یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

پدیده‌ای به نام اسلاوی ژیژک


پدیده‌ای به نام اسلاوی ژیژک
آخرین کتاب اسلاوی ژیژک، فیلسوف و نظریه‌پرداز اهل اسلوونی، که به‌تازگی منتشر شده است «در دفاع از دلایل ازدست‌رفته»نام دارد که نویسنده در آن از ایده رهایی جهانشمول دفاع می‌کند و از جمله به تجربه انقلاب‌های بزرگ بشری می‌پردازد.
تری ایگلتون که یکی از بزرگ‌ترین منتقدان فرهنگی حال حاضر است طی مقاله کوتاهی، کتاب اخیر ژیژک را به نقد می‌کشد.
ایگلتون با مروری بر ابعاد شخصیت فرهنگی ژیژک، ضمن تاکید بر نکته‌های درخشانی که در آثار ژیژک وجود دارد، بر این گمان است که ژیژک برخلاف آنچه ادعا می‌کند به‌شدت متاثر از ایده‌های پسامدرن است و سرتاسر آثارش آکنده از نظرات پسامدرنیستی است.
ایگلتون همچنین رادیکالیسم ژیژک را نیز ریشه‌دار در نوعی رمانتیسم فرانسوی می‌داند که با اتکا به تفاسیر اسطوره‌ای، مبتنی بر نخبه‌گرایی فرهنگی است.
اسلاوی ژیژک بیشتر یک پدیده است تا یک فیلسوف. پسر کمونیست‌های اسلوونیایی، و (گویی) نماینده ژاک لاکان روانکاو متاخر فرانسوی روی زمین، ژیژک همچون یک ستاره روشنفکر راک طی ۲۰ سال گذشته در روی کره زمین طیِ طریق کرده است، روزبه‌روز بر جماعت شیفتگان‌اش افزوده می‌شود. او نامتعارف، تحریک‌کننده و سرگرم‌کننده است.[...]
وی موضوع یک هنر چیدمان (Art Installation) با عنوان اسلاوی ژیژک وجود ندارد و ستاره دو فیلم (ژیژک! و راهنمای گمراه‌کننده سینما) بوده است و در روکش یکی از کتاب‌هایش در کاناپه زیگموند فروید، زن ظاهر می‌شود. ۴۰ کتاب یا تعداد بیشتری که وی منتشر کرده است با عنوان‌هایی مانند ابژه متعالی ایدئولوژی، سوژه حساس، از نشانه‌های بیماری‌ات لذت ببر! و هر چه می‌خواهید درباره لاکان بدانید (اما جرأت نداشتید از هیچکاک بپرسید آشفته‌بازاری از ایده‌هاست، از کانت تا علوم رایانه، از آگوستین قدیس تا آگاتا کریستی.
به نظر می‌رسد چیزی در روی زمین و زمان نیست که ژیژک در آسیاب فکری‌اش نریخته باشد. جمله معترضه‌ای که جمله معترضه دیگری به دنبال دارد، تا جایی که به نظر می‌رسد نویسنده نیز مانند خواننده نمی‌داند که قصد دارد چه چیزی بگوید. علاوه بر این، هر منتقدی مرعوب می‌شود که کتاب‌های ژیژک سال به سال حجیم‌تر می‌شود.
«نگاه متغیر»(The Parallax View) با تقریبا ۴۰۰ صفحه فشرده چاپی درباره همه چیز از سیاست زیستی و رابرت شومان تا علوم دماغی و هنری جیمز دو سال قبل منتشر شد؛ «در دفاع از دلایل از دست رفته» که ملغمه‌ای است از لنین و هایدگر، مسیح و روبسپیر، مائو و بوم‌شناسی، نیز کتاب سنگین‌وزن‌تری است!
