سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

چگونه می‏توان در استنباط فقهی از هوش مصنوعی بهره برد؟


چگونه می‏توان در استنباط فقهی از هوش مصنوعی بهره برد؟
● مقدمه
استنباط حکم خدا از منابع اسلامی ازیک سو نیازمند شناخت جامع و کامل ازاسلام و از سوی دیگر محتاج آگاهی ازرفتار و نیاز امت اسلامی است تا از این‏رهگذر بتوان به تشخیص درست ازنادرست نائل آمد و به متقن‏ترین تایج‏دست‏یافت.
میزان موفقیت در این امر بستگی به‏چگونگی شرایط پیرامون فرد استنباطکننده، میزان قدرت او و کیفیت ابزارهای‏موجود نزد وی دارد. لذا هر گونه حرکتی‏جهت افزایش قدرت و تهیه ابزار لازم وبهینه‏سازی شرایط مناسب برای جامع ودقیق شدن استنباط، امری لازم و ضرورمی‏باشد. استنباط کننده باید دائما با تکیه بردانش و هوش و استعدادهای دیگرش‏تلاش کند تا با دسترسی به حد اکثر منابع‏موجود و تعیین دقت و درستی منابع، براساس قواعد موجود و با استفاده از قدرت‏استدلال خود دست‏به قضاوتی درست وانتخابی شایسته امت اسلامی در زمان‏خویش بزند تا راه رستگاری را پیش روی‏مردم بگشاید. فرایند تحقق چنین امری‏بسیار پر پیچ و خم و دشوار بوده و جزمتقیان و عالمان ربانی از آن به سلامت‏عبور ننموده‏اند.
اولین سؤالی که مطرح است این است‏که آیا فن‏آوری اطلاعات قادر به تسهیل‏راه به منظور کسب نتایج‏به نحو بهتر وسریعتر برای فقیه می‏باشد؟ اگر پاسخ مثبت‏است چگونه؟
در پاسخ سؤال اول باید گفت «بله‏»،تکنولوژی اطلاعات در دهه اخیر ابزارهای‏پرقدرتی را در اختیار مصرف کنندگان‏قرار داده است. خصوصا در زمینه طراحی‏سیستم‏های هوشمند پیشرفتهای شایانی‏صورت گرفته است. اگر چه همه این‏حرکتها، ابزارها و پیشرفتها در مقابل‏عظمت امر استنباط حکم خدا از منابع‏اسلامی یا به عبارت دیگر درک متون‏قرآن و حدیث ناچیز است ولی می‏توان‏در صورت به کارگیری درست آنها به‏نتایج‏خوبی دست‏یافت.
و اما پاسخ به سؤال دوم مستلزم‏تعریف کامل مسئله و به‏کارگیری ابزارمناسب جهت‏حل مسائل مختلف موجودمی‏باشد. در این مقاله سعی شده است قبل‏از بیان برخی از تکنیکها و معرفی ابزار،ابتدا به تشریح صورت مسئله و بیان ابعادآن پرداخته شود و سپس با معرفی مدلی‏جامع جهت تسهیل امر مورد نظر گامی‏مؤثر برداشته شود. این گام هر چند درمقایسه با راهی که باید طی شود بسیار ناچیزاست اما شاید بتواند در آستانه حرکت،دورنمایی از حرکتهای لازم و مسیر موردنظر را ارائه کند.
● طرح مسئله
استنباط حکم خدا از منابع اسلامی‏خود مقوله‏ای پیچیده، گسترده، حساس،دقیق و عمیق می‏باشد. نخست از آن جهت‏که مباحث در این عرصه متنوع و متاثر ازیکدیگرند. از راوی حدیث گرفته تاشخصیت و توان شنونده و از زبان بیان‏گرفته تا تفاوت فرهنگها در طول تاریخ. باتمام این تنوع، فقیه باید پاسخگوی‏نیازهای امت‏باشد و با تفکری جامع وگسترده به استنباط دست‏بزند. حساسیت‏استنباط به حوزه نفوذ و گستره مخاطبان‏آن بستگی مستقیم دارد. هر لغزش وکمبود مختصر می‏تواند اثرات نامناسبی رادر نتیجه کار بویژه در مقام عرضه به مردم‏بر جای بگذارد.
