پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


درباره علی اصغر دادبه


درباره علی اصغر دادبه
- علی اصغر دادبه ادیب و ادبیات پژوه و محقق عرفان و فلسفه اسلامی متولد یزد ۱۳۲۵
- دكترای زبان و ادبیات فارسی
- عضو برجسته دانشكده های تاریخ و ادبیات فارسی دانشگاههای كشور
- رئیس هیأت علمی گروه فارسی دایره المعارف بزرگ اسلامی
- محقق و استاد زبان و ادبیات فارسی
- استاد دانشگاه علامه طباطبایی
- از اعضای برجسته دایره المعارف تشیع
- از حافظ پژوهان برجسته كشور
برخی از آثار تألیفی وی عبارتند از: سرود آرزو، فخر رازی، مكتب رندی، فرهنگ اصطلاحات كلامی، دیوان ظهیرالدین فاریابی (تصحیح استاد فقید امیرحسین یزدگردی) كلیات فلسفه و ...
ادبیات فارسی پویایی و حیات فعال خود را مدیون محققانی است كه بی مزد و منت هر خدمتی را برآن روامی دارند و مواظب خیانت ها هستند. آنها با اعتقاد به اینكه «رجوع به ادبیات گذشته ایران كه پیشینه ای خیره كننده در تاریخ و فرهنگ ماست، می تواند نسل های جدید را نه فقط در علم ادبیات، بلكه در علوم دیگر نیز كمك كند،به دنبال احیا و زنده نگه داشتن «ادبیات گذشته» ایران با نگاه به آینده آن هستند.»در این میان علی اصغر دادبه از پژوهشگران بنامی است كه دغدغه ای جز اوج گیری دوباره زبان و ادبیات فارسی ندارد. به همین خاطر هم هست كه دائماً هشدار می دهد كه «معلم امروز اگر قادر نیست - به هر دلیلی - به تعهد فرهنگی خود عمل كند و تكلیف خود را انجام ندهد، دچار گناه شده است. زیرا او پذیرفته است كه مفاهیم لازم را از ادبیات پرشكوه گذشته استخراج كند و به دانش آموز و دانشجوی خود منتقل نماید.»او ایراد اصلی در وادی علم، فرهنگ و ادبیات امروز را وجود متولیانی می داند كه از انتقال فرهنگ و ادبیات گذشته مابه نسل های جدید و اساساً به روز كردن آن، عاجزو درمانده اند. چنانكه در این باره می گوید: «مكتب خانه های قدیم، تجربه های خوبی بود، قدیم الایام، معلم كم سواد و بی بضاعت هرگز به خودش اجازه نمی داد كه با دست خالی وارد مكتب خانه و كلاس شود.»
او عامل عقب ماندگی ما را وجود كسانی می داند كه در عرصه علم و فرهنگ به رغم نابلدی، تمام نقص ها و نارسایی ها را به حساب بیهقی و حافظ و مولوی می گذارند و می گوید: «ما باید در رفتار خودمان تجدیدنظر كنیم، پشتوانه غنی فرهنگی و ادبی ایران باید به حساب بیاید، اگر این پشتوانه چند هزارساله درست به كار گرفته شود، می توانیم آن چه را كه می خواهیم از بدنه آن استخراج كنیم.»
علی اصغر دادبه ایرانیان را تنها ملتی می داند كه بعد از مسلمان شدن زبان پارسی را حفظ كردند و می گوید: «اگرچه كسی مانند ابن سینا گاه تفنن می كرد و به عربی می نوشت، ولی ناصرخسرو همیشه به فارسی نوشت و این جریان در عرفان ما هم بسیار آشكار است كه تمام آثار بزرگان عرفان ما به فارسی است.»
علی اصغر دادبه متولد سال ۱۳۲۵ یزد است و حالا در آستانه ۶۰ سالگی قرار دارد و دارای دكترای زبان و ادبیات فارسی است. هر چند كه هنگام برگزیده شدن به عنوان «چهره ماندگار» تخصص او را «ادبیات و عرفان و فلسفه اسلامی» دانسته اند كه كاملاً درست هم است چه او هم محقق متون فلسفی است و هم مصحح متون عرفانی و ادبی.دادبه تجربه تدریس در دانشگاههای مختلف كشور را دارد و بیشتر وقت تدریس اش را در دانشگاه علامه می گذراند و البته در امر پژوهش نیز وقت و زمان بسیار صرف می كند و شاخص بودن و برجستگی اش در امر پژوهش تا بدانجاست كه در حال حاضر مدیریت گروه ادبیات فارسی «دایره المعارف بزرگ اسلامی» را برعهده دارد.