پس اسلاوی ژیژک نمونه اعلای یک فیلسوف پسامدرن در اروپا است. وی آمیزه استاد و خرده‌گیر، فرهیخته و شومن است. اثر وی با سبک متعارف پسامدرن، بی‌محابا از مرزهای میان فرهنگ عامیانه و نخبگان عبور می‌کند، در طول یک پاراگراف از کیرکه‌گارد به مل گیبسون می‌رسد. وی که به عنوان یک فیلسوف در لوبلیانا و پاریس آموزش دیده؛ خوره فیلم، نظریه‌پرداز روانکاوی، الاهیات‌شناس تازه‌کار و یک تحلیلگر سیاسی است. وی عضو حلقه لاکانی لوبلیانا است؛ چنین انجمنی همان‌قدر غریب است که چیزی مانند انجمن هگلی‌های هادرس‌فیلد. وقتی وارد سیاست شد به همان مهارتی که پیچیدگی‌های روسو یا کارل اشمیت را وا می‌گشاید به داوری‌های ژورنالیستی خلق‌الساعه در مورد شورش‌های پاریس، جنگ علیه ترور، یا روابط ترکیه و اتحادیه اروپا دست می‌زند. وی زمانی که به خانه‌اش در اسلوونی بازگشت خود را یک سیاستمدار یافت، و سایه نزاع یوگسلاوی بر نظرات گزنده‌اش درباره جنگ، نژادپرستی، ناسیونالیسم و کشمکش‌های قومی سنگینی می‌کند.
با اینکه کتاب‌های وی روشی پسامدرن دارند، از سبک قابل‌فهمی برخوردارند. از این لحاظ، وی مایه سرافکندگی آنانی است که معتقدند فیلسوفان اروپایی از آشفتگی کلامی رنج می‌برند. نثر ژیژک موجز و برای خواننده قابل‌فهم است. زمانی لودویگ ویتگنشتاین گفته بود که دوست دارد کتابی فلسفی بنویسید که در آن چیزی نباشد به جز شوخی؛ و با اینکه چیزی بسیار بیش از داستان‌های خنده‌دار در آثار ژیژک وجود دارد، حکایت‌های طنزآمیز یکی از شیوه‌های ادبی زیبای وی است. وی با طنز کنایه‌دار اروپای شرقی پیوند خوبی دارد، مثلا می‌نویسد که تفاوت بین اتحاد شوروی و یوگسلاوی نسبتا اصلاح‌گراتر در آن بود که در اتحاد شوروی مردم پیاده بودند و مقامات سیاسی سوار ماشین، اما در یوگسلاوی مردم ماشین‌هایی را می‌راندند که مقامات سیاسی‌شان سوار می‌شدند.
وی با کنایه هولناکی به ما می‌گوید که بسیاری از مقرراتی که موارد محرمانه دولتی را در چین برمی‌شمرد خود محرمانه بودند. وی در یکی از کتاب‌های دیگرش برای نشان‌دادن کنش متقابل حضور و غیبت داستان راهنمای توری را نقل می‌کند که در دوران شوروی گردشگران را به یک گالری هنری اروپای شرقی برد و در برابر یک نقاشی با عنوان «لنین در ورشو» توقف کرد. هیچ نشانی از لنین در تصویر نبود؛ در عوض همسر لنین و یک جوان خوش‌سیمای عضو کمیته مرکزی بود. یکی از گردشگران حیرت‌زده پرسید «پس لنین کجاست؟» راهنما خیلی جدی جواب دارد: «لنین در ورشو است».
به طور مشخص دو شوخی درباره به اصطلاح آثار ژیژکی وجود دارد. به اولی فقط اشاره‌ای می‌کنم: آثار ژیژک مایه سرگرمی است و از بسیاری جنبه‌ها چنین است؛ اما علاوه بر این وی یک متفکر استثنایی خارق‌العاده است که از سنت‌های عالی فلسفه اروپایی برخاسته است. دوم آنکه ژیژک اصلا یک پسامدرنیست نیست. در حقیقت، همان‌طور که در کتاب اخیرش می‌گوید، وی خصم مهلک این جریان کلی فکری است. اگر وی برخی از پوشش‌های پسامدرنیست‌ها را به عاریت گرفته وی تاثیرچندانی از آن نگرفته، مگر تمایل آنها به تعددفرهنگی، ضدجهانشمولی، مدگرایی، و دلمشغولی باب روز به فرهنگ. وی در کتاب «دفاع از دلایل ازدست‌رفته» به چالش با عقلانیت متعارف که ایدئولوژی‌ها به پایان راه رسیدند، و اینکه رهایی جهان همچون مالک قبلی دیلی میرور در آب غرق شده برنمی‌خیزد.
