جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

مجلس هشتم؛ کانون ائتلافها و انتقادها


مجلس هشتم؛ کانون ائتلافها و انتقادها
مدتی است که علم و کتل های انتخاباتی بپا شده و بنابه روال معمول انتخابات، تشکلهای فصلی و موسمی همانند جبهه آزادی یا ائتلاف قانون در گوشه و کنار سبز شده اند. با وجود سبز شدن چنین تشکلات چند روزه، این بار و به برکت محدودیت های تبلیغاتی، در و دیوارها کمتر آلوده به پوسترهای رنگارنگ شده و می توان یک بار هم که شده شاهد تبلیغاتی تمییزتر از گذشته بود.
به نظر می رسد که در تبلیغات انتخاباتی مجلس هشتم، خط و خطوط دو گانه و تعبیر دو جناح درگیر با یکدیگر کم رنگتر شده است. این مسئله نوید برپا شدن مجلسی را می دهد که برای نخستین بار بتوان ائتلافهای نوینی را در آن دید و امید داشت مجلس از تقابل دو قطبی خارج شود.
جبهه متحد ملکیت انحصاری کاندیداهای خود را اعلام کرد و گویا این تدبیر بیشتر برای نشان دادن خط و نشانها به رقیب خانه زاد بود تا به خورجینش دست نبرد و شانزده، هفده کاندیدا به نفع خود از آن بیرون نکشد. اکنون، مصوبه جبهه متحد را نه فقط ائتلاف فراگیر اصولگرایان، بلکه برخی از همان فصلی ها و موسمی ها هم به هیچ گرفته اند و به خود جرأت می دهند ناخنکی به فهرست اصولگرایان زده و چند تایی از کاندیداهای آنان را به نفع فهرست خود مصادره کنند.
برای بررسی این موضوع، نخست لازم است تا در دو مقوله اصلاح طلب و اصولگرا وضعیت کاندیداها و تصاحب کرسی های مجلس توسط آنها ارزیابی شود و در پایان معلوم شود که مجلس هشتم بنابه چه ترکیبی برپا خواهد شد. در بررسی این موضوع، نکته در خور توجه شکاف و انشعاب به وجود آمده در هر دو اردوگاه است.
الف) اصلاح طلبان. انشعاب در اصلاح طلبان در دو تشکل انتخاباتی ائتلاف اصلاح طلبان و حزب اعتماد ملی شکل گرفته است. هر چند که برخی مصاحبه های مهدی کروبی حاکی از دیدگاه انتقاداتی وی بر جریان اصلاحات در گذشته است و برخی از افراد مرتبط به این تشکل همانند ابراهیم اصغرزاده نیز در همین جهت سخن گفته اند، اما مبانی مشترک بین این دو تشکل، هر دو را کماکان در یک سو و هم جهت نگه داشته است.
وجود مبانی مشترک و هم سویی در شعارهای اصلی نتیجه خاصی را در انتخابات برای اصلاح طلبان در پی خواهد داشت. در واقع، انشعاب در اصلاح طلبان موجب تضعیف جایگاه آنان در انتخابات نخواهد شد بلکه تنوع تبلیغاتی حاصل از تنوع در دیدگاه را در پی خواهد داشت. تنوع حاصل شده در این فرایند به اصلاح طلبان امکان مانور بیشتر سیاسی را می دهد که هم اکنون و در شعارهای انتخاباتی آنان مشهود است. علاوه بر این و با ورود نمایندگان اصلاح طلب به مجلس، این تنوع مانور آنان را در مجلس افزوده و در نهایت به خواسته آنان یعنی احیاء اصلاحات در کشور کمک می کند.
به بیان دیگر، انشعاب در میان اصلاح طلبان باعث نخواهد شد تا به تفرقه در انتخابات و مجلس ختم شود. بر عکس و همان گونه که تا کنون معلوم شده، انشعاب باعث شده تا مانور انتقادی اصلاح طلبان متنوع و فعالتر شود و در نتیجه، انشعاب برای اصلاح طلبان در مجلس بیش از آن که باعث دوری و تفرقه آنان شود به نزدیکی و تنوع تاکتیکهای آنان ختم خواهد شد.