بحث دقت از اهمیت ویژه‏ای‏برخوردار است; دقت در استخراج منابع،دقت در درستی منابع، دقت در رعایت‏اولویت‏ها، دقت در استدلال و به کارگیری‏قواعد و نهایتا دقت در انتخاب حق از باطل‏و درست از نادرست. به نظر می‏رسد درطول تاریخ و ادوار فقه، دستیابی به دقت‏مورد نظر باعث رشد و به کارگیری‏دانشهایی مانند علم رجال، علم حدیث،منطق، علم معانی و بیان و اصول فقه گشته‏است که بار مسئولیت این امر بر دوش علماو فقهای بزرگ شیعه بوده است. این‏بزرگان همواره در تلاش بوده‏اند تا باتهذیب نفس خویش و تمسک به قرآن وحدیث و به کمک عقل و دانش خویش ازعهده این وظیفه خطیر برآیند.
به کارگیری فن‏آوری جدید تا حدودی‏می‏تواند در تسهیل این ماموریت الهی‏مفید باشد. البته موفقیت نهایی در تحقق‏این مقصود، نیازمند بذل همکاری از سوی‏استادان، مجتهدان و فقهای بزرگوارمی‏باشد. در توضیح این امر باید گفت که‏به طور کلی به کارگیری ابزار وتکنیک‏های هوشمند زمانی امکان‏پذیراست که دانشها و روشهای استنباط که‏توسط فقها به کار می‏رود به نحوی‏به‏صورت قابل فهم برای کامپیوترهادرآمده و توسط آنها به کار گرفته شود.
خوشبختانه در چند سال اخیر با همت‏علاقه‏مندان به استفاده از کامپیوتر در علوم‏اسلامی اکثریت منابع اسلامی به صورت‏متون کامپیوتری درآمده است که باعث‏بوجود آمدن بستری مناسب جهت پیاده‏سازی تکنیک‏های جدید هوشمند شده‏است. در این موقعیت، نقطه شروع بسیارمهم و حساس است. به همین جهت در این‏مقاله سعی شده است تا با نگاهی جامع ودقیق به موضوع، دورنمایی از نقطه شروع‏مناسب ارائه گردد. به طور کلی ایجادپایگاههای دانش و استفاده از تکنیک‏های‏هوش مصنوعی جهت اعراب‏گذاری‏متون، تشخیص صحت و سقم احادیث واسناد، یافتن طبقات راویان، ریشه‏یابی‏لغات، تفسیر لغات در متن، محاوره باماشین و کسب اطلاعات مورد نیاز و نهایتادرک متن و استنباط حکم بر اساس‏مکانیسم‏های استنتاج و استدلال نیاز به‏یک دید واحد و یک مدل جامع دارد،زیرا که هدف تمام این فعالیت‏ها تنهااستنباط درست و بجا از منابع و متون‏می‏باشد.
در قسمت‏بعد سعی شده است تا باارائه مدل پیشنهادی و بیان اجزا و عوامل‏موجود و روابط بین آنها گامی در جهت‏آغاز حرکت‏سیستماتیک مورد نظربرداشته شود.
● معرفی مدل جامع
یکی از روش‏های موجود برای حل‏مسائل پیچیده و گسترده مدل کردن مسئله‏می‏باشد. حرکت از تعریف یک مدل ساده‏آغاز و به مرور بر پیچیدگی آن افزوده‏می‏گردد تا بهترین پوشش را به مسئله بدهدو سرانجام مسئله قابل حل گردد. بر این‏اساس در این بخش ابتدا مدل ساده‏ای برای‏هدف فوق ارائه می‏گردد.
