شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

چرا عقاید به اعمال تبدیل نمی شوند ؟ "


چرا عقاید به اعمال تبدیل نمی شوند ؟ "
بارها به این سوال فکر کردم که چرا عقاید به اعمال تبدیل نمی شوند ؟
و بالاخره دریافتم که صرف داشتن عقاید خوب نمی توان اعمال خوب داشت. زیرا عقاید خوب تنها باعث ایجاد انگیزه های مثبت در شخص می شوند ، در حالیکه نفسانیات ، غرایز ، تفکرات ، عادات و عقاید بد باعث ایجاد انگیزه های منفی در آدمی بوده و اعمال ما در واقع برایند تاثیر این دو انگیزه ی مثبت و منفی هستند.
در کنار عقاید خوب وشاید به موازات آن وجدان انسان قرار گرفته است که انگیزه ی مثبت می دهد. این وجدان همان فطرت الهی است که در نهاد او تعبیه گشته است.همان طور که نفسانیاتی همچون خشم و غرور و خود خواهی و تنبلی در نهاد او گذاشته شده اند.
این دو نیروی خیر و شر که به طور آگاهانه ای در وجود انسان قرار داده شده است، در مرکزیت انسان یکی از بزرگ ترین چالش های هستی را ایجاد می کند.در این چالش است که انسان رشد می کند، زمین می خورد و یاد می گیرد. شاید یکی از مصادیق " لقد خلقنا الانسان فی کبد" همین چالش باشد.
گفته شد که چالش آگاهانه به وجود آمده است. چنانچه در قرآن نیز آمده است ظلمات را خداوند آفرید و نیز آمده است او هر که را بخواهد هدایت و هر که را بخواهد گمراه خواهد کرد (نحل-۹۳) . یعنی اسباب هدایت و گمراهی انسان توسط خداوند مهیا شده است. این مضامین آگاهانه بودن این سناریو راتایید می کند.
حال آیا باید به شهامت انسان آفرین گفت که حاضر شد در این نبرد وارد شود یا از حماقت و جهالت او متاثر شد ؟! (… وکان الانسان ظلوما جهولا.- احزاب-۷۲)
اما به راستی انسان در این دریای پر تلاطم به حال خود رها نشده است ! او یک ناخدا و هدایتگر خارق العاده دارد. او عقل دارد ! عقلی که می تواند انسان را به ساحل سعادت برساند.
همانطورکه چالش خیر و شر در نهاد آدمی ، در طبیعت شناخته شده ی اطراف ما منحصربفرد است، عقل هدایتگر او نیز منحصر بفرد است. اما وظیفه ی عقل چیست؟
عقل از طریق حواس انسان شروع به کسب دانش و جمع آوری اطلاعات می کند. آن ها را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و مسیر صحیح را مشخص می کند. آدمی با تفکر و تعقل در وجود خودمی تواند نیروها و بردارهای خیر و شر را که ناشی از وجدانیات و نفسانیات هستند شناسایی و دسته بندی کند.پس آنگاه با اطاعت از خرد ، بردارهای مثبت را تقویت و بردارهای منفی را تضعیف نماید تا جهت حرکت به سمت و سوی درست خود نزدیک گردد.
اما در این جا سوال مهمی مطرح می شود :
" دین چیست و نقش آن در این کشمکش چیست ؟ "
می توان گفت :
" دین در واقع بینش و روشی است که از طریق روح هدایتگر هستی برای آگاهی ، پاک ساختن و بیدار ساختن عقل و فطرت انسان در اختیار او قرار می گیرد. "
چنانچه هر دین جدیدی که معرفی شده است برای اثبات حقانیت خود به عقل و فطرت انسان رجوع کرده و نیازمند مهر تایید عقل و فطرت بوده است . این آیین جدید از جانب عقل ها و فطرت های پاک پذیرفته می شود ولی از طرف عقل ها و فطرت های زنگار بسته نفی می گردد.
در ادیان ابراهیمی کهن که ساخت یافته ترین آن ها آیین یهود است ، تاکید بیشنر بر فطرت آدمی بوده است و دستورات آن جنبه ی تعبدی دارد. اما با رشد و بلوغ نسبی جامعه ی بشر در آیین اسلام وزنه ی عقل سنگین تر شده و برای اولین بار در یک کتاب آسمانی ، انسان تشویق به تعقل ، تفکر و دلیل آوردن می شود.
منبع : دکتر سید محمد رضا حکیمیان


همچنین مشاهده کنید