر برخی روایات از آدم علیه السلام تا موعود (عج) تمامی انبیا و اولیا علیهم السلام با آن ارتباط عاطفی و معنایی داشته‌اند، اثرگذارترین واقعه فرهنگ‌آفرین و خلاق جهان اسلام است.
سرودن در مورد واقعه عاشورا و شهادت معصومانه ولی خدا و یارانش، به اشاره امامان و حضرات معصومین سلام الله علیهم اجمعین بوده است. شاید اولین سروده عاشورایی، منظومه‌ای باشد که بشیر به فرموده امام سجاد علیه السلام به نظم درآورده است و در آن ماجرای شهادت امام و یارانش را به اطلاع مردم مدینه می‌رساند.
پس از آن آثار شگفت انگیزی پیرامون عاشورا خلق شد که آن را به مکتبی ماندگار، آفرینشگر، و مواج در طول تاریخ بشریت تبدیل کرده است.
آنچه عامل اصلی توجه شاعران مسلمان به واقعه کربلا در طول تاریخ شده است، علاوه بر قابلیت‌های دراماتیک و عاطفی و انسانی که در لحظه لحظه آن موج می‌زند، اشارات قابل ملاحظه‌ای است که از سوی بزرگان دین به این واقعه عظیم شده است و ارزش و ثواب گریستن بر شهید کربلا و سرودن درباره او را یادآور می‌شود.
ادبیات عرب و ادبیات فارسی به تبع این آثار از کهن‌ترین ادوار نمونه‌های فراوانی را از شعر عاشورایی در سینه خود جای داده است.
اگرچه عاشورا، عشق و شور و حماسه و ایثار و هجرت و شهادت وتمامی زیبایی‌های ممکن را در خود نهفته دارد، شاید همین روایات منقول از ائمه (ع) سبب شده است که سروده‌های کربلا بیش از هرچیز سروده‌های ماتمی باشد و شاعران عاشورایی از دیرباز تنها از زاویه سوگ به کربلا نگریسته و با سوگ سروده‌های خویش در بین مسلمانان جا باز کرده و تا به امروز زنده و زاینده باقی مانده‌اند.
این نوشتار تلاش دارد تا همایش‌های آیینی و عاشورایی و سروده‌های آیینی را از سرفصل انقلاب اسلامی و تحولات به وقوع پیوسته مورد بازبینی قرار داده و آسیب‌های آن را بکاود.
الف) انقلاب و تحول شعر عاشورایی:
پیدایش انقلاب اسلامی در کشور ما ایران، طلیعه انقلابی شگفت در حوزه ادبیات آیینی و عاشورایی به حساب می‌آید. اگرچه تاکنون پژوهشی جدی در این خصوص انجام نشده است، اما انقلاب با برهم زدن شاخص‌های آماری و به میدان‌آوردن شاعران جوان، و ایجاد پیوند بین آنها و شعر عاشورا، حوزه‌های معنایی و فنی این شعر، تحول در نگرش‌ها و زوایای دید، زبان و فرم و نقد عنصر اندیشگی، همگی را دستخوش تحولات شگرف کرد که پیش از آن در هیچ یک از ادوار تاریخ ادبیات فارسی سابقه نداشته است.
ب) خاستگاه تحول:
از اواسط دهه شصت، با اتفاقاتی که در عرصه شعر جوان (دانش‌آموزی) به وقوع پیوست، گروه کثیری از شاعران جوان که در کانون شاعران و نویسندگان آموزش و پرورش به بالندگی رسیده بودند با این مفهوم بلند گره خوردگی خلاق پیدا کردند. حضور این همه شاعر جوان در ساحت ادبیات عاشورایی، علاوه بر متحول کردن شاخص‌‌های آماری و خارج ساختن این حیطه از انحصار کهنسالان، کیفیت این شعر را نیز دستخوش تحولی همه جانبه کرد که برشمردن و تبیین تمامی آنها محتاج پژوهشی جدی و همه جانبه است. یکی از رهاوردهای جدی این دوران گسترش و تحول عمیق مفاهیم نظری ادبیات عاشورایی و تدقیق و تحقیق درباره آن و حرکت به سمت طرح قواعد و قانونمندی‌های نظری و نقد آثار عاشورایی است که در این دوران آغاز شد و به بالندگی رسید. برای اولین بار در این دوران بحث و گفتگوی جدی پیرامون آسیب‌شناسی شعر عاشورایی آغاز شد.
ج) مخاطبان شعر عاشورا و شاخص سنی:
یکی از ملاحظات جدی که به تبع انقلاب و اقبال گسترده مردم به همایش‌های ادبی عاشورایی مورد توجه قرار گرفت، فاصله سنی شاعران عاشورایی (کهن‌سرایان) و نسل پویای جوان بود. عمده شاعران عاشورایی که در این عرصه حضور فعال و چشمگیر داشتند، شاخص سنی‌شان از دوران میانسالی به بالا بود. با توجه به اینکه اکثر این گروه از شاعران در فضاهای ادبی پیش از انقلاب و مجامع دینی و ادبی آن روزگار، تنفس کرده بودند، تعلق به گروه کهن‌سرایانی داشتند که عمدتا در حوزه شعر کلاسیک، با شاخصه‌های سنتی و نگاه و نگرشی کاملا سنت‌گرا به شعر عاشورایی می‌نگریستند. این شعر با رویکردی خاص و کاملا منطقی درعرصه ادبیات آیینی و عاشورایی بیش از هر چیز، متاثر از حوزه یا ژانر مرثیه و مدیحه و با زبانی متناسب آن، زبانی مهجور و کهنه به حیات خود ادامه می‌داد.