با توجه به اینکه هدف این حرکت،درک اتوماتیک متن قرآن و حدیث‏است در ابتدا عناصر اصلی مدل ارائه‏می‏شود.
«درک متن‏» بیانگر وجودی یک بیان‏کننده و یک درک کننده و یک بیان شده‏می‏باشد. (بیان کننده می‏تواند خود یک‏درک کننده باشد ولی به طور قطع‏هم‏زمانی بین این دو نقش نمی‏تواند وجودداشته باشد). در نتیجه رابطه بین درک وبیان یک فرد در یک موضوع با رابطه بین‏بیان و درک یک شنونده و یک گوینده‏کاملا متفاوت است. در حالت اول، موضوع پس از درک قابل بیان است (البته‏با توانهای متفاوتی که در شخص به عنوان‏توان درک و توان بیان وجود دارد). اما درحالت دوم زبان و توان بیان و درک بایکدیگر متفاوت هستند و ضرورتا احتیاج‏به وجود واسط بیان (صحبت، نوشته، نقاشی، زبان) می‏باشد. هر یک از عوامل‏سه‏گانه فوق متاثر از شرایط محیطی یابیرونی (فرهنگ، شرایط سیاسی،..) وشرایط درونی (عقل، دانش، نیت،انگیزه،..) و ابزار بیان (زبان، لغت، ساختارزبان) می‏باشند.
اگر به این مدل، تنوع موضوعی رااضافه کنیم، با توجه به توانهای متفاوت‏افراد در بیان و درک موضوعات مختلف،می‏توان به یک منحنی سه‏بعدی دست‏یافت که در آن مقدار درک و بیان افرادنسبت‏به موضوعات مختلف با توجه به‏دانش و استعداد آنها متفاوت می‏باشند.
همان طور که اشاره شد میزان درک وبیان به عوامل بیرونی و درونی در زمانهای‏مختلف و در حوزه موضوعات متفاوت‏تغییر می‏کند. به طور مثال ممکن است‏موضوعی به واسطه شرایط اقتصادی و یافرهنگی یک شخص در زمانی (اگر فرض‏کنیم دانش او ثابت است) بهتر یا کمتر اززمان دیگر قابل درک باشد. همچنین‏امکان دارد موضوعی بنا به دلایلی عقلایی‏یا غیر آن، امکان بیان بیشتر یا کمتری داشته‏باشد. از طرف دیگر اگر دانش شنونده هم‏در طول زمان تغییر کند یا از اولویت‏متفاوتی برخوردار شود آنگاه میزان درک‏و قدرت بیان نیز متفاوت خواهد بود.
بنابر این ویژگیهای درونی شنونده یاگوینده نیز کاملا در تعیین میزان درک وبیان مؤثر است. به عنوان مثال ما سفارش‏شده‏ایم که با هر کس به اندازه عقل اوسخن بگوییم. یا اینکه نباید به سخنانی که‏بر اراده و نیت‏باطل پایه‏گذاری شده است‏گوش فرا دهیم، حتی اگر سخن حق باشد.
بنابر این مشخصات شنونده و گوینده نیزدر میزان درک و بیان بسیار مؤثر است.
در حالت ایده‏آل، شنونده فردی است‏که دارای شخصیت کامل، عقل و هوش‏سالم، نیازهای الهی و ایمان و اعتقاد وتقوای کامل می‏باشد (پیامبران ومعصومان). در این حالت‏بر اساس این‏مدل می‏توان نتیجه گرفت که درک او(شنونده) از آنچه شنیده است کامل و درحد نهایتا ممکن است.
در حالت ایده‏آل، گوینده فردی است‏که درک او از آنچه شنیده کامل است ودر بیان نهایت صداقت و توان خویش رابکار می‏برد. این حالت تنها می‏تواند ازپیامبران و معصومان مورد انتظار باشد.
