سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا


فصلنامه اطلاع‌رسانی


فصلنامه اطلاع‌رسانی
انقلاب علمی و فنی عظیمی كه در دوران كنونی جریان دارد، امكان تبدیل علم را به یكی از مهمترین نیروهای مولده فراهم ساخته است. علم و صنعت با گامهای غول أسا به پیش می روند. انسان به كمك اطلاعات و اعمال كنترل، انرژیهای طبیعت را یكی پس از دیگری مهار می كند. تحولاتی كه بویژه ، پس از نیمه دوم قرن بیستم با شتاب پیشرفتهای علم وصنعت صورت گرفته، همه ابعاد زندگی در جوامع (پیشرفته) را تحت تاثیر قرار داده است. از أنجا كه اطلاعات، هم در ایجاد این تحولات و هم در اداره جوامع پیشرفته نقش مهمی دارد، جوامع مذكور را جوامع اطلاعاتی نیز خوانده اند. در نتیجه انقلاب علمی و فنی و اطلاعاتی معاصر كه در تاریخ از لحاظ گستره تاثیر و عواقب آتی، نظیری برای أن نمیتوان یافت ، تضاد كشورهای كم رشد و در حال توسعه با كشورهای توسعه یافته عمیقتر شده است.
اكنون ، پژوهشگران با دو نیرو مواجه شده اند : (( انفجار اطلاعات )) یا رشد سریع بی سابقه در كمیت و حجم و تنوع وشكل اطلاعات و انتشارات و (( انفجار جمعیت )) أنها می بینند كه از نظر جغرافیایی ، این دو نیرو با یكدیگر نسبت عكس دارند ، یعنی در جوامعی كه اطلاعات به صورت نیروی اجتماعی در أمده ، انفجار جمعیت كمتر و انفجار اطلاعات كاملا محسوس است و در جوامعی كه انفجار اطلاعات رخ نداده ، مسئله انفجار جمعیت به صورت یكی از مشكلات بزرگ اجتماعی در أمده است . در این مورد ، برأورد شده است كه در سال ٢٠٢٥ میلادی ، ٨٤ درصد جمعیت جهان به جوامع كم رشد و در حال توسعه و تنها ١٦ درصد أن به جوامع پیشرفته تعلق خواهد داشت . عواقب انفجار جمعیت را دیگر نمی توان فقط بر حسب كمبود غذا یا عدم كفایت زمین كشاورزی سنجید .
ادامه رشد سریع جمعیت ، ألودگی محیط زیست را نیز بیشتر می كند . اما در جوامعی كه نور انفجار اطلاعات تابیده است ، انقلاب اطلاعاتی هم برای كنترل أن تحقق یافته و كاربرد وسایل بسیار پیشرفته ذخیره و بازیابی و انتقال اطلاعات به صورت یك امر عادی در أمده است . بدین ترتیب معلوم می شود كه اطلاعات با انرژی ، مواد خام و سایر منابع طبیعی ، موجب تقویت نیروی جامعه می شود . به نظر عده ای : اینك سلطه جوامع توسعه یافته بر جوامع كم رشد ، بیش از أنكه اقتصادی یا نظامی باشد ، اطلاعاتی است و اینكه با تولید ، سازماندهی و مدیریت و كاربرد اطلاعات است كه منافع جوامع توسعه یافته سرشار می شود و فقر و محرومیت مردم جوامع كم رشد شدت می یابد . ما در یكی از مهمترین دورانهای تاریخ ، به دنیا أمده ایم و در نبردی برای پیروزی تلاش بر كاهلی ، علم بر جهل ، عدل بر ظلم شركت داریم ، دورانی كه پیكار مترقی و كار خلاق ، مضمون زندگی است .
جوامع كم رشد اگر بخواهند فاصله عمیقشان را با جوامع پیشرفته از میان بردارند ، باید در راه كسب دانش و أگاهی و رشد افكار بكوشند و مسئله تولید و سازماندهی و مدیریت و كاربرد اطلاعات علمی و فنی ، اقتصادی سیاسی و اجتماعی خویش را به نحو اصولی حل كرده و سرانجام ، باید به سلاح معمول زمان مسلح شوند . همچنین باید به این نكته توجه داشت كه جوامع پیشرفته ( سلطه گر ) ، نه تنها از عقب افتادگی مطلق جوامع كم رشد ، بلكه بویژه از عقب افتادگی علمی ، فنی و اطلاعاتی أنها نیز ، با استفاده انحصاری از أخرین دستاوردهای انقلاب علمی و فنی و با سلاح استعمار نو ، سود سرشاری می برند. به عبارت دیگر، جوامع كم رشد به دلیل دوری از دانش و أگاهی و عدم رشد فكری، به أسانی در قالبهای أماده و گوناگون شكل می پذیرند و همچون مومی می شوند در دست سلطه گران كه به آنها شكل می دهند و سرنوشتشان را به بازی می گیرند .