ژیژک درباره همه اینها جدیتی آشتی‌ناپذیر دارد، هرچند در این جدیت عنصر یکدنگی نیز هست. وی فعالیت قلمی‌اش را به عنوان نوعی پسامارکسیست آغاز کرد، و اکنون از این مسیر به مارکسیسم بازگشته است. به طور کلی، نوعی لجبازی مشخصه تفکر کلی وی است، مانند ایده‌های پذیرفته‌شده‌ای (idées reçues) که به نحو شیطنت‌آمیزی بی‌اعتبار می‌شوند. در نزد ژیژک، تناقض معادل سبک‌آورانه تفکر دیالکتیکی است. و هیچ چیز تناقض‌آمیزتر از بالا کشاندن کشتی انقلاب درست در همان مقطعی نیست که به زیر آب رفته است. هرقدر او خودش بیشتر مد روز شده است، ادعاهای سیاسی‌اش کم‌تر چنین است. وی تنها ارتودکسی را بو می‌کشد تا با بی‌تابی آن را دنبال ‌کند؛ از آنجا که مارکسیسم امروز دیگر مد نیست، منطق وارونه‌ای (twisted logic)‌ در این واقعیت وجود دارد که وی باید این‌طور قاطعانه به آن بازگردد. وی در این کتاب و در بسیاری از کتاب‌های قبلی‌اش، آنچه را که می‌توان تکنیک‌های پسامدرن خواند (طنز، تناقض، گریزاندیشی lateral thinking‌، حتی گاهی ریاکاری عریان) در خدمت موضع‌گیری‌های کاملا سنتی درآورده است.
مورد خودآگاهانه نامتعارفی که این کتاب به نفع آن استدلال می‌کند این است که لحظه‌ای «رهایی‌بخش» وجود دارد که باید از ماجراجویی‌های انقلابی شکست‌خورده‌ای مانند ژاکوبنیسم، لنینیسم، استالینیسم و مائویسم بیرون کشید. ژیژک به هیچ عنوان مدافع ترور سیاسی نیست: مثلا مائو که در اینجا ارائه می‌کند مسوول مرگ بسیاری است که گمان می‌کرد «شاید نیمی از چین در «جهش بزرگ اقتصادی به جلو» نابود شوند» و او بود که می‌گفت جنگ اتمی یک حفره در روی کره زمین ایجاد می‌کند اما جهان از آن آسیبی نمی‌بیند. هدف ژیژک توجیه این نظرات جنون‌آمیز نیست، بلکه می‌خواهد انکار آنها را برای طبقه متوسط لیبرال دشوارتر سازد. به دنبال این هدف، کتاب به ما منبعی غنی از اندیشه‌های سیاسی و فلسفی ارائه می‌کند؛ اما اصلا روشن نیست که موضوع اصلی کتاب را تایید می‌کند.
برای مثال، «دفاع» وی از پیوند هایدگر و نازیسم در دهه ۱۹۳۰ و موضع‌گیری‌های سیاسی فوکو در حدود ۴۰ سال بعد را در نظر بگیرید. به نظر ژیژک با هر دو مورد می‌توان عمیقا مخالفت کرد، اما در نظر وی در این نظرات دست‌کم تعهد به ضرورت تغییر انقلابی وجود دارد، هرچند هایدگر و فوکو در این زمینه هر دو روی اسب مرده شرط‌بندی کردند. در پس این استدلال تعلق ژیژک به آلن بدیو فیلسوف بزرگ فرانسوی وجود دارد که وی صفحات همدلانه انتقادآمیزی را به وی اختصاص داده است. در نزد بدیو، زندگی خوب، اخلاقی و سیاسی در پیوند استوار با «رخدادی» است که به نحوی پیش‌بینی‌ناپذیر در صحنه تاریخی نمایان می‌شود؛ رخدادی که بسیاری از ویژگی‌های واقعیت انسان را دگرگون می‌سازد و مردان و زنانی را که متعهد به آن ماندند یکسره از نو می‌سازد. یکی از نمونه‌های آته‌ایستی که بدیو از این رخداد ارائه می‌کند زندگی و مرگ مسیح است.