در هر دو حالت ایده آل زمان وموضوع اثری بر روی میزان درک و بیان‏آنها ندارد و تنها بیان آنها متناسب با نیازشنونده و قدرت درک او می‏تواند انتخاب‏شود.
در خصوص رابطه بیان جهت ایجادرابطه بین گوینده و شنونده، علاوه بر ابزارانتقال مفهوم مانند لغات، جملات، ساختارزبان و قواعد دستوری می‏توان به چندنکته اشاره نمود.
الف) تعداد شنونده.
اگر تعداد شنونده بیش از یک نفرباشد علاوه بر عوامل ذکر شده، عوامل‏دیگری مانند فرهنگ و اعتقاد و نیازجمعی می‏تواند بر میزان درک آنها اثربگذارد که منجر به درک جمعی خواهدشد. تنوع تعداد گوینده در مورد یک‏موضوع می‏تواند اثرات مثبت‏یا منفی‏نسبت‏به درک فردی یا جمعی ایجاد کند.
ب) تفاوت زمان بیان و زمان درک.
در صورت هم‏زمانی و هم‏مکانی وهم‏زبانی شنونده و گوینده، اثر بیان ودرک مستقیم خواهد بود. زیرا در ین‏حالت‏بسیاری از شرایط فرهنگی،سیاسی.. یکسان است. در نتیجه عوامل‏دیگر می‏تواند اثرات بیشتری داشته باشد.
اما در حالتی که گوینده زمانی قبل ازشنونده باشد و تفاوت زمانی باعث ایجادتغییرات در عوامل اصلی مؤثر بر شنونده‏شده باشد مسلما درک شنونده با شنونده‏هم‏زمان و هم‏مکان متفاوت خواهد بود.
نمونه این امر سخنان و کلام بزرگان است‏که در سالهای بسیار دور و در شرایطی‏کاملا متفاوت بیان شده و ما (شنونده‏های‏زمان حاضر) می‏خواهیم آن را درک کنیم.
این درک نیز قطعا وابسته به شرایط زمانی‏و مکانی فعلی نسبت‏به زمان بیان آن‏خواهد بود. البته حالت‏خاصی هم در این‏مورد وجود دارد و آن این است که درک‏آینده صورت گیرد و در زمان بیان نسبت‏به حوادث آینده خبر داده شود مانند درک‏پیامبر در عروج از حوادث مستقل از زمان‏و مکان.
ج) تفاوت در مفاهیم بیان و درک.
تفاوت زمانی و مکانی می‏تواند منجربه تفاوت در درک مفاهیم از لغات‏مشترک گردد. مثلا مفهوم نور چراغ در۱۴۰۰ سال پیش که توسط شنونده‏ادراک می‏شده است‏با مفهوم این لغات درحال حاضر متفاوت است و ممکن است درآینده نیز این مفهوم کاملا متفاوت درک‏شود.
د) تفاوت در زبانهای بیان.
ساختار و مدل‏های تولید بیان درزبانهای مختلف کاملا متفاوت است. به‏همین ترتیب می‏توان در درک و بیان‏مفاهیم به زبانهای مختلف تفاوتی قائل‏شد. بنابر این ترجمه‏ها و تفسیرها می‏توانندبیان و درک متفاوتی را نسبت‏به متون‏اصلی ایجاد نماید.
ه) تفاوت در شکل و ابزار بیان.
در دنیای امروز بیان تصویری صوتی‏در کنار بیان مکتوب گذشته بستر درک‏جدیدی را ایجاد می‏نماید. در صورتی که‏در گذشته بسیاری از مفاهیم می‏بایست ازطریق بیان گفتاری یا مکتوب یا تصویری‏ساده انتقال می‏یافت. به عنوان یک سؤال‏مهم می‏توان پرسید که اگر در ابتدای‏زندگی اجتماعی بشر ابزار تصویری مانندفیلم، عکس و.. وجود داشت، آیا حروف‏الفبا به شکل فعلی ظاهر می‏گشت؟
در پایان این قسمت‏باید گفت که‏سؤالات بسیاری را در خصوص نحوه‏اثرگذاری هر یک از عامل‏ها (پارامترها)بر میزان درک و بیان می‏توان مطرح کرد وپاسخ آن را یافت.
