جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

خلاء فرهنگ در پروسه دموکراتیزاسیون


خلاء فرهنگ در پروسه دموکراتیزاسیون
دموکراتیزاسیون بر مبنای یک واقعیت و تجربه تاریخی آزموده شده، در یک دوره گذار میسر می شود که قبول واقعیت و مسوولیت شالوده اساسی آن به شمار می رود. هنگامی می توان با امنیت خاطر مسیر تکمیلی رشد قانون محوری و حاکمیت جامعه مردم مدار را ایجاد کرد که لوازم آن فراهم شده و با تعامل میان مردم و حکومت پیش زمینه های دموکراتیک آن نهادینه شود.
● سنت ها و ساختارهای استبدادپرور
طبیعی است در جامعه یی که ۲۵۰۰ سال زیر یوغ پادشاهی بوده، پذیرش مفاهیم مدرنی چون دموکراسی، حقوق بشر، حق انتخاب حاکمان و حق نظارت و حتی اعتراض به عملکرد آنها بسیار دور از ذهن است؛ دقیقاً برخلاف اروپا و غرب که خیلی پیشتر از شرق ضمن شناخت و معرفی این مفاهیم موجبات اعتلای مردمان و جوامع را فراهم آوردند و تا جایی پیش رفتند که علاوه بر انسان حتی برای گیاهان و حیوانات نیز حقوقی را وضع کرده و به حمایت از آنان برخاسته اند.
اما در ایران نهادها و ساختارهایی به شدت سنتی مانع از هرگونه رشد و تکامل در این زمینه هستند و سال ها پس از ورود این دسته مفاهیم به کشور هنوز افکار و مضامینی چون خان و رعیت، قهرمان پروری، غلو و بزرگ نمایی، سکوت در برابر قدرت، قدسی پنداشتن حاکمان و... رواج دارند.
هرچند دموکراسی، حاکمیت قانون و حقوق بشر در زمره ارزنده ترین دستاوردهای بشریت در حوزه زیست جمعی به شمار می روند اما در جامعه ایران سنت با تمام قوا در برابرشان صف آرایی کرده و مانع از ورود این مفاهیم به عرصه زندگی مردم شده است. در این میان خطا و غفلت فاحش عمده روشنفکران (ترجمه یی) ایران این است که فرآیند گذار جامعه ایران از شکل سنتی آن به حکومت قانون را بی توجه به مختصات و ویژگی های جامعه خودی، براساس ویژگی های اجتماعی- تاریخی و خصوصیات روانی- رفتاری شهروندان غربی که در آثار اندیشمندان اروپایی چون مارکس، فروید و... ترسیم شده بود، بنیان نهادند و بدون پی جویی و کنکاش در تاریخ و بررسی روند شکل گیری حکومت های قبیله یی در ایران و نیز سیر تطور جامعه، پایه های جنبش های مبارزاتی را با الگوبرداری از جوامع غربی مطرح کردند که این خود در تداوم وضعیت تعلیقی و سردرگمی جامعه میان سنت و مدرنیته نقش بسزایی دارد.
سوال اساسی این است که مردم ایران با توجه به پیشینه تاریخی، باورها و فرهنگ موجود از چه میزان علاقه و آمادگی جهت گذار به دموکراسی و پشت سر نهادن وضعیت اجتماعی کنونی که ریشه در سنت ها و ذهنیتی به شدت سنتی دارد، برخوردارند؟ در این طی طریق نکات حائز اهمیت عبارتند از؛
۱) بررسی در ساختارهای اجتماعی و ویژگی های روانی - شخصیتی ایرانیان
۲) آشنا کردن توده ها و طبقات مختلف مردم با اصطلاحات و مفاهیمی چون مردمسالاری، شهروند، جامعه مدنی، اصل تفکیک قوا، سازمان های غیردولتی (NGO)، مدارا و...
۳) انطباق میان دموکراسی مد نظر و تحقق جامعه مدنی با ویژگی های کنونی و مشخصات فرهنگی- روانی جامعه.
