چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا


کاری کنیم کارستان


کاری کنیم کارستان
مادربزرگ همیشه می گفت كه شیطان برای دست های بیكار، كار درست می كند. گاهی هم این ضرب المثل را جور دیگری بیان می كرد و می گفت: «كله آدم بیكار، مغازه شیطان است.» خودش هم همیشه كاری برای انجام دادن داشت. رشته آش می برید، كشك می سایید، شیرینی درست می كرد، بافتنی، قلاب بافی و خیاطی می كرد. خلاصه هیچ وقت فرصتی برای بیكاری نداشت. پدربزرگ همیشه می گفت كه او (مادربزرگ)، ستون خانه و مغز اقتصادی اش است و نبض زندگی را به دست دارد. كارهای مادربزرگ برای او سرگرمی نبود. مادربزرگ - با توجه به دنیای آن روزها - در اقتصاد خانواده نقش مؤثری داشت.
شرایط ما با روزگار گذشته تفاوت كرده است. سازوكار زندگی عوض شده و بسیاری از زن ها ناچار هستند برای ادامه زندگی خانواده شان، دارای شغل باشند. یعنی كاری داشته باشند كه با انجام دادن آن، درآمد كسب كنند .
● كلید حل معما
حل مشكل بیكاری مهمترین سرفصل تلاش دولتمردان در چند سال گذشته بوده است. یك كارشناس امور اقتصادی در این باره می گوید: «مسأله اشتغال، دغدغه خاص ایران نیست بلكه مسأله ای بین المللی است. پیش بینی می شود با توجه به تحولاتی كه در حوزه فناوری و ارتباطات به وجود آمده است، این مسأله در آینده پیچیده تر هم بشود.»
به گفته دكتر محمود احمدپور داریانی، عضو هیأت علمی دانشگاه صنعتی امیركبیر و متخصص كارآفرینی ، امروز در تمام دنیا، دولت ها متوجه شده اند كه خودشان نمی توانند توسعه و رشد ایجاد كنند. بنابراین بیشتر دولت ها در جهان، سیاست هایی را اتخاذ می كنند كه در كشورشان، كارآفرین ها رشد و نمو پیدا كنند، یعنی بخش خصوصی را رشد و توسعه می دهند تا فضای كسب و كار ایجاد شود.
عضو هیأت علمی دانشگاه امیركبیر در پاسخ به این سؤال كه چه كسانی باید ایجاد شغل كنند، می گوید: «ایجاد شغل یا باید به وسیله دولت یا شركت های موجود یا شركت های جدید انجام شود. اما امروزه، برای همه روشن است كه نیروی انسانی دولت، بیش ازاندازه سنگین شده است و قادر به استخدام نیروی جدید نیست. از طرف دیگر، شركت های موجود هم ظرفیت های محدود دارند و قادر به جذب نیروی جدید نیستند. بنابراین تنها راه حل این است كه كارآفرینی در كشور توسعه یابد و شركت های جدید غیردولتی ایجاد شود.»
● خطر كردن
كارشناسان می گویند كه برخلاف باور عمومی، كارآفرینی به معنای ایجاد كار و كارآفرین به عنوان فرد ایجاد كننده كار نیست. بلكه كارآفرین كسی است كه متعهد می شود، مخاطره های یك فعالیت اقتصادی را ساماندهی، اداره و تقبل كند.
«منیره صمدبیگی»، كارشناس ارشد مدیریت و بازاریابی در این باره می گوید: «كارآفرین، فردی است كه دارای ایده و فكر جدید است و با ایجاد كسب و كاری كه همراه با مخاطره مالی و اجتماعی است، با بسیج منابع محصول، خدمت جدیدی به بازار ارائه می كند.»
با این تعریف هر یك از ما می توانیم به جای اصرار و علاقه مندی به استخدام در یك سازمان دولتی یا غیردولتی، كارآفرین باشیم.
«استعدادها و توانایی های خود را شناسایی كنید و آنها را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهید. یقین داشته باشید كه در وجود هر یك از ما نیروی قدرتمند، برای آن كه بدون اتكا به دیگری، از جا برخیزیم، وجود دارد.» اینها حرف های یاسمن سوگواره است. او حدود هفت سال پیش، با راه اندازی یك كارگاه كوچك تولید صنایع دستی، عنوان كارآفرین را به خود داده است. وی كه لیسانس شیمی از دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی دارد، می گوید: «از سال ها قبل، به كارهای دستی علاقه داشتم و همین علاقه موجب شد تا دوره های سفالگری را در سازمان میراث فرهنگی بگذرانم. وقتی درسم تمام شد و نتوانستم كار پیدا كنم. اوقات فراغتم را با ساختن كارهای دستی در خانه پر می كردم. كم كم به فكر نوآوری در كار افتادم و با شیوه های تازه، به تزیین سفال ها پرداختم. این كار آن قدر مورد استقبال قرار گرفت كه توانستم در فرهنگسرای هنر، غرفه ای اجاره كنم و كارهایم را بفروشم.»
یاسمن ۲۸ ساله به همین اكتفا نكرده است. اگرچه وی در سال ۱۳۷۸ توانسته است حدود ۴۰۰ هزار تومان از نخستین غرفه فروش خود در فرهنگسرای ارسباران (هنر) به دست بیاورد اما همین مسأله او را به حركت بیشتر واداشته است؛ یعنی صادر كردن آثار دستی اش.