● اثر قطعیت و عدم قطعیت دربیان و درک
شناخت ابعاد مختلف مدل پیشنهادی واثرات متقابل عوامل مختلف بر بیان ودرک خود امری پیچیده و بکر است که‏زمینه مناسبی برای تحقیق در آن وجوددارد. اما مشکلی که بر این پیچیدگی‏می‏افزاید، مشکل عدم قطعیت در تمام‏عوامل مختلف این مدل است. بر اساس‏این مدل، می‏توان قرآن را منبع قطعی‏دانست که تفسیر آن، مسئله استنباط کننده‏احکام الهی می‏باشد. زیرا که خداوندمتعال نخستین گوینده ایده‏آل در مدل‏مورد نظر است و شنونده او یعنی پیامبر نیزشنونده ایده‏آل است. وقتی کل حقیقت‏براو نازل گشت، به زبان عربی و در طول‏زمان مشخصی متناسب با شرایط آیات به‏بشریت ارائه شد بدون هیچگونه عدم‏قطعیتی. اما پس از آن با صرف‏نظر ازامامان معصوم شنوندگان از پیامبر وبیان‏کنندگان عبارت شدند از انسانهای غیرمعصوم. آنگاه در طول تاریخ بعد ازائمه (ع) نیز این بیان و درک با تمام‏محدودیتهای بیان و درک و زبانهای‏ارتباطی و تحت تاثیر شرایط مختلف‏تکرار شد و کار تشخیص درست ازنادرست و قطعی از غیر قطعی را بسیارمشکل ساخت. لذا علوم و شاخص‏های‏لازم جهت تعیین احادیث معتبر نقش اهمیت‏بسیاری در استنباط حکم خدا پیدامی‏کند. به همین دلیل است که قرآن وعقل و اجماع در کنار سنت می‏بایدبه‏عنوان مرجع و منبع درستی و قطعیت‏لحاظ گردند.
یکی از کارهایی که در این زمینه بایدانجام شود مکانیزه کردن تعیین قطعیت وعدم قطعیت احادیث می‏باشد. به عبارت‏دیگر باید به دنبال راهی بود تا به وسیله آن‏بتوان معتبر بودن حدیث را به‏سرعت و به‏دقت تعیین کرد و درجه‏بندی نمود.
حصول این مرتبه نیازمند فعالیتهای گسترده‏و به‏کارگیری دانش و ابزار هوشمندبسیاری می‏باشد. البته پیش از انجام هراقدامی در این زمینه نخست‏باید از امکان‏عملی چنین ایده‏ای اطمینان حاصل نمود وبرای این منظور نخست لازم است تا پاسخ‏سؤالات زیر را به دست داد:.
ـ مدل دانش و هدف آیات قرآن‏چیست و چگونه می‏توان از آن به عنوان‏یک مرجع جامع و کامل استفاده بیشتری‏نمود؟
ـ رابطه احادیث‏با قرآن چگونه‏برقرار می‏گردد و شان نزول قرآن و ذکراحادیث چه رابطه‏ای دارند؟
ـ عقل چیست و چگونه می‏توان به‏عنوان ابزار قوی‏تر در تحقق اهداف موردنظر از آن استفاده نمود؟
ـ اتوماسیون چگونه می‏تواند در هریک از موارد فوق صورت گیرد؟
ـ تکنیک‏ها و ابزار مورد نیاز جهت‏پیاده‏سازی اتوماسیون استنباط کدامند؟
ـ آیا یک سیستم مجتمع و هماهنگ‏می‏تواند برای تحقق امور طراحی گردد؟چگونه؟
ـ آیا می‏توان شاخص‏هایی برای‏قضاوت، تفسیر و انتخاب درست تعریف‏کرد؟
ـ آیا دسترسی به دانشها و روشهای‏مورد نیاز امکان‏پذیر است و آیا خود مورداعتماد هستند؟
این سؤالات و بسیاری از سؤالات‏دیگر برای رسیدن به هدف مطلوب بایدپاسخ داده شود تا بر اساس پاسخ آنها اولاامکان دستیابی به هدف مزبور را بررسی‏نمود و سپس بتوان به سمت آن و طراحی‏مدل مناسب برای این منظور حرکت کرد.
