شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

اولیویه روا


اولیویه روا
اولیویه روا پژوهشگر ارشد مركز ملی تحقیقات علمی فرانسه (۱) ،متولد سی ام اگوست ۱۹۴۹ در لاروشل فرانسه می‏باشد. وی به دنبال مطالعه در فلسفه و زبانهای شرقی (فارسی)، موفق به گرفتن مدرك در فلسفه و همین طور علوم سیاسی (دكترا) گردید. وی همچنین در سال ۱۹۸۸، مشاور UNOCA (دفتر هماهنگیهای افغانستان سازمان ملل متحد) بوده است.
روا در زمره معدود كسانی است كه مدتی دراز را در میان قبایل و مردم افغانستان سپری كرده و به گونه ای ملموس، با راز و رمز زندگی دهقانان افغانی آشنا شده است. وی تز دكترای خود را درباره "جامعه در افغانسان معاصر" گذراند. روا استاد مدرسه مطالعات عالی در علوم اجتماعی و انستیتوی ملی زبانهای زنده شرقی است (۲) او یكی از برجسته ترین كارشناسان مسائل افغانستان است و در زمینه مسائل اسلام سیاسی، خاور میانه و آسیای مركزی نیز تحقیقاتی دارد. علاوه بر این، روا مقالات بسیاری درباره روابط خارجی ایران نوشته است و این نوشته‏ها، پایه گذار موج جدیدی از تحقیقات ایرانشناسی از انقلاب شده است. (۳)
● آثار
از الیویه روا كتب و مقالات زیادی در زمینه مسائل اسلام سیاسی معاصر به چاپ رسیده است كه برای نمونه، می‏توان به موارد زیر اشاره نمود:
۱) افغانستان: اسلام و نوگرایی سیاسی (۱۹۸۵)
[ [L| Afghanistan: Islam et Morenit politique
این كتاب در سال ۱۹۸۶ تحت عنوان in Afghanistan Islam and Resistance به انگلیسی ترجمه و توسط انتشارات دانشگاه كمبریج‏به چاپ رسیده است. كتاب مزبور توسط آقای ابوالحسن سرو قدم مقدم به فارسی برگردان و توسط انتشارات آستان قدس رضوی در سال ۱۳۶۹ به چاپ رسیده است.
۲) شكست اسلام سیاسی (۱۹۹۲) [L| chec de l|Islam politique] این كتاب نیز تحت عنوان political Islam The Failure of در سال ۱۹۹۴ به انگلیسی برگردانده شده است.
۳) اسلام در آسیای جنوبی; دیدگاه منطقه‏ای (۱۹۹۶)، [Islam in South Asia: A Regional Perspectivr]
۴) [دوران] ترمیدور ایران با همكاری ژان فرانسوا بیارت و فریبا دلخواه، [En Iran Thermidor]
۵) "افغانستان، جنگ كشاورزان خرده پا"، logiques R veltes ،شماره ۱۳، ۱۹۸۱.
[Afghanistan: La guerre des paysans]
۶) "طلاب و علما در مقاومت افغانستان"، M diterran ens Peuples ،شماره ۲۱، ۱۹۸۲.
