سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

زباله های وبی


زباله های وبی
زباله های وبی! متاسفانه واژه ای ساده تر و سردست تر از این به نظر نرسید. این مساله را حرفه ای ها و کسانی که روزانه با عمل جستجو و یافتن اطلاعات یا نرم افزارهای زیادی سر و کار دارند به خوبی درک می کنند. زباله های وبی متن ها یا عکس های بی فایده ای هستند که هیچ کارایی و کاربردی ندارند و عملاً جستجو کننده را برای یافتن اطلاعات اصیل و درست در زمینه موضوع مورد نظرش دچار سردرگمی می کنند. زباله های وبی چیزی مثل علف های هرز هستند که یک باغ و محصول را می پوشانند و مانع دسترسی به آنچه درست و اصیل است می شوند.
زباله های وبی چند نوع هستند. دسته ای از آنها همان طور که گفته شد حاوی اطلاعات و نوشتارها و عکس های چیپ و بی فایده ای هستند که به قول معروف به درد لای جرز هم نمی خورند! بسیاری از ما با این چیزها برخورد کرده ایم. مطالب بیهوده ای که نه خبری است نه علمی و نه در هیچ مقوله ی سیاسی و ادبی و اجتماعی و فرهنگی جای می گیرد و نه حتی حدیث نفس و روایت زندگی است! و روبات جستجو شما را به خاطر چند کلمه سر وقت آنها می برد. نویسنده چیزی نوشته که نوشته باشد یا عکسی گرفته که گرفته باشد و هیچ هدف خاص نظیر اطلاع رسانی یا آنچه با عنوان پرطمطراق و دهن پرکن «تولید محتوا» نام می بریم، پشت قضیه نبوده است. متاسفانه این مساله بیشتر در وبلاگ ها به چشم می خورد. هستند کسانی که حتی مقدماتی ترین مسائل فنی وب یا حتی نوشتن را نمی دانند اما وبلاگ دارند و از این نوع تولیدهای محتوا! می کنند. چرا؟ دلیلش را از خودشان بپرسید.
مساله اینجاست که ما به عنوان خواننده یا بیننده از این چیزها می گذریم اما روبات موتورهای جستجو از آن نمی گذرند و اینهارا جمع آوری می کنند و در نتیجه لحظه به لحظه بر حجم اطلاعات بی فایده و زباله های وبی هنگام ایندکس کردن آنها در موتورهای جستجو نیز افزوده می شود و برای جستجوی یک واژه یا عبارت مورد نیاز باید مدت ها وقت تلف کرد تا احیاناً از میان انبوه مطالب چیپ به مطلبی اصیل وبه دردبخور رسید.
نوع دیگر از زباله های وبی زباله های تکثیریافته هستند. زباله های تکثیر یافته مطالبی هستند که از یک مطلب درست و صحیح هم کپی می شوند. این نوع زباله سازی کار «کپی پیستر»های سارق است. کسانی که مطالب دیگران را بدون ذکر منبع به نام خودشان در واقع سرقت می کنند.
اجازه بدهید مثالی بزنیم. فرض کنید شما دنبال یک نرم افزار یا مطلب خاصی می گردید. فرض نرم افزار موبایل. جستجوی محتوا در متون مختلف وب، دیوانه کننده است! یک بخت برگشته ای در وبلاگ یا سایتی مطلبی آموزشی در مورد نرم افزار موبایل نوشته و مدتی بعد مطلب او در چند صد سایت و وبلاگ به انحاء مختلف یا در فروم ها بدون ذکر منبع کپی شده یا در انجمن های مختلف با لیست ای میل ها تکثیر می شود و اصلاً مشخص نیست مطلب کار کیست. حال شاید نویسنده اصل مطلب مشکلات یا نحوه کار نرم افزار را بخواهد توضیح دهد یا آن را تصحیح کرده و تغییر دهد. عمراً اگر کپی پیستر آن مطلب بفهمد موضوع از چه قرار است! حتی گاهی برای ایز گم کردن نثر آن را تغییر داده و گاه ندانسته اطلاعات را غلط یا با جمله بندی و توضیحات غلط به جستجوکننده ارائه می دهند.
