شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


حواس پنج‌گانه یک کارآفرین


حواس پنج‌گانه یک کارآفرین
این روزها كلمه «كارآفرین» را بسیار می‌شنویم. بسیاری از اشخاصی كه خود را كارآفرین می‌دانند اصلاً كارآفرین نیستند. فقط این كه شما كسب و كار مستقلی به راه انداخته‌اید، مفهوم كارآفرینی ندارد و نشان نمی‌دهد كه شما یك كارآفرین هستید.
كارآفرینان طرز تفكر و دیدگاهی متفاوت از دیگران دارند. آنها میدان دیدشان را فراتر از آنچه كه دیگران می‌بینند وسعت می‌دهند و برای دست‌یابی به هدف آنچنان كه باید تلاش می‌كنند.
همگی ما حواس پنجگانه داریم. حواس بینایی، چشایی، بویایی و لامسه. كارآفرینان هم مثل تمامی انسان‌ها این حواس را دارند ولی معنای این حواس برای ما و برای كارآفرینان متفاوت از یكدیگر است. حواس پنجگانه پیام‌هایی را به مغز شما منتقل می‌كنند كه باعث می‌شوند ما به گونه‌ای خاص رفتار كنیم. این مكانیسم در مورد حواس كارآفرین صدق می‌كند : حواس كارآفرینی نیز به یك كارآفرینی نیز به یك كارآفرین كمك می‌كنند تا راهش را به سوی موفقیت و نیل به هدف پیدا كند.
● در این جا چگونگی استفاده یك كارآفرین از حواس پنج‌گانه را شرح می‌دهیم :
▪ بینایی
یك كارآفرین چیزهایی را می‌بیند كه كاسبان معمولی نمی‌توانند ببینند. آنها نیروها و پتانسیل‌های نهفته در هر چیزی را می‌بینند. چه آن چیز یك مفهوم تازه و نو باشد چه یك الگو و گرایش قدیمی. از این روست كه آنها از تمامی قوه‌های یك چیز بهره می‌گیرند و نتایجی بهتر و موثرتر به دست می‌آورند. آنها همچنین با دوراندیشی می‌بینند كه با اراده و پشتكارشان موانع را از سر راه برمی‌دارند ومشكلات را حل می‌كنند. این‌ها می‌توانند همان مشكلاتی باشند كه صاحبان مشاغل دیگر به سادگی در مواجهه با آنان جا می‌زنند و آن‌جا را نقطه پایان می‌دانند. اما این حس بینایی قوی گاهی اوقات اصلاً خوب كار نمی كند و آن هنگامیست كه مطالب و موضوعاتی كه می‌توانند آن‌ها را از رسیدن به هدف باز دارند یا تمركز ذهنشان را به هم بریزند در برابرشان قرار می‌گیرند.
كارآفرینان به جلو نگاه می‌كنند و به این حواس پرت كن‌ها توجهی نمی‌كنند چون در این موارد دید دوطرفه‌شان مختل می‌شود.
▪ چشایی
كارآفرینان قادرند در هر چیزی كه در اختیار دارند و هر كاری كه انجام می‌دهند، طعم موفقیت را حس كنند. آنها به طعم و مزه كنونی آن كار یا مفهوم توجهی ندارند كه آیا تلخ است یا مطبوع بلكه این بار هم با همان دوراندیشی به حس شیرین و خوشایندی فكر می‌كنند كه پس از پایان كار به آنها دست می‌دهد. حتی وقتی كه طعم تلخ شكست را احساس می‌كنند آنقدر پافشاری می‌نمایند تا با پیروزی مزه شیرین موفقیت را از آن شكست تلخ بیرون بكشند. این روش درست مثل حكایت بچه‌هاست. وقتی كه ما كوچك بودیم پدر و مادر وادارمان می‌كردند كه سبزیجاتی را بخوریم كه اصلاً دوست نداشتیم اما حالا كه بزرگ شده‌ایم می‌توانیم هر آنچه خواستیم در بشقابمان بگذاریم و بخوریم. كارآفرین هم این‌طور عمل می‌كند. او سختی‌های فراوانی را تحمل می‌كند و امیدوار است كه روزی این مزه شیرین را تا مدت‌ها حس كند. او تا وقتی كه این طعم را حس نكند، دست از كار نمی‌كشد.
▪ بویایی