[Intellectuels et Ulema dans la R sistance Afghane]
۷) "قومیت و سیاست در آسیا مركزی"، Musulman et de la M diterran e Monde Revue du
ژانویه ۱۹۹۲.، [Ethnies et politique en Asie Central]
● نظرات
به اعتقاد اولیویه روا، نهضتهای اسلامی در خاورمیانه از دهه ۷۰ به بعد، با وجود سیستمهای كم و بیش افراطی، بیشترین اعتراضات اجتماعی و سیاسی را هدایت كرده‏اند. (۴) اسلام گرایان گروههای فعالی هستند كه به اسلام به عنوان یك ایدئولوژی سیاسی می‏نگرند تا یك مذهب. آنها طی چند دهه اخیر و بویژه در دهه ۹۰، چالشهایی را علیه غرب و رژیمهای حاكم در خاورمیانه بوجود آورده اند. (۵) آنها در چند مفهوم عمومی مشترك می‏باشند: اسلام را به عنوان اعتقادات و آیین صرف نمی‏دانند، بلكه آن را همانند یك ایدئولوژی فراگیر، بر اساس اعتقاداتی كه در آن، جامعه، اقتصاد و كل نظام سیاسی باید از نو ساخته شود، فرض می‏كنند. آنها علمای سنت‏گرا را كه نسبت‏به نخبگان حاكم رضایت‏خاطر دارند و راه و رسم غرب گرایی و بی دینی و نظام اجتماعی محافظه كارانه را ترویج می‏كنند، مورد انتقاد قرار می‏دهند. اسلام‏گراها قادر بوده‏اند به اعتراضات اجتماعی و ضد امپریالیستی كه تااین اواخر در انحصار نهضتهای چپ گرا و غیر دینی بوده است، جان تازه‏ای ببخشند. (۶)
روا با رد آنچه برچسب بنیادگرایی می‏خواند، معتقد است: ظلمت گرایی، قرون وسطایی، روحانی گرایی و ... چه مزخرفاتی كه پیرامون بازگشت روحانیت‏به جهان اسلام ننوشته‏اند و این یاوه‏ها از عقده‏های كهن مغرب زمین در قبال اسلام نشات می‏گیرد. در حقیقت، پدیده‏هایی كه به آن بر چسب بنیادگرایی زده‏اند، پدیده‏هایی هستند بسیار ناهمگون كه از مقولات مختلف برخاسته‏اند و فقط یكی از آنها، یعنی [موج] "اسلام گرایی" پدیده ای است واقعا نوین. (۷) جا دارد داوریهایی را كه درباره اسلام گرایی شده، مورد تجدید نظر قرار گیرد. ما بر این نكته كه اسلامیسم مكتب نوینی است، تاكید می‏كنیم: این بدان معنی نیست كه ما طرفدار اسلامیسم هستیم و یا این كه فكر می‏كنیم این مكتب برای بحران كنونی جوامع مسلمان، پاسخی به همراه دارد، قصد ما این است كه تذكر دهیم مجموعه مسائلی كه اسلامیسم مطرح می‏كند، نیز مكانی كه این مكتب در آن پا به عرصه وجود نهاده، بی هیچ تردیدی، به عصر ما تعلق دارد. باید از اتهاماتی كه از نظر اخلاقی بر این مكتب وارد می‏سازند و آن را كهنه پرست می‏شمارند، احتراز كرد. (۸)
با وجود نكات مثبت فوق در نظریات اولیویه روا، وی معتقد به شكست پدیده اسلام سیاسی بوده، بر آن است: "تفكر اسلام‏گرایانه پیرامون نهادهای سیاسی دچار فقر است و جست و جوی اسلام گرایان برای فضیلت، غیر قابل دسترس است. علت این مساله، در آن است كه مدل سیاسی خود را تنها در انسان دست‏یافتنی می‏دانند و نه در نهادها; بدین خاطر، ایجاد یك جامعه سیاسی اسلام گرایانه تقریبا غیر ممكن است.» (۹) به نظر روا، اسلام گرایی به سمت‏بنیادگرایی جدید حركت نموده و كم رنگ شده است و دیگر یك عامل ژئواستراتژیك كه جهان اسلام را متحد نماید یا توازن قوا را در خاور میانه تغییر دهد، نیست. اسلام گرایان خواستهای استراتژیك خود را با حكومتهای حاكم تطبیق داده اند. از نظر اقتصادی نیز رژیمهای اسلام‏گرای آینده با همان مشكلاتی كه تمام حكومتهای بر مسند قدرت در حال حاضر مواجهند، مواجه خواهند بود. (۱۰)