اینجاست که دسترسی جستجوکننده به اطلاعات و منبع درست قطع شده و هنگام سرچ در گوگل و یاهو و جستجوگرهای دیگر با مشتی کلمات مشابه و در حقیقت زباله ی به دردنخور مواجه می شود که در انواع وبلاگ ها و سایت های زرد و صرف پر کردن صفحه شان به روش هلو بیا تو گلو مطالب دیگران را کپی کرده و بر سردرگمی روبات جستجو و فرد جستجوکننده بیچاره نیز می افزایند!
در این موقعیت، هنگام جستجوی یک نرم افزار به صدها سایت و وبلاگ با نوشتاری مشابه برخورد می کنیم که همه از یکدیگر کش رفته اند! بعد فرضاً شماره سریال آن یا توضیحات فنی اش در نوشته اصلی نویسنده جا مانده و حالا تو می مانی و ساعت ها سردرگمی لابلای این متن ها که روبات ها با صداقت تمام به تو تقدیم کرده اند. این مشکل به ویژه در مطالب علمی و فنی بسیار مساله ساز است وگرنه در مسائل دیگر نظیر شعر و متون ادبی و طنز و خبر بسیار اتفاق می افتد و تقریباً به یک عادت ناپسند عمومی تبدیل شده که برخی حتی آن را به نام آزادی اطلاعات - پیش خودشان البته - توجیه می کنند.
برخی «تولید محتوا» را با «کپی پیست» کردن و تکثیر مطالب دیگران اشتباه گرفته اند. تولید محتوا به معنای «کمیت» نیست. به معنای کیفیت است. یعنی این که در تمام زمینه ها محتوا داشته باشیم. همان فردی که تنها کپی پیست کرده و از مطلبی اصیل یک زباله می سازد خود اگر دقت کند مطالب یا تجربیاتی برای ارائه به دیگران دارد. واقعاً چه اشکالی دارد به جای تکثیر این همه مطالب سیاسی و ادبی و کش رفتن آن از دیگران اگر تجاربی در زمینه مکانیکی، باغبانی، کشاورزی، صنایع دستی، آشپزی و صدها مورد دیگر یا در زمینه های اجتماعی داریم در اختیار دیگران بگذاریم و اگر چیزی بلد نیستیم حداقل خواننده باشیم.
یکی دیگر از زباله های وبی، استفاده افراطی از اسکریپت های جاوا هستند که اگر چه موتورهای جستجو از آنها می گذرند اما بیننده در برخورد با آنها و انواع و اقسام اسکریپت هایی که به نظر دارنده ی آن جذاب بوده دچار آزار می شود. فرض کنید مطلبی را سرچ کرده اید که حالا باید از وبلاگی دارای اسکریپت های فراوان سر درآورید. با ورود به وبلاگ یا سایتی انواع و اقسام منوهای پاپ آپ جهنده و خزنده و پرنده و ده ها پیام و پسغام خوش آمد گویی می بینید و تازه چند دقیقه گذشته و به دلیل استفاده افراطی از آنها و عکس های گیف انیمیشن، صفحه هنوز در حال «تخم گذاری» است! اینجا شما فقط درصد کمی اطلاعات دارید و بقیه زباله و بی فایده است. خوشبختانه این روش ها کم کم در حال منسوخ شدن است و تنها عده ای ناوارد که این نوع اسکریپت های جاوا برایشان جذابیت دارد از آن استفاده می کنند.
فایل های صوتی و ویدیویی بسیاری نیز به همین قاعده سطح بسیاری از وب را اشغال کرده و بر پیچیدگی جستجو می افزایند. فلیکر و یوتیوب و راپید شیر و مگاآپلود و صدها سایت مشابه سرشار از زباله های وبی و فایل های صوتی و تصویری به دردنخور هستند.
چاره چیست؟ چاره این این است که همه به این فرهنگ برسیم که از تکثیر یا نوشتن مطالب بی محتوا یا من نامه نگاری های بیهوده که تنها به درد نویسنده مطلب می خورد یا آپلود عکس ها و فایل های صوتی و تصویری بی فایده خودداری کنیم. این به نظر مساله ی مهمی نمی رسد اما آینده ثابت خواهد کرد که ما در زمینه تولید محتوا نه به «انفجار اطلاعات» که به انفجار زباله ها می رسیم!
منبع : سایت طالبی


همچنین مشاهده کنید