دادبه همچنین از «حافظ پژوهان» به نام عصر خود نیز هست و از معروفترین و مشهورترین كلاسهایش باید به كلاسهای «حافظ شناسی» او اشاره كنیم در مورد این كلاسها دادبه می گوید: «هر وقت حافظ را تدریس می كنم، به دانشجویانی كه وقتشان اندك است، می گویم یك كتاب را حتماً بخوانید و آن كتاب«مكتب حافظ» نوشته «منوچهر مرتضوی» است. خود من هم درواقع بسیار از این كتاب آموخته ام.»او ادامه می دهد: «بعد از اینكه ما با تحقیقات جدید آشنا شدیم، نگاهمان به مسائل فرهنگی نیز تغییر كرد. شاید با یك نگاه بتوانیم بگوییم قدیمی ها به دلایل خاصی نگاه ایستایی داشتند.در نتیجه در برخوردهایی كه با «حافظ» شده است، می توان ردپای یك پویایی امروزین را در آن دید.»علی اصغر دادبه با اشاره به بعضی مختصات این نگاه جدید اظهار می دارد: «همین طرز نگاه جدید، بعضی از بزرگان معاصر را به طرح موضوعی كشاند. مجموعه این طرز نگاه در كنار نگاه تاریخی و اجتماعی، به گونه ای نگاه موضوعی و سرانجام تلاش برای یافتن اصطلاحات كلیدی «حافظ» منجر شد.او می افزاید: «عده ای هم كوشیدند این دو جریان را تلفیق كنند، مثل مرحوم استاد «معین» در كتاب «حافظ شیرین سخن» كه نگاه موضوعی و تاریخی را به هم آمیخت. سیر جریان تلفیق میان دو دیدگاه تاریخی و موضوعی از كتاب «مكتب حافظ» به اعلا درجه خود می رسد. بیشترین توجه «مرتضوی» به مسائل كلیدی و موضوعی است. اما نگاه تاریخی فدای نگاه موضوعی می شود.»دادبه دریكی از مقالاتش به تحلیل بیت «پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت ‎/ آفرین بر نظر پاك خطا پوشش باد» می پردازد و می گوید: این بیت از بیتهای ماجرا برانگیز و غوغا برانگیز حافظ است. شارحان درطول زمان كوشیده اند تا به «تأویل» این بیت و نه به «تفسیر» آن بپردازند تا سخن به ظاهر كفرآمیز حافظ محملی بیابد و با اصول نقل و موازین عقل سازگار گردد. ماجرا هم بازمی گردد به برخی از پرسشها كه همواره ذهن انسان جست وجوگر را به خود مشغول داشته است؛ یعنی به مسأله «شرور» یا به تعبیر حكما به مسأله «دخول شر در قضای الهی»، مسأله ای كه صفحات بسیاری از كتب فلسفه را به خود اختصاص داده است. حكمای الهی هر یك با بیانی (كه در بنیاد یكسان است) به طرح این موضوع اعتراض آمیز پرداخته اند و در پاسخگویی بدان تلاشهای نظری ورزیده اند.»علی اصغر دادبه در این مقاله تلاش می كند تا با بیانی كوتاه به طرح پرسش اعتراض آمیز در باب شرور و نیز به طرح مختصر پاسخی كه حكما از دیدگاه عقلی بدان داده اند بپردازد و سپس ضمن نقادی موضوع، قصه خطای قلم صنع از دیدگاه پیر حافظ و در واقع از دیدگاه خود او به عنوان یك شاعر هنرمند،می نماید.
او در بخش اول مقاله به طرح اعتراض و طرح پاسخ آن می پردازد و می نویسد:«اگر به راستی نیست در دایره یك نقطه خلاف از كم وبیش»، اگر «هر چیز كه هست آن چنان می باید» و اگر «هرچیز كه آن چنان نمی باید نیست» یعنی كه اگر (به قول غزالی)« در عالم امكان بهتر از آن چه هست ممكن نیست » یا همان «لیس فی الامكان ابدع مماكان» اگر به گفته لایپس «جهان بهترین جهان ممكن است » و اگر از مبدأ هستی (كه می گویند خیر مطلق است ) جز خیر و نیكی پدیدار نگشته است ، پس این همه بدی و شر، این همه تبعیض و تفاوت این همه كاستی و كژی در عالم هستی چیست؟ آیا این خیر است كه «فلك به مردم نادان دهد زمام مراد »؟ و این نیك است كه فلك «در قصد دل دانا»ست؟ اگر «بر قلم صنع خطایی نرفته است» چرا آزادگان نه به آسانی (كه غالباً به دشواری هم ) به كام دل نمی رسند؟ و بسیاری «چرا»های دیگر جمله حكایت گر اعتراض انسان به تبعیضها و تفاوتها و به طور كلی حكایتگر اعتراض انسان است نسبت بدان چه در چشم او زشت و بد و شر می نماید.»