اکنون، مسئله این است که اصلاحات در مجلس هشتم تا چه میزان قدرت خواهد داشت. این موضوع بسته به مقدار کرسی هایی است که به دست خواهند آورد. تاج زاده مدعی شده است که امکان رقابت برای کسب یک سوم کرسی مجلس برای ائتلاف اصلاح طلبان وجود دارد. ادعای تاج زاده به معنای امکان فتح حداقل ۹۶ کرسی مجلس خواهد بود.
اگر به این آمار مقدار کرسی هایی افزوده شود که ممکن است حزب اعتماد ملی به دست آورد، می توان فتح نزدیک به ۱۱۰ تا ۱۲۰ کرسی را برای اصلاح طلبان پیش بینی کرد. شاید چنین پیش بینی بسیار خوش بینانه و دور از واقعیت باشد و شاید بهتر آن است که حداقل مقبول را پیش بینی کرد و بر این اساس، پیش بینی فتح ۸۰ تا ۹۰ کرسی مجلس برای کل جریان اصلاحات معقول به نظر می رسد.
اگر جریان اصلاحات بتواند به پایه ۸۰ تا ۹۰ کرسی و حتی بیش از این دست یابد دو نتیجه واضح به وجود خواهد آمد.
۱) ادعای اصلاح طلبان مبنی بر داشتن پایگاه مردمی درست و مطابق واقع است. آنان با دست یابی به چنین نتیجه ای می توانند اثبات کنند که با وجود رد صلاحیتهای گسترده و حذف شخصیتهای مطرح اصلاحات، باز نتیجه قابل قبولی در انتخابات به دست آورند و به بیانی روشنتر، نمره قبولی خود را از ملت گرفته اند.
در حقیقت، به دست آوردن این مقدار کرسی مجلس به معنای رای اعتماد مردم به جریان اصلاحات خواهد بود. سوای بعد بین المللی، اصلاح طلبان قادر خواهند بود بیشتر از گذشته بر ادعاهای خود پافشاری کنند و چانه زنی را از مجلس آغاز کنند تا آن که برای انتخابات آینده ریاست جمهوری زمینه مناسبی برای حضور خود فراهم کنند.
۲) نتیجه دیگر قدرت انتقادی اصلاح طلبان در مجلس آینده است که با بدست آوردن این میزان کرسی تامین می شود. اصلاح طلبان در مجلس هفتم با در اختیار داشتن ۳۰ کرسی اقلیتی ناچیز را تشکیل می دادند که در صورت کسب حداقل ۸۰ کرسی یا یک سوم در مجلس هشتم به اقلیت قدرتمند تبدیل خواهند شد.
تاج زاده با اشاره به تشکیل اقلیت قدرتمند در مجلس آینده از سوی اصلاح طلبان، هدف چنین اقلیتی را ممانعت از گرفتن تصمیمات غیرعلمی و غیرکارشناسی دانست. علی رغم آن که وی تشکیل اقلیت قدرتمند را منوط به وجود چهرها در مجلس ندانست و گفت؛ «این امر حتی لزوما به تعداد آنها هم بستگی ندارد»، اما باید قبول کرد که تعداد نماینده ها برای ایجاد چنین اقلیتی ضروری است و نمی توان تا این حد آرمانگرایانه سخن گفت.
نتایج فوق موقعی تحقق می یابد که حداقل مورد نظر تامین شود، اما اگر اصلاح طلبان به میزانی کمتر از این دست یابند و حتی ۵۰ کرسی، یعنی ۲۰ کرسی بیشتر از مجلس هفتم، را به دست آورند، نمی توان چنان توقعاتی از آنان داشت. این امر با توجه به میزان رأی دهندگان سنتی حامی اصولگرایان که برخلاف نظر تاج زاده بیشتر از ۱۵ درصد جامعه هستند، چندان غیر محتمل نیست.
چنین اقلیتی در مجلس هشتم نه تنها اهداف اصلاح طلبان را تامین نخواهد کرد، حتی هویت جریان اصلاحات را نیز به زیر سوال می برد. در واقع، اگر اصلاح طلبان در مجلس هشتم به اقلیت ضعیفی دست یابند نمی توانند مدعی پایگاه مردمی باشند.