● فرهنگ فراتر از ضرورت در نهاد دموکراسی
شرایط فرهنگی دموکراتیک شدن و دموکراتیک ماندن جامعه عبارتند از؛
۱) آمادگی افراد جامعه از نظر روانی برای گفت وگو
۲) شیوه خاص گفت وگو
۳) عدم تسلیم در گفت وگو مگر بر مبنای استدلال صحیح
۴) نگاه کردن همه افراد جامعه و شهروندان به یک چشم
۵) باور داشتن و اراده عموم شهروندان به افزایش علم و قدرت
۶) توجه به مصلحت ها و نه خویشاوندی ها
۷) مساله اصالت زندگی
۸) عزم جمعی برای آموختن تفکر انتقادی
۹) توجه به حقوق اقلیت ها
۱۰) در اکثریت بودن و در قدرت بودن شهروندان یک جامعه دموکراتیک به معنای اذن داشتن برای انجام هر کاری نیست.
۱۱) آمادگی روانی در جامعه برای ریاضت کشیدن تا دستیابی به اهداف و آرمان ها.
● پیامدهای ذهنیت مطلق گرا و اسطوره ساز
«جامعه یی که مشارکت سیاسی در آن بر محور شخصیت ها می چرخد، در هر دوره یی نیازمند یک قهرمان است.»
بسیاری از ایرانیان تصور می کنند اصلاح امور تنها از بالا شدنی است و در این نگرش ساختار اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه را نادیده می گیرند و معتقدند بدون تغییر در ساختارهای یاد شده و ذهنیات و رفتارهای اجتماعی مردم امکان تحقق تغییرات گسترده اجتماعی از بالا وجود دارد،
در این باور ذهنی نادرست کمترین اعتنایی به اصلاح، تحول و ارتقای فرهنگ جامعه نمی شود.
کم نیستند ایرانیانی که دولت را عامل همه نابسامانی ها می دانند. اینان کمتر می گویند من باید چگونه باشم تا امور بسامان شود... در دیدگاه اینان، اصلاح امور تنها در اختیار دولت است. دولت عامل همه نابسامانی ها محسوب می شود و تا دولت اصلاح نشود امور بهنجار نخواهد شد. این دیدگاه مبتنی است بر؛
۱) کسی باید جامعه را از بالا اصلاح کند.
۲) هر نوع تلاش، کوشش و مبارزه فرد برای اصلاح امور بی حاصل است.
۳) آن هنگام که فرد نتواند جامعه را اصلاح کند مردم نیز قادر به ایجاد تغییرات اجتماعی نخواهند بود.
۴) دولت دارای آنچنان قدرت بی نهایتی است که نهایتاً هر تلاش فردی برای اصلاح امور را درهم خواهد شکست.
۵) نظام سیاسی به سادگی می تواند هر تصمیم اصلاح طلبانه را به اجرا درآورد.
۶) هنگامی که انسان اعتقاد یافت کسی باید جامعه را از بالا اصلاح کند، ناخودآگاه تبلیغ می کند که حق دادنی است نه گرفتنی.
۷) هنگامی که انسان اعتقاد یافت کسی باید جامعه را از بالا اصلاح کند و همه بدبختی ها از دولت است، از هر نوع دفاع، اصلاح و انقلابی فاصله گرفته و از آن ارزیابی منفی می کند.
۸) در دیدگاه اینان گونه یی یأس روانی در مفید بودن هر نوع تلاش فردی برای اصلاح امور جای گرفته است.
۹) کم نیستند ایرانیانی که به شدت با دولت مخالفت می کنند اما از طرفی حاضرند با دولت تا زمانی که منافع شان ایجاب می کند، همکاری کنند.
میزان تفاهم عمومی در گردهمایی فوق العاده ضعیف است. در مواردی اگر پنج ایرانی دور هم جمع شوند به جای رسیدن به تفاهم و تفکری مشترک، به سرعت موضع گیری می کنند. کم نیستند ایرانیانی که در قلمرو بهت سیاسی نوعاً نه تنها احترامی برای عقیده مخالف قائل نیستند، بلکه معمولاً حذف جریان فکری مخالف را از حیات سیاسی جامعه به آرزو می طلبند.