نوعی فرمالیسم کم‌وبیش فرانسوی در این نظر هست. همانند اگزیستانسیالیسم، محتوای دقیق رخداد رهایی‌بخش (در برابر واقعیت اعجاب‌انگیز وقوع آن) همواره موضوع اصلی بحث نیست. ژیژک با بدیو موافق است که بهتر است به نحو مهیبی با این‌گونه پرده‌برداری از حقیقت همراه بود تا نسبت به آن بی‌تفاوت ماند. وفاداری به‌خودی‌خود چیز قابل‌تحسینی نیست. بی‌اعتنایی نیز فجیع‌ترین جنایت‌ها نیست.
تفکر رادیکال فرانسوی اغلب بر تقابل لحظه پرشکوه حقیقت و بی‌اعتباری رخوت‌آور زندگی روزمره تاکید می‌کند، و بدیو در این زمینه استثنا نیست. نخبه‌گرایی معنوی در چنین اخلاقی وجود دارد، که با اندیشه‌های گویای این کتاب درباره ایده دموکراسی ناسازگار است.
شاه‌بیت زندگی اخلاقی برای ژیژک، بدیو و لاکان مخالفت با تغییر موضع است، سرسختانه بر آرزوی خود پای‌فشردن. به شیوه قهرمانان تراژدی‌های کلاسیک، تنها با دنبال‌کردن همیشگی آرزو فردی می‌توان بربالید. از این روست که قهرمان نمادین لاکان آنتیگونه است که از سازش سر باز می‌زند.
در چنین اخلاقی عنصری مخاطره‌آمیز و همچنین جذاب وجود دارد؛ اما در این کتاب این نظر است که به ژیژک امکان می‌دهد از ایده انقلاب دفاع کند در حالی که با ترور انقلابی مخالفت می‌کند. او معتقد است مسئله روبسپیر و استالین این نبود که آنها خیلی افراطی بودند، بلکه این بود که به قدر کافی انقلابی نبودند ـ و اگر چنین بودند، ترور سیاسی ضرورت نداشت. برای مثال، ترور ژاکوبنی با توجه به ناتوانی این گروه در انجام یک دگرگونی اقتصادی و سیاسی تاحدودی پذیرفتنی نبود. نظر مشابهی در مورد توسل مائو به انقلاب فرهنگی گفته می‌شود.
موضوع اصلی کتاب نیست که آن را اینقدر جذاب می‌کند بلکه حواشی آن است. چنین پیداست که اسلاوی ژیژک طبق معمول به نحو رضایت‌بخشی قادر نیست صرفا مسئله‌ای را که عنوان کرده است دنبال کند و نکته‌های خارج از موضوع درخشانی در آن وجود دارد، شامل بررسی نقش متغیر اسکرتسو(۴) در موسیقی شوستاکوویچ، گفتاری درباره «چکامه‌ای برای شادی» شیلر، و دیدگاه‌‌هایی درباره شاهکارهای ازدست‌رفته ایزنشتاین.
در دفاع از دلایل از دست رفته نقیضه‌ای (parody)‌پرشور و درهم‌جوش‌ از دانش‌ فکری نویسنده‌ای است که به درک خود از نکته‌های جذاب کافکا یا ژان لوکاره چنان اطمینان دارد که می‌تواند در استفاده از آنها کمی زیاده‌روی کند.
منبع : صنایع نیوز


همچنین مشاهده کنید