چنین نتیجه ای بار دیگر ثابت می کند که اصلاح طلبان نمی توانند تنها با سر دادن شعارهایشان توقع پاسخ مثبت مردم را داشته باشند و به جای کنار کشیدن و فقط در موقع انتخابات خود را نشان دادن، لازم است با برنامه ریزی و فعالیت های منظم در تشکلات سیاسی، رفتاری اصولیتر و اساسیتر در پیش بگیرند، رفتاری که تا کنون از آنان سرنزده است.
ب) اصولگرایان. وضعیت در اردوی اصولگرایان درست برخلاف اصلاح طلبان است. انشعاب در اصلاح طلبان باعث ایجاد تنوع فضای سیاسی و افزایش مانور سیاسی آنها می شود، اما در میان اصولگرایان بیشتر به تشدید تعارضها و تنگ شدن فضای سیاسی و کاهش مانور سیاسیشان خواهد شد. در حقیقت، این امر خصیصه لازم و ضروری قدرت است که اکنون در میان اصولگرایان که تکیه بر قدرت دارند خود را نشان می دهد.
وضعیت فوق را می توان اکنون و قبل از راهیابی اصولگرایان به مجلس، در اردوی آنان دید. مشخص است که چنین وضعیتی پس از تشکیل مجلس هشتم تشدید خواهد شد و با وجود ژست های وحدت خواهانه در میان برخی از چهره های شاخص این جریان، عملکرد همان چهره های شاخص نشان می دهد که ادعای وحدت در میان اصولگرایان فقط الفاظی است بدون هیچ پشتوانه ای.
نمونه بارز در بیانیه ای دیده می شود که توسط آقایان حداد عادل، مرتضی آقا تهرانی، محمد رضا باهنر و احمد توکلی امضاء شده است. در این بیانیه از مردم تهران خواسته شده تا برای «تقویت وحدت و تثبیت جریان اصولگرایی» به لیست جبهه متحد رأی دهند.
سعید ابوطالب با انتقاد از رفتار حداد عادل، عملکرد ایشان را در مجلسین ششم و هفتم یاد کرده و «چرخشهای سیاسی» وی را متذکر شده که نه تنها گویای عدم ثبات سیاسی او است بلکه حتی خلاء فعلیت سیاسی را در وی نشان می دهد. البته نمی توان عملکرد حداد عادل را به حکم ابوطالب «فرصت طلبی سیاسی» دانست، چرا که همین قدر را هم نمی توان از وی توقع داشت و تنها مثبت تزلزل رأی او است. معلوم نیست کسی که به زعم خود فرهنگی است، چرا باید چنین ناپخته و خام وارد سیاست شود تا دیگران از نام وی سود جویند.
هراسی که در پس بیانیه ای مذکور نهفته است، هراسی است در کانون اصولگرایان از فردای مجلس هشتم. قابل پیشبینی است که کسب حداقل ۱۵۰ کرسی توسط این جریان به معنای ایجاد مجلسی یک دست همانند مجلس هفتم نخواهد بود، مجلسی که تجربه تعرضها و بی توجی به آن حتی برای برخی از اصولگرایان نیز تلخ بود.
در حقیقت، نتایج زیانبار مجلسی یک دست خود به خود این واقعیت را ثابت کرده که وجود چند دستی برای مجلسی مقتدر و کارآمد ضروری است. از سوی دیگر، وجود احتمالی اصلاح طلبان معتدل در مجلس آینده و اصولگرایان منتقد به دولت نهم به فرض چند دست شدن مجلس هشتم کمک می کند.
مجلس هشتم تا چند ماه دیگر تشکیل خواهد شد و از اکنون می توان اصلاح طلبانی را در آن دید که به دنبال احیاء اصلاحات هستند و اصولگرایانی که همچنان در آرزوی ختم به خیر کردن اصلاحات هستند. در این بین، اصلاح طلبان و اصولگرایان معتدل نیز وجود دارند که می توانند این مجلس را به توازن در نظر و رأی بکشند. بنابراین، می توان از مجلس هشتم انتظار داشت تا بر خلاف مجلسهای پیشین، کانونی باشد برای ائتلافهای متعدد و انتقادها تا به لوایح دولت با دقت و تامل بنگرد و نه از سر مصلحت.
دکترحسن توانا
منبع : پایگاه خبری ـ تحلیلی فرارو