● از دموکراسی خواهی تا دموکرات منشی
شاخصه یی که بیشترین تاثیرات را در سامانمندی ها، نابسامانی های سیاسی - اجتماعی و... می نهد، عبارت است از روحیات - ذهنیات و رفتارهای اجتماعی منبعث از آن که در جریان روابط و مناسبات اجتماعی و در قالب های گوناگون تکثیر شده و با کارکردهای مثبت - منفی موجودیت جامعه را متاثر از خویش می سازد. پیدایش جامعه انسانی فردگرا و قانون پذیر که ضامن پایداری ویژگی ها و رفتارهای مثبت اجتماعی است در توسعه و تکامل اجتماعی- سیاسی از اهمیت فراوان برخوردار است. با پدیداری تصاویر برجسته میل به تحول دموکرات منشی به منزله فرهنگ غالب در دل جامعه که طبیعتاً از من نوعی و فرد فرد ما آغاز می شود تا به یک گستره انبوه انسانی بینجامد، خود به خود و آسان تر از آنچه تصور می شود، موانع، عناوین و مصادیق ناخوشایندی چون گروه های فشار، انحصارطلبی ها، قیم مآبی ها، رانت خواری ها، قانون گریزی ها و... از هستی ساقط می شوند.
● اصالت جامعه و وهم آباد سیاست
مگر نه این است که جزء جزء رفتارها و مناسبات اجتماعی (هر یک از ما در هر نقطه از این کشور) پدید آورنده و تداوم بخش حیات و ساختار اجتماعی ایران بوده و شرایط و قوانین حاکم و جاری بر جامعه را باز تولید می کند؟ (و در این میان آنچه در عرصه سیاست کشور چهره می نماید، تنها و تنها بروندادی است از خط مشی ها و مناسبات عمومی جامعه.)
آخر این چه رویکردی است که بدون کوچک ترین توجهی به رفتارهای خود همه چیز و تحول در همه بخش ها را از دولت خواهانیم؟
واقعیت این است که جزء جزء کنش ها و واکنش ها در نظام های اجتماعی - سیاسی (از جمله ایران) که در ضمن تعامل - اصطکاک میان لایه های مختلف جامعه به منصه ظهور می رسد، خود تابعی است از ذهنیت غالب و فرهنگ (سیاسی) حاکم بر جوامع و وجوه غالبی که روند جامعه پذیری سیاسی مردم و دولت را تحت انقیاد خود درآورده و عمده رفتارها و موضع گیری ها را تحت تاثیر همان ذهنیت متراکم تابع خویش می سازد. فرهنگ اجتماعی - سیاسی منفعلانه و پیرو به شدت رایج در جامعه ایران عامل گرایش یکباره، توده وار و به دور از شناخت به قانونمداری، تحزب، جامعه مدنی و... خلاصه اصلاحات و در صدر جملگی دموکراسی - مردمسالاری شده آن هم درست در زمانه یی که عدم پایبندی به قواعد اجتماعی و قوانین مدنی در جای جای کشور و به ویژه شهرهای بزرگ تر با توجیه مضحک غابراز مخالفت با وضع موجود،ف نمایی مقبول می یابد.
● و سخن پایانی اینکه؛
در زمره بدیهیات است که همواره جوامع دولت ها را پدید آورده و ساخته اند و دولت ها و خط مشی شان محصول و آیینه یی است از ظرفیت ها، مناسبات عمومی - نهادینه شده جامعه و فعل و انفعالاتش و نه بالعکس که به غلط تصور شود دولت ها شکل دهنده و صورت بخش جوامع بوده اند... هرگز.
سروش ملت پرست
منابع؛
۱- محمدحسین ادیب، جامعه شناسی ایران، اصفهان، هشت بهشت، ۱۳۷۴
۲- روزنامه شرق، صد سال مشروطه خواهی، گاهشمار تاریخ صدساله ایران جلد اول، ۱۳۴۲-۱۲۸۵
۳- روزنامه ایران ۲۱/۲/۱۳۸۴، گفت وگو با دکتر سهراب رزاقی و ۲۱/۷/۱۳۸۳ گفت وگو با دکتر محمد علی اکبری
۴- روزنامه اقبال ۲۱/۲/۱۳۸۴، مقاله مشارکت توده وار یا حزبی؛ محمدحسن علیپور و ۳۱/۲/۱۳۸۴ سخنرانی دکتر مصطفی ملکیان؛ ترویج اخلاق دموکراتیک در جامعه.
منبع : روزنامه اعتماد