دادبه سپس به پاسخ این پرسش می پردازد و می نویسد: «آری به راستی « نیست در دایره یك نقطه خلاف از كم و بیش»وبه راستی« هرچیز كه هست آن چنان می باید» و این از آن روست كه «جهان چون خط و خال و چشم و ابروست ‎/ كه هرچیزی به جای خویش نیكوست » فلاسفه الهی به تفصیل دراین باب بحث می كنند و به اعتراض پاسخ می دهند، آنان ضمن بحث مبسوط دراین زمینه كه شرور جنبه «علمی » و «نسبی» دارند، مسأله را «كل نگری» و «كلی نگری » طرح و حل می كنند ، بدین معنا كه در نظر حكمای الهی جهان به یك دستگاه یا یك كارخانه می ماند كه دقیق و منظم و با حداكثر تولید مطلوب كار می كند، حال اگر عوارض و ضایعاتی هم دراین كارخانه هست، لازمه وجودی چنین كارخانه ای است، باید «كل» كارخانه را در نظر گرفت و داوری كرد، نباید عوارض «جزیی » آن را (كه ازمقوله شر قلیل است) مبنای داوری قرار داد ، یعنی كه مصالح كل هستی مطرح است، نه مصالح یك تن یا چند تن. در «دایره هستی » و در «كل عالم » هر چیز در جای خویش است و هیچ چیز خطا و بد نیست، نظام كل هستی ، بهترین نظام است ، به اصطلاح اهل حكمت «نظام احسن» است و به قول حكیم سبزواری «نفی النظام الكل كل منتظم.»بخش دوم مقاله علی اصغر دادبه به نقادی این موضوع اختصاص دارد. او در این بخش از مقاله می نویسد: «تأمل در «اعتراض و پاسخ اعتراض » روشن می سازد كه اعتراض از دیدگاهی و پاسخ آن از دیدگاهی دیگر، متفاوت با دیدگاه نخستین طرح شده است. دیدگاه آنكه زبان به اعتراض می گشاید و می گوید: «این همه فرق میان خط یك كاتب چیست؟!» با دیدگاه آنكه در پاسخ اعتراض می گوید«نیست در دایره یك نقطه خلاف از كم و بیش» سخت متفاوت است. آنكه بدبینانه زبان به اعتراض می گشاید، نظر به موارد «جزیی» معطوف می دارد و برموارد مشخص و معین (= جزیی) انگشت می نهد، یعنی كه در آن كارخانه هستی تبعیض ها و اختلاف های جزیی و ظاهری را در برابر آنكه خوش بینانه پاسخ می دهد كه «جای هیچ اعتراض نیست» نظر از موارد جزیی برگرفته است و با اعتقاد بدین معنا سخن می گوید كه « در دایره هستی هرچیز در جای خویش است و هیچ خلافی و خطایی هم در كار نیست»، و چنین است كه در كار برخورد با «شرور» و به تعبیر حافظ در برخورد با مسأله «خطای قلم صنع» دو دیدگاه می توان داشت و از دیدگاه می توان به «معما = موضوع» نگریست: از دیدگاه كلی ، از دیدگاه جزیی (یا به تعبیری «كل نگری» و «جزءنگری»). او در ادامه می نویسد: «معمای« خطای قلم صنع» را در بیت حافظ باید با تأمل كردن در دو دیدگاه را از یكدیگر جدا كرد و آن گاه هریك را در جای خود و در حوزه خود به كارگرفت تا معما حل شود.»
علی اصغر دادبه در فراز دیگری از این نوشته با میان تیتری تحت عنوان «حل معما با منطق شعر» می نویسد: «بیت« پیر ما گفت...» بیتی پیچیده و دیریاب نیست، بیتی نیست كه حضور واژه، تعبیر یا تركیبی دشوار و دیریاب در آن، آن را دشوار ساخته و معنای آن را دور از دسترس قرار داده باشد. آنچه موجب شده است تا بیت در شمار ابیات دشوار حافظ قرار گیرد، همانا محتوای به ظاهر كفرآمیز است ، همین امر است كه از بیت معمایی ساخته و موجب ظهور تأویلهایی در طول زمان شده است. اما آیا در گشایش معمای این بیت به راستی به تأویل نیاز هست؟»به نظر علی اصغر دادبه مشكل این بیت را بی آنكه نیازی به تأویل باشد، با به كارگیری اصول منطق شعر می توان حل كرد. او می نویسد: نظریه استاد مرحوم مرتضی مطهری و مرحوم استاد دكتر عباس زریاب خویی، خلاصه تمام تأویل ها چنین است: « ۱- پیر حقیقتی را بیان می دارد مبنی براینكه بر قلم صنع خطایی نرفته است، نظام كل جهان ، نظام احسن است و این ظاهر بنیان جزیی نگرند كه نسبت خطا به قلم صنع می دهند.
۲ - پیر، خطای مردمان كوته بین جزیی نگر را می پوشاند، نه خطایی را كه در واقع و نفس الامر هست و برقلم صنع رفته است كه چنین خطایی در كار نیست.»خواندن همین مقاله كوتاه - گرچه امكان آن در این مجال فراهم نیامد و از این بابت باید پیشاپیش از علی اصغر دادبه عذرخواهی كرد - نشاندهنده ژرف اندیشی و عمق نگاه علی اصغر دادبه به ادبیات ماست. دراین راه می توان با خواندن كتابهای او نظیر «سرود آرزو»، «فخر رازی» و «مكتب رندی » پی به گستردگی و پهناوری دانشش برد كه متواضعانه آن را در اختیار نسل های بعدی قرار داده است. زبان فارسی اگر همچنان پویاست و گیرا به مدد بزرگوارانی چون علی اصغر دادبه است كه قدردانی و قدرشناسی شان امری واجب است.
منبع : روزنامه ایران