چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا


بازم مدرسه‌ام دیر شد


بازم مدرسه‌ام دیر شد
نزدیک اول مهر که می‌شود، بچه‌ها حال و هوای دیگری پیدا می‌کنند. از طرفی مزهء تعطیلات تابستانی و خواب فراوان و راحت و بازی هنوز زیر زبان آن‌ها‌ست و از طرفی رفتن به یک جامعهء بزرگ‌تر با هم سن و سال‌ها به نام مدرسه و دیدن دوستان و شیطنت سر کلاس رویایی است که هر شب در سر می‌پرورانند. این‌روزها بچه‌‌ها دغدغهء خرید دارند، خرید کیف، کفش، لباس و لوازم‌التحریر، هر روز به خود قول می‌دهند که امسال از اول مهر خوب درس بخوانند و درس‌ها را روی هم انبار نکنند. دیگر هیچ روزی را بدون تکلیف به مدرسه نروند و هزاران قولی که همهء ما هم در اول مهر به خود می‌دادیم، ولی این روزها برای والدین آن‌ها روزهای بسیار سختی است، قطعی کردن ثبت‌نام بچه‌ها و خرید برای آن‌ها لحظه‌ای ذهنشان را راحت نمی‌گذارد. فکر این‌که آیا درست تصمیم گرفته‌اند و مدرسهء خوبی را انتخاب کرده‌اند یا نه و این‌که واقعا مدرسه غیرانتفاعی بهتر است یا دولتی. همه باعث شده این روزها رنگ و بوی تازه‌ای به شهر بدهند. در این گزارش سعی کردیم به این دغدغهء خانواده‌ها بپردازیم و شهریه‌ها و هزینه‌ها و امکانات مدارس دبستان و راهنمایی را مورد بحث قرار دهیم. در هفتهء بعد به سراغ هزینه‌های تحصیل در مقطع متوسطه می‌رویم.
حیاط مدرسه بزرگ است و بسیار تر و تمیز، همه می‌گویند این دبستان شهریهء عجیب‌و غریبی می‌گیرد و اتفاقا دانش‌آموزان زیادی هم در آن مشغول تحصیل‌اند. در حیاط چند مادر کنار هم ایستاده‌اند و در حال حرف زدن هستند. انگار از هم اطلاعات می‌گیرند، جلو می‌روم و خود را مادر یک کودک معرفی می‌کنم و یکی از آن‌ها که دل پری هم دارد می‌گوید: «خانوم اگه بچه‌ات رو می‌خوای بیاری این‌جا، اشتباه نکن، سه میلیون تومان شهریه دادم پارسال برای بچه‌ای که کلاس دوم دبستان می‌ره.‌گفتن این پول برای امکانات زیاد مدرسه است، اما من که هیچ امکاناتی ندیدم، حتی اردو هم، بچه‌ها را با شرط معدل بردند و خیلی‌ها نتوانستند بروند. فقط و فقط دکان‌ است. فکر کنید بچهء کلاس دوم که دیگه شرط معدل نداره.»
مادرهای دیگر هم با او همصدا می‌شوند و امکانات مدرسه را ضعیف ارزیابی می‌کنند و در مقابل سوالم که چرا پس بچه‌هایشان را به مدرسهء دیگری نمی‌برند، می‌گویند: «آخه بچه به این مدرسه عادت کرده و دوست‌های زیادی پیدا کرده، به این راحتی که نمی‌شه که مدرسه عوض کرد، بعدم به کجا می‌شه اطمینان کرد خانوم.»
علی امسال اول راهنمایی می‌رود و این تغییر مقطع برای مادر جوانش بسیار نگران‌کننده است. او می‌گوید: «پنج سال است که در دبستان )...( درس خوانده و همیشه از مدرسه‌اش راضی بودم. آن‌قدر این بچه‌ها را با برنامه‌های مختلف آموزشی، تفریحی و مذهبی سرگرم می‌کردند که بیش‌تر دوست دارد در مدرسه باشد تا خانه. پارسال که پنجم بود یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان گرفتند که هم سرویس و نهار داشت هم یک عالمه برنامه‌های آموزشی دیگر‌. آن‌قدر بچه‌ها به محیط مدرسه‌شان وابسته‌اند که حتی علی حاضر نشد امتحان ورودی بقیهء راهنمایی‌ها را بدهد. مدیر جوانی دارند که بسیار خوش‌فکر و باهوش است. از مدرسه راضی‌ام و فکر می‌کنم برای پسر شما هم مناسب باشد.» پسری موطلایی و خنده‌رو و بسیار بامزه به طرفمان می‌آید و می‌فهمم علی است و مادرش می‌گوید: «علی روزشماری می‌کند که مدرسه باز شود.» باز هم آرام می‌گوید: «سال سختی در پیش داریم تغییر مقطع سال بحرانی برای بچه‌هاست ولی امیدوارم