شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

پوتین و دشواری انتخاب ماندن در قدرت


پوتین و دشواری انتخاب ماندن در قدرت
ولادیمیر پوتین پس از ۸ سال ریاست‌جمهوری بر روسیه بلافاصله نخست‌وزیر می‌شود تا از عرصه قدرت دور نماند. ظاهرا انتخابات ریاست‌جمهوری روسیه که طی آن دوست و دست‌پرورده پوتین، دیمیتری مدودوف به قدرت رسید اجباری ناگزیر برای احترام به اصول دموکراسی بوده است و قرار نیست تغییری در سیاست‌های داخلی یا خارجی این کشور ایجاد شود. در واقع پوتین با برگزاری انتخابات و کنار کشیدن از پست ریاست‌جمهوری، تعارفی نه‌چندان صمیمانه با دیده‌بانان دموکراسی می‌کند. پوتین در مقام نخست‌وزیری تقریبا تمام قدرت روسیه را در دست خواهد داشت و مدودوف را نه به عنوان مقامی بالادستی بلکه در حد کارآموز ریاست‌جمهوری خواهد دید. بنابراین روسیه همچنان «پوتینیستی» باقی خواهد ماند تا زمانی که این ورزشکار با روحیه نظامی- امنیتی دوباره رسما به قدرت بازگردد.
اما تجربه تلخی وجود دارد که تاریخ برای بسیاری از سیاستمداران رقم زده است و این بار به نظر می‌رسد که پوتین را نشانه گرفته است. این تجربه مفتضح یا فاسد شدن در قدرت است.
پوتین با محبوبیت کنونی و با تجربیاتی که در هشت ریاست‌جمهوری و پیش از آن اندوخته و با معروفیت جهانی به عنوان سیاستمداری مقتدر در نقش‌های سیاسی و بین‌المللی غیررسمی می‌تواند برای مردم روسیه مفیدتر باشد تا آن که در اتاق نخست‌وزیری روسیه بنشیند.
اما وسوسه در قدرت ماندن پوتین را رها نکرد و او با شتاب به سمت فاسد شدن در قدرت، از دست دادن محبوبیت و چهره تکراری رسانه‌ها شدن حرکت می‌کند. هر چند مدودوف چیزی بیش از پوتین ندارد و شاگرد حرف گوش‌کن او بوده است اما به هر حال به طور قانونی رئیس‌جمهور روسیه است و قدرت اغواگرست؛ به ویژه در سرزمین تزارها و بلشویک ها. پس نباید انتظار آرامش ابدی و رفاقت دائمی برای پوتین- مدودوف داشت. حتی اگر منازعه‌ای بین این دوقلوهای سیاسی روسیه درنگیرد و همواره مدودوف جوان از نظر فکری پایین دست پوتین بماند به هر حال در جایگاه رسمی ریاست‌جمهوری و نخست‌وزیری تفاوت‌های چشمگیری وجود دارد که پوتین موظف به رعایت آن، حداقل در مجامع رسمی و علنی است. چنین تشریفاتی ممکن است قامت رعنای پوتین را که با برخی ایستادگی‌ها در غرب و بهبود وضعیت اقتصادی روسیه و اقتدارگرایی بلندتر نشان می‌داد خموده سازد. به ویژه آنکه نخست‌وزیری مقامی اجرایی و مرتبط با امور روزانه زندگی است و مردم هر فراز و نشیبی را از چشم دولت و رئیس آن می‌بینند. البته پوتین در قبضه قدرت موفق بوده و پست دبیرکلی حزب روسیه واحد را نیز در اختیار گرفته است و همزمان مقام سیاسی- حزبی و اجرایی- دولتی را با هم در اختیار خواهد داشت. بنابراین قادر است با پشتیبانی دوسوم کرسی‌های مجلس نمایندگان، در صورت لزوم اختیارات رئیس‌جمهور را محدود کند یا حتی با تغییر قانون اساسی، تمامی‌ اختیارات سیاسی رئیس‌جمهور را از او بگیرد. اما رئیس‌جمهور هم به‌طور کامل مصلوب‌الاختیار نیست. ریاست‌جمهوری روسیه به عنوان قدرت مطلق سیاسی، کنترل نیروهای انتظامی، نظامی، سرویس‌های اطلاعاتی و امنیتی و پلیس محسوب می‌شود و بر اساس قانون اساسی می‌تواند نخست‌وزیر را عزل کند و دومای دولتی را هم در شرایط خاص منحل کند. پس نوعی توازن بین دو قطب قدرت وجود دارد اما پیش‌بینی هر وضعیتی از نزاع بین استاد و شاگرد- فارغ از آن که چه کسی پیروز میدان باشد- نشانه‌هایی از بحران و بی‌ثباتی را همراه دارد و بروز این بی‌ثباتی برای کشوری که گام‌هایی بزرگ به سمت پیشرفت برمی‌دارد به شدت مخرب است.