یك كارآفرین می‌تواند بوی موفقیت را از فرسنگ‌ها دورتر استشمام كند. در واقع آنها حتی قبل از این كه آن كار را تجربه كرده باشند، بوی موفقیت را حس می‌كنند و همین بوی خوش است كه به آنها انگیزه می‌دهد تا با نیرویی هرچه تمامتر در جهت كسب آن موفقیت خوش‌بو حركت كنند. همان‌طور كه این كارآفرینان زیرك و حساس بوی موفقیت را استشمام می‌كنند، بوی بد شكست را هم می‌توانند بفهمند. نمی‌خواهیم بگوییم كه هر كاری كه یك زن یا مرد كارآفرین به آن دست می‌زند، درست از آب درمی‌آید و جواب می‌دهد ولی همان‌طور كه آنها در كارشان پیش می‌روند و تجربه كسب می‌كنند به سرعت می‌توانند دریابند كه احتمال شكست در یك كاری كه پیش رویشان قرار گرفته چقدر است.
همین حس بویایی مهمترین و كاربردترین حس درون یك كارآفرین است. اگر كارآفرینان احساس نكند كه هدف پیش رویش ذره‌ای هیجان‌انگیز و با ارزش نیست، هرگز برای دستیابی به آن كوشش نمی‌كند.
▪ شنوایی
گوش دامنه وسیعی از اصوات و ارتعاشات را دریافت می‌كند و آنها را برای مغز می‌فرستد. مغز نیز آنها را پردازش می‌كند و ما مطابق با پیام‌هایی كه مغز به اعضای بدنمان ارسال می‌دارد، رفتار می‌كنیم. این اصل درباره یك كارآفرین هم به همین شكل به كار گرفته می‌شود. همه ما درباره فرصت‌های شغلی گوناگونی می‌شنویم،‌ پس خوراندهای متفاوتی را دریافت می‌كنیم و معاملات بالقوه زیادی را در نظر می‌آوریم. كارآفرینان تمامی این گفته‌ها را می‌شنوند و به سرعت آنها را از یك فیلتر ذهنی عبور داده گلچین می‌كنند. آنهایی را كه بوی موفقیت می‌دهند و می‌بینند كه بر مشكلاتشان غلبه كرده‌اند را انتخاب می‌كنند ودست به كار می‌شوند. آنها صدای موفقیت را می‌شوند. ولی اشخاص معمولی یا بسیاری از صاحبان كسب و كار این صداها را می‌شنوند ولی بی‌توجه از كنارشان گذشته فرصت‌های بسیاری را از دست می‌دهند. علاوه بر این گوش‌های این كارآفرینان گفته‌ها و ایده‌های منفی و یاس‌آور را نمی‌شوند. حس شنوایی آنها در برابر این اصوات از كار می‌افتد. گوش‌های كارآفرینان گفته‌ها و صداها را انتخاب می‌كنند و به واقع حس شنوایی این اشخاص انتخابی فعال است.
▪ لامسه
تا وقتی كه یك كارآفرین به واقع و به تمامی هدفش را در دستانش قرار نداده آن را حس نكند دست از كار نمی‌كشند و جا نمی‌زند. بعضی از كارآفرینان زود به هدف می‌رسند و بعضی دیرتر. اما زمان در این‌جا مهم نیست چیزی كه مهم است پافشاری، پشتكار و اراده‌ایست كه كارآفرینان را به سوی لمس واقعی هدف و پیروزی رهنمون می‌سازد. و باز هم این‌طور نیست كه هر كاری كه این كارآفرینان شروع كنند به نتیجه می‌رسد و آنها همیشه پیروز و موفق هستند بلكه حرف اینست كه آنها به واقع می‌دانند كه در جستجو هستند و باید با سختی‌های فراوان روبه‌رو شوند و انعطاف‌پذیر باشند. این درست مثل اینست كه یك نوزاد یا یك چكش را در نظر بگیرید. نوزاد انعطاف‌پذیر است و برای رشد تغییر می‌كند ولی چكش سخت و محكم بوده هرگز عوض نمی‌شود. یك كارآفرین واقعی می‌داند چطور باید حس لامسه‌اش را به كار گیرد و چطور انعطاف‌پذیر باشد تا موفق شود. این‌ها چند تا از تفاوت‌هایی هستند كه یك كارآفرین واقعی را از یك صاحب كسب و كار مستقلی كه خود را كارآفرین می‌داند، متمایز می‌كند.
By : Justin Herald
مترجم : آذین صحابی
منبع : روزنامه تفاهم


همچنین مشاهده کنید