او ادامه می دهد: «نخستین بار بخشی از كارهایم را به وسیله عمویم - كه راننده ترانزیت است - به تركیه فرستادم. استقبال خوبی شد و درآمد چشمگیری برایم داشت. بعد، تلاش كردم از همین راه، كار را توسعه بدهم. خدا را شكر كه موفق شدم! اكنون بیش از ۵ سال است كه به غیر از خودم، ۸-۷ نفر دیگر در كارگاه من، با انجام دادن كار مفید، مؤثر و پردرآمد امرار معاش می كنند.»
● خسته از تكرار
از این نمونه ها كم نیستند. زنان ایرانی در عرصه های بسیاری، توانمندی های خود را بروز داده اند. در عرصه كسب و كار هم، هرجا كه خواسته اند، توانسته اند كاری كنند، كارستان.
مریم محسنی و لیلا عزیزی از این دسته هستند. آنها برای نخستین بار، عروسك ها و اشكال تزئینی را با استفاده از تركیب گل چینی، چوب و سیم های برق ساخته اند.
لیلا كه مبتكر این طرح بوده است، چنین می گوید: «همیشه از چیزهای تكراری و ایده ها و طرح های كهنه بدم می آید. از روز اول هم كه ساختن گل چینی را نزد خاله ام یاد گرفتم، به فكر استفاده دیگری از خمیر آن بودم. وقتی به اندازه كافی در ساختن خمیر گل چینی مهارت پیدا كردم، فرصتی به دست آوردم تا افكارم را عملی كنم. اوایل،آدمك ها را با طرح های جدید گرافیكی می ساختم اما خیلی زود دیدم كه شبیه كارهای من در بازار انجام شده است. بعد ایده استفاده از سیم های برق و چوب، در ذهنم جرقه زد. وقتی نخستین كارهایم را ساختم، همه از جمله خاله جان ـ كه خودش سال ها بود گل چینی درست می كرد ـ انگشت به دهان مانده بود.
یك خانواده اردك ساخته بودم كه تنه هریك از آنها را حجمی به هم پیچیده از سیم های رنگ به رنگ برق تشكیل می داد، با كله ها، دست ها و پاهایی كه از خمیر گل چینی درست شده بود. همه آن هفت ـ هشت تا اردك هم روی كله چوب های رنگی نصب شده بودند كه در كنار هم ، ماكتی از یك بركه آب و اطرافش بود.»
مریم ، دوست صمیمی لیلاست. او همیشه كنار لیلا بود و برخی از ایده های نو در كار لیلا از او است. آنها افزون بر نمایشگاه های داخلی ، تاكنون به چین، كره و دبی برای عرضه كارهایشان رفته اند.
لیلا در باره كارش می گوید:«اگرچه روزی این كار به من تعلق داشت اما حالا نمونه هایی از آن را در بازار می بینم. هرچند كه دركنار آثار من ، اصل و كپی بودن آنها ، به خوبی مشخص می شود. با این حال ، دلم می خواهد كار تازه تری ارائه كنم و همواره در پی طرح های جدید هستم.»
● ظرفیت تكمیل است
هم اكنون حدود ۲ میلیون و سیصدهزار نفر بدون احتساب نیروهای مسلح (ارتش ، سپاه و نیروی انتظامی) حقوق بگیر دولت هستند و پرداخت حقوق این نیروی عظیم انسانی ، فشار زیادی را به دولت تحمیل كرده است. همین موضوع موجب شده است كه درچندسال گذشته، برخلاف افزایش درآمدهای نفتی یا مالیاتی كشور، اوضاع اقتصادی چندان بسامان نباشد. عده ای براین باورند اگر ما تعصب ملی داشته باشیم، اجازه نمی دهیم اصلی ترین درآمد ملی كشور ، تنها صرف حقوق و دستمزد كاركنان دولت شود؛ بلكه باید از دولت بخواهیم این درآمدها را برای رشد و توسعه اقتصادی كشور، كه به سود همه ملت و آحاد جامعه است ، صرف كند. بنابراین ، نه درست و نه عاقلانه است كه هم چنان بخواهیم دولت بیش از این نیرو جذب كند.
سارا و المیرا دو جاری هستندكه گوشه حیاط خانه شان ، درخیابان فكوری، محله چهاردیواری پونك، یك آرایشگاه كوچك زنانه راه انداخته اند. آنهاكه سالها خانه دار بوده اند ، با توجه به شرایط موجود، از امكاناتشان بهره گرفته اند.
سارا كه جاری بزرگتر است ، می گوید: «كار به آدم انرژی می دهد. بعد مادی قضیه تنها یك بخش ماجرا است. اصل مسأله این است كه كار، جوهر آدمی است. از وقتی كه این آرایشگاه را راه انداخته ایم، احساس خیلی بهتری نسبت به زندگی دارم و دیگر فكر نمی كنم كه عمر و وقتم به بطالت می گذرد.»
آنها از درآمدشان راضی هستند. المیرا دراین باره می گوید: «ما تا حدودی به استقلال رسیده ایم و توانسته ایم باری از دوش همسران مان برداریم. همین موضوع موجب شده كه بیشتر احساس مفیدبودن داشته باشیم. ضمن این كه در اثر برخورد با آدم های مختلف ، هر روز چیزهای تازه تری یاد می گیریم و هوشیارتر می شویم.»
اگر بخواهیم دست روی دست بگذاریم و منتظر بمانیم، آب از آب تكان نخواهد خورد. این ما هستیم كه باید مدیریت زندگی را به دست بگیریم. فراموش نكنید كه عقربه های ساعت، هرگز نمی ایستند و لحظه هایی كه از دست می رود، برای همیشه رفته است.
راستی! ثانیه هایت را چند می فروشی؟
پرستو قادری
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید