یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


دریای مازندران یا کاسپین یا خزر


دریای مازندران یا کاسپین یا خزر
ما، در زبان فارسی بیشتر اسامی بین المللی را عوض کرده، و نامهای من در آوری بر آن نهاده ایم، مانند کامپیوتر و هلی کوپتر و غیره، ولی خیلی از اسامی من در آری دشمن، و استعمار را همچنان استفاده می کنیم، مانند دریای خزر و ریال واحد پولمان. خزر نام قومی بود، که مدت ۴ قرن از حدود ۶۰۰ تا ۱۰۰۰ میلادی، در غرب دریای مازندران، بدلایل سیاسی وقت پدیدار گشت و بیزانسها، آن نام را به دریای مازندران گذاردند، تا با ایران دشمنی کنند، وبزرگان فرهنگستانی فارسی زبان ما هم، این مهم را مطابق خیلی چیزهای مهم دیگر اهمیت نمی دهند.
در واقع خزر اشتباه املایی هم هست، صحیح آن خضر است، که بیسواد های احمق استعمار زده آخر دوره قاجاریه، این اشتباه املایی و تاریخی را کردند. وآن قوم مسلمان خود را، به آن پیغمبر و البته با شیوه خودشان وابسته میدانستند. خزر که بمعنی چشم تنگ و یا مغولیست است،ولی اگر تاتار ها را می گفتند که در شمال دریا بودند، خود داستان دیگریست.
ای فرهنگستا نیهای فارسی زبان ایران بیا ئید، کمی از تاریخ بدانید، و این اشتباه را نکنید و بگوئید دریای مازندران، یا مثل بقیه دنیا بگوئید کاسپین، که حد اقل اقل مثل خلیج فارس مالکیت نامش را داشته باشیم. اگر به آینده می اندیشید، و حا ل بریتان مهم است، باید از گذشته با حذف دروغهای تاریخ و بدرستی بدانیم، تا بتوانیم از حقانیتمان عالمانه دفاع کنیم. نظر بدهید و بپرسید.
● قرن ۲۱ ، و قبل از آن
آیا تفاوت این دو را می دانید؟ حل معمای ایران، و جهان در پاسخ این پرسش است. قبل از قرن ۲۱ دانش بشری همه گیر نبود، و توده مردم آنچه که لازم بود می دانستند. حتی برای بسیاری سئوال میشه، چرا یه قرن پیش می گفتند مشروطیت، همه حرکت می کردند، گفتند سوسیالیست، علیه تزار شدند، گفتند این و آن و مردم رفتند، چون خواسته ها و عقاید محدود بود، ولی از شروع قرن ۲۱ با وجود اینترنت، و ماهواره و چندسال قبلش تلویزیون، و حرکت سریع کشور های در حال توسعه، دانش همه گیر شده و همراه این دانش، خواسته ها و عقاید متفاوت شده.
مثلا وقتی میشنویم زبان فارسی برتره و دیگری میگوید، ترکی و کردی و عربی و غیره بهتره، یا می گویند این ملت و آن ملت وهر کسی هم بره خودش دلیلی داره، خیلی ها از کتابها و گفته های قدیمی، برای تاییدشان می گویند، بدون اینکه از دانش یا شرایط قدیمی آن بدانند. یه عده نوکراجنبی هم، شیری و پرچمی و زبانی را مثل افکار قرن نوزدهمی، علم میکنن تا تفرقه بین ایرانیان عزیز بندازن، و آنها حتی یکبار از ایرانیان گرفتار در، اوستیا و چچن و ازبکستان و اینطرف و آنطرف نمی گویند.
بعضی از هموطنان بجای تجلیل یا دفاع از این شاخصها، باید ترفند دشمن را بشناسند. بنظر من دانش را باید به دو بخش تقسیم کرد این قرن، و قبل از آن اشتباه در این بینش خطر ناک است، دشمن با علم قرن ۲۱ به جنگ ما آمده. یک سئوال با تفکر کدام قرن به: ایلامیها ، مادها ، هخامنشیان ، پارتها، ساسانیان، و یا زبانهای ایرانی بنگریم؟، و چگونه ایران ۳۰۰ ملیونی را..... ادامه دارد. هموطنان ایران دوست، برای همفکری، نظر بدهید و بپرسید.
● برق گرفتگی دشمنان دروغگو
همان، احمقهای دشمن ایران عزیز و تاریخ ما، مرتب در نظر های وبلاگ بمن ناسزا می گویند و تهدید می کنند. این ترسو ها خود را معرفی نمی کنند، که هیچ، حتی ایمیل هم نمی دهند. اینها از افشا شدن دروغهایشان، بشدت ترسیده اند، یِعـنی همان آمریکا و پستهای قد ونیم قدش، از بیداری ملتها و تاریخ و تمدنشان می ترسند.
ای دشمنان احمق و ترسو، ما ایرانی هستیم و از این دریوریهای مزخرفتون جا نمی زنیم، منم که شیعه و نوه دو آیت الله هستم، و خیالتون راحت کنم دیگه دروغهاتون رنگی نداره.
جواب نظرات دو هم میهن عزیز، امروز ایران ما در راه رشد و شکوفایی نا سیو نا لیستی ست، یک قرن پیش جمعـیت ایران ۷ ملیون بود، که ۹۰ درصد مردم روستایی و عشایر بودند، و تقریبا بی سواد، که این دلیل بر ضعـف فرهنگی و تمدن نبود، در همان شکل و چند قرن پیش از آن ایران از قویترین کشور های جهان بود، و خدمات بیشماری به علم و دانش می کرد.
امروز، با داشتن جمعیت کثیر جوان تحصیل کرده و فهمیده، می رویم که آینده ای درخشان برای ایران بسازیم. امید ۵۰ ملیون فارسی زبان، و۵۰ ملیون دیگر زبان آسیای میانه هم به ماست. بدلیل جغرافیایی ما همیشه در طول تاریخ دشمن داشتیم، فقط باید دشمن را بشناسیم و دروغهای دشمن را افشا کنیم و از آن نترسیم و به ملی گرایی ایرانیها ایمان داشته باشیم.
به عزیز دیگری بگویم، بعضی منابع کتابهای خطی قدیمی، حتی اگر هم بسیار مشهور باشند مشکوک و مورد سئوال است، در همین وبلاگ توضیحاتی دادم، باید اندیشید، و از برای هر خط آنها پرسشی ایجاد کرد، که کدام صفحه واقعی یا غیره واقعی است. برای دانش بیشتر در تاریخ فکر و سئوال در تمام کتابها مهم است. آنچه تا کنون می دانستیم تمام دانش نیست. دانش حتی تاریخی آن هم پایان ندارد.
دوستان عزیزی که به وبلاگهام سری میزنید شاید علاقمند باشید، از من بدانید: متولد ۱۳۳۴ هـ ــ ش تهرانم، پدر و مادرم هر دو تهرانی هستنند، ولی هر ۴ پدر بزرگها، و مادربزرگهام از همه نقاط ایرا نند، که همگی در نوجوانی توسط، خانوادهایشان به دلایلی، تهران آمدند، و در این ابرشهر که آنوقتها خیلی خوب بود، ازدواج کرده، بزودی چکیده ای از زندگی نامه دو پدر بزرگ، آیت الله جاج آقا میرزا حسین کرمانشاهی، و حاج آقا امامی، در وبلاگ مینویسم. و ما نسل سومیهای اینها، که بیش از یکصد نفریم، همگی خون، کرد، فارس، ترک، عرب، داریم، و در واقع ترکیب خونی بیشتر، از جانب پدر و مادر های آن بزرگها، ولی همه ایرانی هستیم فقط با خون ایرانی.
● جنگ سرد با ایرانی ها
از گذشته های دور، دشمنان ایران چون نمی توانستند، ایران و ایرانیان را در جبهه و جنگ، شکست دهند، مثل لشکر کشی بو قلمونی امروزیشان آمریکا، دست به ترفندهای مختلفی می زدند، شبیه جنگ سرد آمریکا و شوروی، که البته بسیار ساده و احمقانه بود، و غربیها از دل این جنگ دشمن بزرگی برای خودشان ساختند. در گذشته ها برای ایران، اسکند مقدونی و چنگیز مغول و غیره تراشیدند. امروز هم جنگ سردشان علیه ایران باز هم خیلی ساده و احمقانه است، با کمی هوشیاری و اندکی، دانش و دانایی براحتی شکست می خورند، وطن دوستی ما را نشناخته اند.
● ناسیونالیست ایرانی، ناسیونالیست فارسی
آیا می دانید، تفاوت بین این دو چیست؟ ناسیونالیست یا ملی گرایی ایرانی ها یعنی، فدا کاری کلیه ایرانی ها، و از تمام دینهای موجود در سرزمین ایران، و برای ایران است. ولی ناسیو نالیست فارسی تلاش علمی برای حفظ و ارتقاع زبان فارسی است. ما از گذشته های دور، برای دمکراسی و آزادی ارزش زیادی قائل بودیم، در زمانهای مختلف تاریخمان بخوبی پیداست. گویا امروزه آینده دمکراسی، و ناسیونالیست ایرانی و فارسی در خطر است.
البته بیشتر توسط آمریکا و اسرائیل، علت آنست که آمریکا برای هژمونی، یعنی سر کردگی جهانیش، تنها مشکلش را ایران عزیز ما میداند. چون، روسها خود را با چانه زدن می فروشند، عربها هم سادگی میکنند، حتما تیغ به جغرافیایشان میکشند، ترکیه هم عشق اروپائیه، انگار چه خبره، و بقیه هم یه جورای دیگه و بی آینده ول معطلند، یا نوچه اند.
توجه کنید، در واقع و بی تعارف ما ملت ایران تنها مانده ایم، که باید با درایت و شجاعت از این مقطع زمانی بگذریم، و مطمئن باشید، که در صورت بینش و دقت پیروزیم، و همیشه در طول تاریخ هم در این قبیل ماجرا ها موفق بودیم، چون بهترین موقعیت جغرافیائی را داریم. باید یکدیگر را بیابیم و در یابیم، و اغفال رنگهای آمریکایی و انگلیسی نشد. چرا ما ایرانی ها تاریخ و آینده را ننویسیم؟ باید دروغهای گذشته را حذف کرد، میتوانیم، نظر بدهید و بپرسید. به حرکت اینترنتی، جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران، بپیوندید.
● تمدن فراعنه، و فرعونی از سرزمین پارس
در دست مجسمه بی سر که متعلق به پسر یکی از کائنان مصر است، کتیبه ای بچشم میخورد که از تاجگذاری کمبوجیه در سرزمین مصر حکایت دارد. فرعونی از سرزمین پارس، این کتیبه در مورد " کمبوجیه " پسر کوروش کبیر، پادشاه ایران زمین بود. در گذشته های دور ایرانیان بر سرزمینهای پهناوری حکومت میکردند، پادشاهان ایرانی در مصر باستان تاج پادشاهی را بر سر گذاشتند، و به عنوان فرعون در آن سرزمین افسانه ای تاجگذاری کردند. بدانید نیاکانمان چگونه توانستند قدرت و عظمت ایرانیان را در سرزمین فراعنه به تصویر بکشند. معتبرترین سند تاریخی فتح مصر و تاجگذاری در سرزمین فراعنه، توسط پادشاه ایران، کتیبه ای است که به خط هیروگلیف بر روی مجسمه بدون سر که متعلق به پسر کاهن بزرگ معبد سایس میباشد، چنین حک شده است :
{هنگامیکه کمبوجیه شاه بزرگ و شاه تمام کشورها به مصر آمد، با او مردان بسیاری از کشورهای مختلف بودند. او در تمامی کشور مصر به پادشاهی رسید، مصر علیا و مصر سفلی.... سپس پادشاه به معبد سایس رفت و در برابر الهه نیت به خاک افتاد .... او مرا پزشک بزرگ نامید و من به دستور پادشاه، زمین های خوب به کاهنان دادم، کودکان را غذا دادم، کارهای سودمند برای تنگدستان و یتیمان انجام دادم، و به فرمان شاه همه را از گرفتاری های بزرگ رهانیدم.} این کتیبه اکنون در موزه واتیکان نگهداری میشود.
آیا ما ایرانیها با این تاریخ درخشانمان باید اغفال دشمن شویم، و بگویم ما ترکیم و یا فارس و یا کردیم و عربیم و به یکدیگر بد بین بوده، و سعی در کوچک شمردن خود کنیم ؟ این پادشاهان تاریخ ما همه ایرانی بوده، و در دوره های مختلف از هر قوم و ملت ایران بزرگ و عزیز در حکومت بودند.
● خود کا مگی و جـنا یت
شاه عباس، بزرگترین و مقتدر ترین پادشاه صفویه، که مذهب شیعه را که شاه اسماعیل صفوی، رسمی اعلام کرده بود، بطور کامل پیروی کرد، ودر تمام ایران رسمی نمود، و خود را شاه شیعه می خواند، با کمک مشاوران انگلیسی، دست اجنبیان پرتقالی و عثمانی و ازبک، را از ایران کوتاه نمود. ولی با اینهمه دچار خودکامگی گردید، خانواده و نزدیکان خویش را مورد، سوء ظن قرا ر داد، و تیغ بی دریغ را در میان آنها افکند، وسنتی کثیف و نابود کننده را، در سلسله صفوی و ایران رسمی نمود. این رسم شاید از مشاوران انگلیسیش، تاثیر گرفته باشد.
یا در عقیده اش بوده. از همین زمان بود، که پایه های تاریخ دروغی و داستانی، اسکندر وچنگیز، به تاریخ ایران وارد شد، وهمین قبیل مشاوران انگلیسی، در دوره های بعد، در تاریخ ما نفوذ کرده. تاریخ خوانهای گرامی تاریخ، را با حوصله ای جدید و با دیدی نو، بخوانید. بدین ترتیب، جسارت و دلاوری جوانان صفوی به هراس، وخرافه پرستی، تبدیل گردید. تا بلاخره با قیام عده قلیل از پشتو زبانان، ایران بزرگ، پایتخت زیبا، اصفهان و سپس صفویه فرو ریخت. شاه عباس پیوسته رفتار خویش را با پدر بخاطر داشت، و چنین بود، که در آغاز اسیر خوف و هراس، از فرزندان خویش گردید. تا آنجا که ولیعهد، بی گناه خویش را، به دست غلامی به کشتن داد، و این زنگ خطری بود، برای سایر شاهزادگان، و فرزندان خاندان کش ترین شاه تاریخ. و در طول سلطنت جنایتکارانه اش، تمامی افراد ذکور خاندان را بطرز فجیح کور نموده، و به زندان قلعه الموت فرستاد، به کشتن داد، وبه قتل رساند.
او حتی درست ترین و عاقلترین مشاورانش را نیز نا جوانمردانه کور کرده، یا کشت. قبل از این شاه کذایی، سلفهای او مثل شاه اسماعیل دوم، نیز کلیه شاهزادگان، وکسان و اقوام و حتی، کودکان شیر خوار، آنها را بقتل رسانده بود. وتعدادی را نیز کور کرده بود. خود اسماعیل دوم به علت شرب مدام، الکل و افیون درگذشت. افیون وتریاک در زمان صفویه در ایران گسترش یافت. چه کسانی با چه عقایدی، پایه گذار چه رسوماتی، وشیوه هایی بودند. و ما به آنها کبیر هم میگوییم. بنظر شما عزیزان، این اصل، منطق خود شاه عباس بود، که چنین جنایات هولناکی انجام می داد؟ یا اولین نفوذ دوره استعماری اروپائیان، به ایران ؟.
عزیزی نظر داده ، هیتلر هم بیست ساله و تهی دست بوده، !! ای بعضی ها، تورا بخدا کمی به تاریختان اهمیت بدهید و از سادگی یا ندانم کاری به گذشته زیبای ایران نظر نیاندازید . هیتلر بیست ساله بود که به دسته های فاشیستی پیوست و در آن زمان آلمان یک کشور واقعی و قدرتمند جا مانده از سهم استعماریش بود و سرمایه داری امپریالیستی آلمان در مقابله با سرمایه داری سنتیش، هیتلر را در سن چهل سالگی او پیدا کرد و سپس جنگ امپریالیستی .
مهره هایی واقعی چون هیتلر را چگونه میتوان با اسکندر داستانی که در زمان عشایر و طایفها بوده یکی دانست . اسکندر در دورانی بوده که دسته های جنگی از قبایل گوناگون گرد هم می آمدند و ضمن اختلاف با یکدیگر و گاه زد و خورد به جنگ دشمن می رفتند و در سرزمین دشمن با مسائل و مشکلات زمان خودشان دست بگریبان بودند. هالیود جنگهای گذشته را بنفع روم و یونان و شیوه بسیار مدرن در ذهن مردم جا داده. البته جنگهای گذشته اکثرا برای دین و عقیده بوده و از دوره استعمار برای سرمایه داری و امروزه برای هژمونی جهانی. اولین بار هخامنشیان جهت هژمونی جهانی کتیبه نوشتند و سپس بدلایل عقیدتی مردم فراموش شد تا به امروز.
داستان الکساندر را هردوت نوشت و روم پروراند و گسترش داد و هیچ کتیبه و یا سنگ نوشته از الکساندر در ایران بدست نیامده که هیچ بلکه سکه ای که در ایران ضرب شده باشد وجود ندارد. منابع این چند خط در اکثر کتابها در دسترس است.
تعدادی مینویسند منابع نداری عزیزان همانطور که در مطالب وبلاگ نوشتم دشمنان تا توانسته اند ما را از منابع محروم کردند و منابع موجود محدود است و باید توسط میهن دوستان عزیز گرد آوری و تاریخ شیرین ما بدور از دروغها باز نویسی شود و کلاً این به شعـور آدمی مربوط است که دروغها را تشخیص دهد و برای وطنش بدنبال واقعیت بگردد.
دشمن حرامزاده و ترسویی که خود را معرفی نمی کند مرتب در نظرها پرت و پلا می نویسد، ای دشمنان ایران زمین بدانید کثیف تر و پست تر و ترسو تر از آنچه که تصورش میرود هستید.
http://ravid.blogfa.com


همچنین مشاهده کنید