پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


کودکان امروز، والدین فردا


کودکان امروز، والدین فردا
گاهی نیز به طور اجمالی به همه اعضا نظری افکنده و به ندرت به کودکان به طور خاص می پردازیم. اما براساس نتایج حاصل از تحقیقات پژوهشگران دوران کودکی از مهم ترین دوران در تکوین و شکل گیری شخصیت کودک می باشد. در ذیل برخی از خصایص رفتاری کودکان در مقاطع مختلف رشد بیان می شود تا امکان شناخت اجمالی کودکان میسر گردد. به یاد داشته باشید کودکان ما، نوجوانان، جوانان و والدین آینده هستند.
●هفت سال اول زندگی
دوران کودکی دوران تکوین و پایه گذاری شخصیت می باشد و خصایص بسیاری در طفل پدید خواهد آمد، به همین دلیل کودک نیاز به مراقبت همه جانبه دارد. به اعتقاد روان شناسان دو سال اولیه زندگی نقش تازه ای را در جهت دادن زندگی بعدی برعهده دارد. آنچه را که در این سن پایه گذاری می شود یا قابل تعویض نیست و یا با سختی و دشواری قابل تعویض است. در مرحله نخست، سعی و کوشش کودک در جهت برطرف کردن خواسته هایش بوده و توجه او به سوی امور قابل مشاهده و محسوس می باشد. در این دوران کودک بیش از همه تسلیم میل و رغبتهای لحظه ای است و توجهی به پیامد و آینده اعمال ندارد. دوره اولیه عمر را دوران نقش پذیری می نامند و در این دوره قسمت عمده شخصیت کودک پایه گذاری می شود. تقلید در کودک قوی است و همه آنهایی که در اطراف او هستند برای کودک نمونه و الگو به حساب می آیند و سعی کودک بر این است تا حرکات و اعمال آنها را انجام دهد و در اینجا مشخص می شود که الگوی خوب یا بد چگونه بر کودک تأثیر می گذارد. از نظر ابعاد روانی، تفکرش، استدلالش و نتیجه گیری هایش بسیار محدود است. آرزوهای کودک زائیده تخیل و فریبنده و کاذب است. از حدود ۳ سالگی خود را شخص مستقل می بیند. در این زمان اراده اش ناپایدار می باشد و در اثر زور و فشار زود تسلیم می شود. بسیار عجول و شتابکار است و احتیاط برایش معنایی ندارد. اصولاً کودک اغلب اعمالش به صورت انعکاسی است و قوای ذهنی و اندیشه در آن دخیل نیستند و همه اندیشه هایش حول محور مادی از قبیل غذا، شکم و لباس دور می زند و در این زمان کودک نمی تواند افسانه و حقیقت را از هم تشخیص دهد و هرچه گفته شود را باور می کند یعنی همه چیز را واقعیت می پندارد و بدین خاطر باید قصه گویی ها را تحت کنترل درآورد. کودکان از همه چیز لذت می برند از مکیدن، نگاه کردن، پرچانگی کردن، بی جهت خندیدن و... لذت می برند و برای کسب لذتها تلاش می کنند. گاهی شرارت و لوسی از خود بروز می دهند و گاه می خندند بدون آن که دلیلی برای خنده داشته باشند. حرف می زنند بدون آن که مطلبی برای گفتن داشته باشند. دوران کودکی زمان کنجکاوی و پرسیدن است و این پرسیدن و کنجکاویها در سه سالگی اوج می گیرد. تا انتهای این دوره پایه های اخلاقی و رفتاری کودک تا حدودی معلوم می شود از این نظر که آرام است یا شرور، و تند خوست یا ملایم است. در ذیل چند مورد از نکات تربیتی مهمی که از سوی روان شناسان تأکید شده است را بیان و توضیح می دهیم.
* در محبت کردن زیاده روی نکنید: محبت و حمایت بیش از اندازه نه تنها کودک را در حل مسائلش یاری نمی کند بلکه در مواجهه با مشکلات و مسائل زندگی ضعیف و در زمینه های اجتماعی او را لوس و پرتوقع می گرداند. هیچ گاه جامعه مانند خانواده نمی تواند آن محبت افراطی را نسبت به کودک داشته باشد و این مسئله جز بدبینی و کینه توزی نسبت به جامعه چیز دیگری به بار نمی آورد.
* کودکان را از محبت محروم نکنید: در هر کاری نه افراط نه تفریط، همان گونه که محبت بیش از حد موجب تباهی فرزندان می شود، فقدان محبت نیز اثرات مخربی در پی دارد از جمله این اثرات می توان به خود فروشی ها، فرار از خانه و پرخاشگری در سنین بالا را مثال زد.
* کودکان را تشویق کنید: همه انسانها نیاز به تقدیر و تشویق شدن دارند و کودکان بیش از دیگران نیازمند تشویق هستند. کودک با تشویق درمی یابد که عملش مورد تأیید قرار گرفته و از او قدردانی شده. البته میزان تشویق باید با عمل انجام شده متناسب باشد مثلاً در زمینه یک فعالیت ساده نباید آنقدر بزرگنمایی به خرج داد تا جایی برای تقدیر از فعالیتهای مهم تر باقی بماند و نیز تشویق باید گاه به گاه و برای عمل مهمی باشد تا ارزشمند باقی بماند.
* به عهد و پیمان خود وفا کنید: همیشه به عهدتان وفا کنید خواه طرف مقابلتان کودک باشد خواه بزرگسال. اگر به قولی که به کودکتان دادید عمل نکنید و وعده ای دروغین به او بدهید کودکتان یاد می گیرد که با دادن وعده های دروغین می تواند از زیر بار مسئولیت یا انجام هر عملی شانه خالی کند و متأسفانه باید بگویم که با این عمل ارزش و اعتبارتان را نزد کودکتان از دست داده اید. پس بهتر است از دادن وعده هایی که قادر به انجامشان نیستیم بپرهیزیم.
* به کودکانتان اجازه بیان احساساتشان را بدهید: فکر می کنم شما دوست دارید بدانید که در درون کودکتان چه می گذرد و با توجه به آنچه برای کودکتان مشکل زاست، برای رفع مشکل به او کمک کنید. برای آگاهی از درون کودکتان می بایست به همان اندازه که آمادگی شنیدن حقایق شیرین و دلپسند را دارید، آمادگی شنیدن حقایق تلخ را نیز داشته باشید. شما باید به کودک اجازه دهید حالات و احساسات مثبت و منفی خود را آزادانه و بدون ترس بیان کند مثلاً از چه چیز یا چه کس خوشش می آید یا متنفر است.
* در حضور کودک دعوا نکنید: در دعوای پدر و مادرها، کودکان قربانی هستند. کودکان در برابر دعوای والدین غمگین و ناامید و دلواپسند و امنیت خود و پدر و مادرشان را در خطر می بینند. زیرا در دعوا رابطه پدر و مادر رابطه ستیزه جویی است در حالی که رابطه زن و شوهر می بایست براساس عشق و محبت توجیه شود نه خشم و تهدید و انتقام. و می توان منشاء بسیاری از فرارها، پناهندگی ها و به فساد کشیده شدن ها را در سالهای بعد، در این دعواها پیگیری کرد.
انسیه چمن آرا
منبع : روزنامه همشهری