به اعتقاد روا، آشكار است كه سركوب سیاسی مانع دستیابی جنبشهای اسلام گرا به مشاركت‏سیاسی است. از این لحاظ، مسؤولیت فقدان دموكراسی به عهده رژیمهای حاكم بر قدرت است (كه با حمایت و تصویب وسیع غرب روبرو هستند.) اما جنبشهای اسلام گرا نیز تا حد زیادی قادر نبوده اند از طریق اتحاد با سایر نیروهای دموكراتیك، پایگاه سیاسی خود را گسترش دهند و دلیل آن هم به طور دقیق، در ایدئولوژی سلطه طلبانه (هژمونیست) آنها - حداقل در جهان عرب - نهفته است. به طور نمونه، حزب اصلاح طلب اسلامی در تاجیكستان با دموكراتها و ناسیونالیستهامتحد شد و اكنون عضوی از دولت ائتلافی است. در تركیه، حزب رفاه توانست از طریق یك اتحاد سیاسی، ریاست دولت را به عهده بگیرد. وضع دشوار و خطرناك احزاب اسلام گرای الجزایر از ناتوانی آنها برای ایجاد اتحادهای سیاسی ناشی می‏شود; چون در ایدئولوژی آنها زمینه ای برای این كار وجود ندارد. منظور وی از " شكست" این نیست كه احزاب اسلام گرا نمی‏توانند در انتخابات برنده شوند، بلكه تنها این نكته است كه نتوانستند دولت مورد نظر خود را تاسیس كنند. (۱۱)
روا معتقد است مسلمانان، در غرب در سیستم اجتماعی و سیاسی كشور میزبان ادغام شده‏اند، حتی اگر به تغییر چشم انداز سیاسی كمك نمایند. شگفت اینكه، تلاش جهت تاسیس یك هویت‏خالص مذهبی كه در مرتبه والاتری از مسائل ملی و نژادی قرار دارد، به گسستن پیوند بین مسلمانان مهاجر در غرب با كشور اصلی (خود) كمك می‏نماید. در نتیجه، اسلام گرایی كمكی به از بین بردن شكاف فزاینده بین مسلمانان و كشورهای غربی نكرده است، بلكه به كمرنگ شدن خطوط بین مفاهیمی چون سنتی و مدرن، واقع گرایی و جهان شمولی، غرب و شرق كمك می‏كند. (۱۲) وی در زمینه روابط "اسلام و غرب" عنوان می‏دارد: "فقدان قرینه سازی در این دو عبارت (اسلام و غرب) جالب توجه است. غرب تعریف نشده است، در حالی كه شرق با مذهب تعریف می‏شود. " غرب" و "اسلام" یعنی چه؟ اگر اسلام "شرق" است: درباره اعراب مسیحی چه می‏گویید؟ درباره پنج درصد از جمعیت فرانسه كه مسلمان هستند، چه؟
مهاجرت، آموزش و تكنولوژی، نه تنها مردم را به هم نزدیكتر ساخته، بلكه باهم مخلوطشان نیز كرده است. مرزهای میان شرق و غرب نامشخص شده اند. غرب در شرق است و شرق در غرب. من به برخورد تمدنها اعتقادی ندارم. برعكس، فكر می‏كنم بخاطر همین نامشخص بودن مرزهاست كه این همه سخنان و شعارهای شدید خصمانه و متضاد در دو طرف شنیده می‏شوند و تلاش دارند مرزهای جدید را تعریف كنند و هویتهای جدیدی را بر اساس رؤیاهای كهن و بر اساس یك خود در حال گریز بنا كنند." (۱۳)
مهدی شوشتری
پی‏نوشت ها
۱. Center National de la recherche scientifique (CNRS
۲. الیویه روا، افغانستان،اسلام و نوگرایی سیاسی، ترجمه ابوالحسن سرو قد مقدم، مشهد: مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، ۱۳۶۹.
۳. الیویه روا، "از اسلام ایدئولوژیك تا ملی گرایی اسلامی در خاور میانه"، ترجمه محمد اسماعیل صادقی، ماهنامه اسلام و غرب، شماره ۷ و ۸، فروردین ۱۳۷۷، ص ۸۸.
۴. همان.
۵. Olivier Roy, The Failure of Political Islam, Translatedby Carol Volk, I.B. Tauris Publishers, ۱۹۹۴, p. VII.London:
۶. اولیویه روا، "از اسلام ایدئولوژیك تاملی گرایی اسلامی در خاورمیانه"، منبع پیشین، ص ۸۸.
۷. اولیویه روا، افغانستان، اسلام و نوگرایی سیاسی، منبع پیشین، ص ۱۴.
۸. همان، ص ۲۱.
۹. "مناطق خاكستری فردا، نشست انتقادی با الیویه روا"، ترجمه حمید احمدی، روزنامه صبح امروز، ۲۴/۱۱/۱۳۷۷، ص ۶.
۱۰. Olivier Roy, Op. Cit., p. ۱۹۴
۱۱. "مناطق خاكستری فردا..." منبع پیشین، ص ۶.
۱۲. اولیویه روا، "از اسلام ایدئولوژیك تا ملی گرایی اسلامی در خاور میانه"، منبع پیشین، ص ۹۲.
۱۳. "مناطق خاكستری فردا..."، منبع پیشین، ص ۶.
ماهنامه اسلام و غرب ، شماره ۲۱
منبع : بلاغ


همچنین مشاهده کنید