● نتیجه‏ گیری.
جهت آغاز این حرکت عظیم بایدقلمروهایی را که عمدتا مورد نیاز هستندبررسی نمود. در بعد هوش مصنوعی ابتداباید مبانی مدلسازی مفاهیم توسط ابزار وتکنیک‏های هوشمند را تعریف کنیم.
به عنوان مثال، آیا می‏خواهیم از مدل‏ریاضی جهت‏شبیه‏سازی رفتار استدلالی‏فقیه استفاده کنیم; مدلهایی مانند (فازی، منطق و..)؟
- آیا یک یا چند مدل باید به کارگرفت‏یا یک یا چند مدل مناسب ایجادکرد؟
- در حوزه استدلال و استنباط چگونه‏باید مفاهیم غیر قطعی روابط پیچیده بین‏عوامل مختلف را شناسایی و مدل کرد واثرات هر یک بر دیگری را تعریف نمود؟
ـ آیا عقل را می‏توان مدل کرد؟
- ساختار دانش و مکانیسم به‏کارگیری‏ابزار استدلال و استنباط و رابطه آنها بایکدیگر چگونه باید باشد؟
- نحوه نمایش ساختار دانش و مدلهای‏مورد نظر در کامپیوتر چگونه باید باشد؟
- معماری سیستم مورد نظر از چه‏قواعدی پیروی می‏کند؟ و فضای‏جستجوی تفسیر چگونه تعریف می‏شود؟
- آیا سیستم مورد نظر باید به صورت‏متمرکز و یا توزیع یافته عمل کند؟
- آیا احتیاجی هست که قبل ازپردازش دانش، عمل Automatic Indexing صورت گیرد؟
- آیا مدیریت عدم اطمینان و عدم‏قطعیت در سیستم مورد نظر می‏تواندمجتمع باشد؟
- آیا هزینه تحقق امور فوق‏ترجیح‏پذیر هست؟
این سؤالات و بسیاری از سؤالات‏دیگر در تعیین و تعریف سیستم مورد نظرمؤثر و لازم هستند. لذا بر اساس آنالیزمدل ارائه شده باید تمام سؤالات فوق‏به طور دقیق پاسخ داده شود تا مقدمات‏طراحی سیستم نهایی مهیا گردد. انجام این‏امور گسترده و متنوع نیاز به سازمان وبرنامه‏ریزی و مدیریتی منسجم، مقتدر وصبور دارد. کار بسیار عمیق و بنیادین است‏و تبیین اولویت‏ها و استراتژی‏هایی برای‏انجام آن ضرور به‏نظر می‏رسد.
در پایان این مقاله لازم به یادآوری‏است که انجام این امر خطیر مستلزم نگاهی‏از بالا به پایین و توجه به رابطه تنگاتنگ‏مجموعه عملیاتی است که باید تحت‏مدیریتی واحد به طور اتوماتیک انجام‏گردد.
امید است این مقاله بخشی از عظمت‏حرکت مورد نظر را به‏صورت اجمالی بیان‏نموده باشد و در استمرار این حرکت‏گامهای بلندتری برداشته شود.
http://qomelecom.parsiblog.com/
دکتر بیک‏زاده