جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

دموکراسی، عدالت، توسعه


سوره عصر که به تعبیر علامه طباطبایی خلاصه ای از مجموع معارف قرآنی است به رغم کوتاهی حاوی همه ضرورت ها برای بازشناسی مفاهیمی چون «دموکراسی»، «عدالت» و «توسعه» است. چرا که در این سوره، اولاً توجه به عنصر «زمان» فشردگی عصر در حد مفهومی «قدسی» و شایسته سوگند خداوند، ثانیاً فرسایشی و آنتروپیک بودن مسیر زندگی و سرنوشت انسان (خسران انسان)، چرا که آنتروپی در یک سیستم بازگشت ناپذیر مثل زندگی انسان در دنیا رو به افزایش و نشانه بی نظمی و خسارت است و ثالثاً زایندگی و راهگشایی عنصر «ایمان» عمل شایسته، «حق مداری» و «پایداری» در این سوره کوتاه جلب نظر می کند. انتظار این است که ما به اعتبار تعلق خاطرمان به جامعه علمی و دانشگاهی بیشتر در این مفاهیم تامل کنیم و فراتر از مسائل روزمره از این منظر به مسائل کلان پیش رو فکر کنیم:
۱- ما در کدام جهان زندگی می کنیم؟
دنیایی با کوتاه شدن « زمان» (عصر تحولات پرشتاب علم و فناوری و فرهنگ و اقتصاد و...)، درهم فشردگی «مکان» (دهکده جهانی) و تداخل«فضاهای حیات جمعی و فردی»/ دنیایی با تغییر مداوم «پارادایم ها و گفتمان ها» ، « مفاهیم» و «ساختارها» هم در حوزه نظر و هم در حوزه عمل اجتماعی و فردی/ دنیایی با به هم پیوستگی مسائل انسانی در سطح جهانی «جهانی شدن»/ دنیایی دستخوش تحولات متاثر از ورود به «جامعه اطلاعاتی» _ نه فقط در حوزه فناوری که در حوزه های معرفتی و حتی خصوصی/ (به طور خلاصه دنیایی با مسائل نو و متاسفانه دیدها و رویکردهای کهنه) بنابراین، پرسش اصلی این است که چقدر به مفهوم «عصر» توجهی همه جانبه داریم؟
۲- موقعیت «ما» و جامعه خودمان چیست؟
جامعه ما با گذشته «متفاوت» است. عدم درک «تفاوت» به تقابل میان حال و گذشته می انجامد: تقابل دیدگاه ها به جای تضارب آرا و اندیشه ها، تعارض بین سنت و مدرنیته، شکاف بین نسل ها و... عوامل «تفاوت» چیست؟ تغییرات اجتماعی متاثر از رشد شهرنشینی، آموزش، ارتباطات و سطح مشارکت عمومی/ زیستن در فضای انقلاب اسلامی و معنادار شدن نقش ملت/ تجربه اصلاحات و رشد تفکر انتقادی/ تغییر بافت و ساخت اجتماعی و فرهنگی جامعه(جوانی جمعیت/ تاثیرگذاری بیشتر زنان در عرصه های علمی، اجتماعی و مدیریتی)/ کهنه ماندن و تصلب قالب ها و ساختارها در اداره امور/ ضعف و آسیب پذیری نهادهای مدنی، نهادی نشدن تحولات
۳- چه باید کرد؟
از تعبیر قرآن چنین می آموزیم که به چند راهبرد مهم اندیشه کنیم:
اول: باید محرکه هر حرکتی را یافت: «ایمان» به معنای «بیقراری برای یافتن و پیگیری حقیقت» و نه گریختن به گوشه امن، داشتن «انگیزه» و « عزم».
دوم: انجام «عمل شایسته» نه هر «عملی» / حرکت به سوی اقدام های علمی و عقلانی و ملموس و موثر (عمل صالح).
سوم: داشتن هدف و آرمان مبتنی بر حق و پافشاری، پایداری و استقامت در راه تحقق آرمان ها نه در رفتار فردی که در عمل اجتماعی (تواصی به حق).