مدرسهء خوب بتواند کمک کند انگار حیاط همهء مدرسه یک معضل کوچک برای مادرانی است که می‌خواهند بچه‌هایشان را در مدرسه ثبت‌نام کنند. حیاط کوچک این مدرسه هم مثل اکثر مدارسی که به آن‌ها سر زدم همین طور است. کنار زن جوان چادری روی نیمکت می‌نشینم در جواب سوالم که آیا از موسسه راضی است یا نه می‌گوید: «بچهء شما هم در همین مدرسه است؟» می‌گویم که برای ثبت‌نام آمده‌ام می‌گوید: «الان که خیلی دیر است فکر نکنم ثبت‌نامش کنند، پسرم راهنمایی و دبستانش را در همین مدرسه گذراند.»مدرسهء بدی نیست، پارسال دو میلیون و ۱۰۰ هزار تومان به‌عنوان شهریه گرفتند که پسرم سوم راهنمایی بود گفتند که کلاس‌های تقویتی و تفریحی و ورزشی داریم برای ناهار و سرویس که جداگانه پول گرفتند ولی خبری از این کلاس‌ها نبود، مدارس غیرانتفاعی آن قدر بچه‌ها را با کتاب‌های جانبی مشغول می‌کنند که وقت خواندن کتاب‌های خود مدرسه را ندارند.
فکر می‌کنند اگر این کار را بکنند از مدرسه‌های دولتی جلو زده‌اند ولی من فکر می‌کنم بچه‌ها باید اول کتاب درسی خود را بخوانند بعد اگر وقت شد بروند سراغ کتاب‌های آموزشی جانبی. می‌پرسم اگر این طور است چرا مدرسهء دولتی را انتخاب نمی‌کنید؟ آخه برای ما که اعتقاد شدید داریم بهتر است بچه‌هایمان مدرسه‌ای بروند که مطمئن باشیم همهء بچه‌ها، بچه‌های خوبی هستند و این موضوع باعث شده همسرم مدرسهء غیرانتفاعی را انتخاب کند، بعد هم چشم و هم‌چشمی توی بچه‌ها زیاد شده مثلا فکر می‌کنند اگر دوستانشان مدرسهء غیرانتفاعی می‌روند حتما آن‌ها هم باید بروند. تازه این مدرسه که خوب است بچهء برادر شوهرم دوم دبستان است و به اندازهء سوم راهنمایی پسر من شهریهء مدرسه‌اش شده، اگر قرار باشد بچه‌ای در دبستان دو میلیون و نیم شهریه بدهد وقتی به دبیرستان رسید چقدر شهریه باید پرداخت کند؟ از کیفیت کلاس‌های مدرسه می‌پرسم می‌دانید توی این روزگار قیمت اجارهء‌مدارس خیلی بالا رفته برای همین آن‌ها هم سعی می‌کنند از هر امکانی برای کلاسی جدید گذاشتن استفاده کنند، کلاس پسرم پارسال یک اتاقی بود که حتی پنجره هم نداشت، تا دو ماه از زمستون هم گذشته هنوز سیستم گرم کردن نداشت.
برای من که این قدر پول داده‌ام سخت است که این چیزها را تحمل کنم.این روزها در اکثر محافل از مهمانی‌های خانوادگی گرفته تا صف نان همه در مورد مدارس غیرانتفاعی و دولتی بچه‌هایشان صحبت می‌کنند و این نشان می‌دهد که این موضوع حجم عظیمی از سبد خانوار را به خود اختصاص داده است. با یک پرسهء ساده در سطح شهر و چند تلفن می‌توانید پی ببرید که شهریهء دریافت شده توسط تقریبا تمامی دبستان‌ها و مدارس راهنمایی غیرانتفاعی در سطح شهر بیش از یک میلیون تومان است و این رقم گاه به سه میلیون تومان برای دبستان و چهار میلیون تومان برای مدارس راهنمایی هم می‌رسد، اگر هزینه‌های جانبی تحصیل و دریافتی‌های گاه و بی‌گاه مدارس را هم لحاظ کنیم متوجه می‌شویم که خانواده‌های کودکان دبستانی گاه تا ۳۰۰ هزار تومان در ماه و خانواده‌های نوجوانان مقطع راهنمایی گاه تا ۴۰۰ هزار تومان در ماه برای تحصیل کودکان خود هزینه می‌کنند.
اگرچه دریافت وجه در مدارس دولتی تحت عنوان شهریه ممنوع است، اما تقریبا در تمام این مدارس وجوهی به‌عنوان کمک و همیاری از والدین گرفته می‌شود که البته قابل مقایسه با هزینه‌های مدارس غیرانتفاعی نیست، اما به هر حال مشخص است که پرداخت هزینهء تحصیل یکی از مشکلات اقتصادی خانواده‌ها و به خصوص خانواده‌های طبقه‌های متوسط و ضعیف است.
دنا درفشی
منبع : روزنامه سرمایه


همچنین مشاهده کنید