شاخصه‌های این حوزه، بیشتر در نمونه‌هایی مثل منظومه‌های روایی از وقایع تاریخ اسلام، ولادت‌ها و شهادت‌ها در قالب قصاید و مدایح و مراثی و نوحه و با زبانی کاملا منظوم قابل تشخیص است.
شاعران کهن‌سرا در تفاهمی ناپیدا مناسب‌ترین مخاطب و استفاده کننده شعر و سروده خود را مداحان و مرثیه‌گویان و مجالس سوگ تشخیص داده بودند و معمولا برای چنین مصرفی دست به تولید می‌زدند.
بسیار طبیعی می‌نمود که شعر این گروه از شاعران و زبان رایج آنان قابلیت برقرار کردن ارتباط با نسل جوان و در عرصه را نداشت.
نسل انقلاب به خوبی دریافته بودند که برنامه‌های فرهنگی حسینیه‌ها نیازمند بازنگری و ایجاد تحولی مبنایی است. یکی از برنامه‌های جذاب برای تعمیق برنامه‌های فرهنگی، برنامه‌های ادبی بود که به شدت مورد توجه جوانان قرار داشت. به میدان آمدن شاعران جوان و گره ‌خوردگی عاطفی و خلاق آنان با شعر آیینی و عاشورایی اولین پاسخ به این نیاز طبیعی بود.
د) شب شعر عاشورای شیراز و همایش‌های ادبی:
برنامه ادبی هدفمند «شب شعر عاشورای شیراز» که از تعامل کانون شاعران و نویسندگان آموزش و پرورش و بانی و برگزار کننده این برنامه در شیراز شکل گرفت و «احد ده بزرگی» و مرحوم «حاج حسین فرهنگ» در برنامه‌ریزی و انعقاد نطفه و حیات این همایش ادبی نقش بنیانگذار داشتند نیز در گرایش و توجه ویژه به برنامه‌های ادبی عاشورایی نقش ویژه و تعیین کننده‌ای داشت. با گرایش مراکز فرهنگی حسینیه‌ها به برنامه‌های ادبی و شب‌های شعر عاشورایی که شکل متفاوت و جذاب و در عین حال فرهیخته از عزاداری سنتی بود، اولین سوالی که برای اهل فن به صورت جدی مطرح شد، این بود که شعر عاشورایی با این بافت زبانی قابلیت ارتباط برقرار کردن با جوانان و جذب آنها را ندارد. پیش از این «شب شعر عاشورای شیراز» به این معضل اندیشیده بود.
این همایش ادبی که از ستادی برنامه ریز و متشکل از شخصیت‌های فرهنگی و ادبی برخوردار بود در اولین گام هوشیارانه جوانان شاعر را به حوزه شعر آیینی و عاشورایی فرا خواند.
دفتر اول و دوم شب شعر عاشورای شیراز که محصول همایشی با حضور شاعران کهن‌سرا و نسل پیشین ادبیات آیینی است و قیاس این دو دفتر با دفترهای سال چهارم به بعد که محصول تلفیق شاعران سنتی و شاعران جوان و نوسروده است، به گویایی مبین این تحول و اتفاق عظیم آیینی است.
گروه سنی جوان که از میانه دهه ۶۰ با شعر انقلاب و دفاع مقدس پیوند خوردند، با برنامه‌های مستمر کانون شاعران و نویسندگان امور تربیتی، برآمده تجربه‌های شعر معاصر بودند و تمام تجربه‌های قله‌های شعر پس از انقلاب را تجربه کرده و فراروی خود داشتند. در دوره دفاع مقدس، تجربه عظیم نهضت ترکیب‌سازی که مقدمه تحول در فرم و زبان شعر دفاع مقدس بود در ادامه مسیر خود تجربه غزل نئوکلاسیک را امتداد منطقی کار خود یافت و با پایان جنگ ورود این شعر به عرصه تجربه‌‌های شخصی، شعری متفاوت در حوزه فرم و زبان و سرشار از اتفاقات و کشف‌های شاعرانه و شخصی را به تجربه‌های این دوران افزود.
این گروه از شاعران با کوله‌باری سرشار از تجربه‌های شاعران انقلاب در حوزه نهضت ترکیب‌سازی، غزل نئوکلاسیک و پس از آن غزل فرم که پس از جنگ سرشار از تجربه‌های شخصی شاعرانه رمانتیک و تغزلی بود، با زبانی شاداب و پر از طراوت، با شب شعر عاشورای شیراز پیوند خوردند.
حضور شاعران جوان در حوزه شعر آیینی، سرآغاز انقلابی ادبی در شعر عاشورا بود. انقلابی که هنوز مورد پژوهش جدی و کنکاش‌های نقادانه قرار نگرفته است. اتفاق بزرگی که اگر روزی مورد کاوش قرار گیرد و نمونه‌های خلاق آن با آثار پیش از این دوره مقایسه شود، عمق این اتفاق بزرگ ادبی به خوبی روشن خواهد شد.
آثار این تحول شگرف در مجموعه‌های به‌جا مانده از دوره‌های چهارم تا دوازدهم شب شعر عاشورای شیراز به خوبی قابل مشاهده است. اما این حضور خلاق علاوه بر وجوه مثبت با دشواری‌ها و آسیب‌های جدیدی نیز رو‌ در رو شد.
خسرو آقایاری
منبع : روزنامه رسالت