چهارم: توصیه متقابل و همگانی نسبت به حق گرایی و پایداری بیشتر- (تواصی به صبر). بر این مبنا، پرسش سوم این است که «تا چه حد با ارزیابی فراز و نشیب های حداقل دوران معاصر خود با «حافظه تاریخی» به دنبال چاره جویی مسائل امروز هستیم؟» ۴- برداشت ما از وضع موجود و راه برون رفت از آن چیست؟ من با نگاهی از حوزه تخصصی ام که «علمی» است نه تنها دغدغه نخبگان بلکه دغدغه عمومی جامعه را در دوران معاصر دغدغه پیشرفت می دانم: اندیشه «توسعه ایران» به هر زمانی که گفته شده، مسئله جدی کشور ما در این عصر و این جهان است. طبعاً توسعه سطوح مختلف و چشم انداز و راهبردهای خاص خود را دارد: توسعه سیاسی، توسعه اقتصادی، توسعه فرهنگی و توسعه اجتماعی و با تحول در ساخت قدرت سیاسی و ساخت اجتماعی، اما به هرحال ایران امکان و شایستگی پیشرفت داشته است و دارد، اما به آن حد و حق هنوز چنانکه باید دست نیافته است. امروز «توسعه» در جهان مفهومی است مرکب هم از رهیافت های علمی و هم تجربه های گوناگون سیاسی و فرهنگی و اقتصادی/ دیگر در حد اقتصادی محدود نمانده است و شاخص های آن هم از اخلاق و انصاف تا حقوق بشر و دموکراسی را دربرگرفته است. قطعاً جهت دو انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی رفع موانع توسعه و نیل به پیشرفت سریع تر بوده است. در جنبش اصلاحات هم همین رویکرد را می توان دید، باید ببینیم که با آن همه تلاش در کجا ایستاده ایم، فرصت ها و تهدیدهای امروز ما در این راه تاریخی چیست؟ توسعه هم بالا رفتن ظرفیت های معنوی (دینداری، معنویت، اخلاق، فرهنگ، زبان و...) و هم بالا رفتن ظرفیت های مادی(نظام سیاسی و اجرایی، اقتصادی، سرمایه گذاری، صنعت و...) است. باید ببینیم از این سرمایه ها چگونه استفاده کرده ایم و می کنیم. (افزایش ظرفیت داریم یا اتلاف منابع؟) نقطه کانونی و مرکز ثقل توسعه تامین «عدالت» است، اما باید عدالت را نیز قربانی همان فهم کهنه و تنگ و محدود خود نکنیم. (نقد عدالت در نگاه محدود اقتصادی - معیشتی و عوامانه و توزیع فقر و فلاکت به جای توسعه عادلانه و پیشرفت) عدالت به گفته مرحوم آقای طالقانی نقطه آغاز جنبش های اجتماعی و سیاسی و زمینه آشنایی عمومی با مقوله «حق» و حضور «مشارکت جویانه» است. توسعه نیز در تعریف علمی آن بر دو پایه «حق» و «مشارکت» استوار است. جامعه ای که با «حقوق اساسی» خود آشناست و در فرآیند تحول فعالانه«شرکت» می کند به سوی توسعه می رود. مولفه دومی که بلافاصله در پی عدالت در توسعه اهمیت می یابد«دموکراسی» است. «منزلت»، «قدرت» و «ثروت» سه عنصر مهم در جهان و جامعه ما هستند که به اعتبار نحوه استفاده از آنها جامعه ناعادلانه و عقب مانده می شود و یا می تواند در راه عدالت و توسعه گام بردارد. چه عاملی می تواند از انحصار تمرکز و توزیع نابرابر «قدرت» و «ثروت» و منزلت جلوگیری کند؟
تجربه بشری راهی روشن تر و عملی تر از «دموکراسی» تاکنون عرضه نمی کند/ دموکراسی شرط لازم برای پیشبرد عدالت است چون دموکراسی بر سه رکن اصلی برابری، آزادی و قانون اکثریت قرار دارد و همه شهروندان از حقوق برابر مدنی، اجتماعی (اقتصادی) و سیاسی برخوردارند و آزادی های فردی، اجتماعی و سیاسی همگان بر پایه قانون تضمین شده است/ ارتباط تنگاتنگ میان مقولات دموکراسی، عدالت و توسعه به لحاظ نظری و کاربردی/ نه «توسعه» دغدغه ای غیر اندیشی و غیربومی است، نه «عدالت» را باید گذاشت که گرفتار کج فهمی شود و نه گمان کنیم که دموکراسی دغدغه بی دردان است/ در تعاملی نو به ویژه با نسل جوان ظرفیت های تازه ای در «معرفت» و عمل به وجود آوریم/ فرصت بازاندیشی و تلاش تازه است در پیوند میان «دانشگاه»، «نخبگان» و «جامعه».
* متن سخنرانی ایراد شده در مجمع اسلامی پزشکان فارس
دکتر مصطفی معین
منبع : روزنامه شرق