تمام آنچه در آینده اتفاق خواهد افتاد به روابط شخصی پوتین – مدودوف مربوط می‌شود. هم‌اکنون پوتین با مدودوف همانند بچه‌ای که تازه پا گرفته است رفتار می‌کند. وی در دیدار با مرکل در مارس سال جاری گفت: جانشین من هم به اندازه من وطن‌پرست است و غرب نباید فکر کند که پس از من روابط آسان‌تری با روسیه خواهد داشت. این امر در حال حاضر پذیرفتنی است اما قطعا مدودوف همیشه کودک باقی نخواهد ماند.
روسیه در حال حاضر با چالش‌های بسیاری در سطح بین‌المللی مواجه است که مدودوف موظف به ایفای نقش فعال در آنهاست و نمی‌تواند تنها نظاره‌گر باشد. روابط پرتنش با ایالات متحده با لحاظ منافع ملی روسیه به ویژه در طرح سپر دفاع موشکی، گسترش ناتو به شرق و آثار آن در کشورهای حوزه شوروی سابق که برای روسیه حیثیتی و حیاتی است، نقش روسیه در خاورمیانه که با سیاست خارجی پوتین پررنگ‌تر شده است و مسائل مربوط به جدایی‌طلبان چند مورد مهم از چالش‌های روسی است که مدودوف باید رنگ سیاست‌های خود را بر آنها زند و نمی‌تواند فقط پیرو پوتین باشد. از هم‌اکنون انتظار می‌رود که مدودوف در مسیر بهبود روابط مسکو- لندن گام بردارد. لیست این انتظارات به مرور زمان افزایش خواهد یافت. همه این خصوصیات سبب می‌شود که پوتین با ماندن در قدرت راه ویرانی وجهه خود را در پیش گیرد.
پوتین قدرت را از کسی به ارث برد که بیش از قدرت به ضعف و بیش از تدبیر به مستی معروف بود. بوریس یلتسین که دوره گذار از شوروی به روسیه را رهبری می‌کرد تمام مشخصات یک رهبر ضعیف را داشت؛ بیماری، رفتارهای لاابالی و مستی. کشوری که چنین فردی اداره می‌کرد با ضعف شدید اقتصادی روبه‌رو بود. فساد و مافیا تمام ارکان کشور را در اختیار گرفته بود و مردم رهاشده از یوغ کمونیسم مبهوت و سرگشته، زندگی فلاکت‌بار خود را با تابلوی زندگی فریبنده آمریکایی مقایسه می‌کردند و رفتارهایی جاه‌طلبانه و مصرف‌گرایانه بروز می‌دادند. در این شرایط پوتین ظهور کرد. او هم ضعف‌های فردی، اخلاقی و جسمی یلتسین را نداشت و برعکس از قدرت جسمی و صلابت ویژه‌ای برخوردار بود و هم ایده‌هایی سازنده برای روسیه داشت و توانست در ۸ سال زمامداری‌اش آبروی روسیه را بازگرداند.
اما یلتسین بیمار و ضعیف به علت آنکه به موقع از مقام خود کناره‌گیری کرد و بر رئیس‌جمهور ماندن اصرار و پافشاری نکرد به‌رغم تمام مشکلاتی که برای روس‌ها ایجاد کرده بود محبوبیت بالایی نزد مردم روسیه به دست آورد و هنگام مرگش از او به نیکی یاد شد. استعفا و کناره‌گیری یک روی سکه قدرت است و ماندن بیش از اندازه در آن روی دیگر سکه. پوتین ظاهرا بر ماندن اصرار دارد کاری که به‌ندرت سیاستمداران از آن موفق بیرون آمده‌اند. پوتین ممکن است موفقیت‌های خود در طول زمامداری‌اش را فدای هوس در قدرت باقی ماندن-که هوسی ازلی و ابدی است- کند.
وی روسیه را پس از اضمحلال ۷۰ ساله کمونیستی در هزارتوی بی‌هویتی پس از فروپاشی نجات داد و روس بودن به شیوه جدید را آموزش داد. بزرگ‌ترین ایراد پوتین اقتدارگرایی وی بود. پوتین نه آزادی رسانه‌ها و نه اختیارات زیردستان اداری و سیاسی خود را بر نتابید و در تمام ۸ سال ریاست‌جمهوری سعی کرد همه‌چیز و همه‌کس را در چنبره خواست‌های شخصی خود دربیاورد.
وی حتی در آخرین روزهای ریاست‌جمهوری با ارائه لوایح جدید به دوما فهرست صنایع استراتژیک روسیه را بلندتر کرد. این فهرست که خارجی‌ها اجازه سرمایه‌گذاری در صنایع نامبرده در آن را ندارند یکی از جنجالی‌ترین حوزه‌های اقتصاد روسیه می‌باشد. اکنون با روی کارآمدن مدودوف که تحصیلکرده حقوق و بدون سابقه فعالیت‌های نظامی و امنیتی است و گرایشات خفیف لیبرالی هم دارد روسیه می‌توانست گام‌هایی به سمت دموکراسی بردارد. اما تاکید پوتین بر تداوم قدرت، شانس روس‌ها را برای زندگی در کشوری آزادتر تا آینده‌ای نامعلوم به تعویق خواهد انداخت.
جواد رنجبر
منبع : روزنامه کارگزاران


همچنین مشاهده کنید