( توسعه )) و (( اطلاعات )) به منزله دو روی یك سكه اند . اطلاعات صحیح و بموقع به پیشرفت علمی و فنی و ایجاد شالوده محكم برای اقتصاد ملی كمك می كند . توفیق یا شكست یك برنامه و استفاده از ثروتهای ملی یا هدر رفتن آنها به استفاده از چنان اطلاعاتی بستگی دارد و هر زمان ، جامعه ای در راه توسعه واقعی قدم گذاشته و استقلال سیاسی و اقتصادی و ترقی صنعتی را در برنامه های كوتاه مدت و بلند مدت خود منظور نموده ، وضع اطلاعات نیز پیشرفت چشمگیری یافته و در ارائه خدمات گوناگون و در تمام عرصه های فعالیت بشری نقش خود را به خوبی ایفا كرده است .
مثلا امروزه ، كنترل كامپیوتری ترافیك توانسته است به اندازه تعریض راهها موثر باشد چرا كه امكان عبور تعداد بیشتری اتومبیل را فراهم آورده است . یا از سوی دیگر ، نظامهای اطلاعاتی پزشكی توانسته اند ، زمان انتظار بیماران را در بیمارستانها كوتاه كنند كه این امر به منزله افزایش تعداد تخت بیمارستان ، و پزشك است .اطلاعات به هر دانسته مشهود ، واقعیت ، امرمسلم و یا هر علامت و پیامی كه حامل دانسته ای باشد و به دانش كه از هر طریق به دست رسد ، اطلاق می شود . پیامی را كه محتویاتش از قبل ، برای كسی روشن بوده و از آن آگاه با شد ، حامل هیچ اطلاعی نمی دانند . اطلاعات را گاهی مترادف دانش می شمارند.بعضی نیز ، دانش را آنچه كه (( فرد )) می داند و اطلاعا ت را آنچه كه (( افراد )) می دانند تعریف كرده اند .با وجود این ، تعاریف رسمی اطلاعات ، بیشتر به جنبه های خاصی از اطلاعات توجه دارند و از این رو ،عده ای كوشیده اند به جای تعریف اطلاعات ، تبعات و آثار آن را بررسی كنند .
به طور كلی ، اطلاعات پدیده ای است كه در سیستم (( گیرنده )) اش تغییر به وجود می آورد و بنابر این هر قدر این سیستم ، پیچیده تر باشد ، برای ایجاد تغییر در آن ، به اطلاعات دقیقتری نیاز است . انسان معمولا اطلاعات جدید را از سه طریق : گرد آوری ، اقتباس و خلاقیت فراهم می كند و مورد استفاده قرار می دهد . معمولا ساده ترین و كم خرجترین راه ، به كار گیری فعالیت و هوش ، استفاده از اطلاعات دیگران، و كاربرد آن به همان صورت است . اصلاح و تطبیق این اطلاعات ، با نیازهای ویژه جامعه دیگر ، شیوه نسبتا پر خرجی است .گرانترین راه نیز ، تولید اطلاعات جدید به كمك قوه خلاقه است كه به آن نو آوری اطلاق می شود .انسان در طول تاریخ ، برای حل مسائل و مشكلات ، غلبه بر موانع و بقای خود ، اطلاعات را وام گرفته ،اقتباس كرده و از نو آفریده است .
نتیجه این جریان ، تغییری آهسته و پیوسته بوده است كه وسعت و پیچیدگی ذخیره دانش و اطلاعات جوامع انسانی را افزایش داده است . هیچ فعالیت تولیدی و تحقیقاتی ، بدون اطلاعات كافی ، مناسب ، درست و روز آمد ، با موفقیت به انجام نمی رسد . پایگاه دانش جوامع پیشرفته ، به طور مداوم با انتقال اطلاعات از طریق كانالهای ارتباطی وسیع گسترش می یابد . این دانش انباشته ، یكی از نیروهای محركه اقتصاد جوامع مزبور است . مهارت و اطلاعات به آنها امكان می دهد كه به نحو بهتری از منابع اقتصادی و موقعیتهای تجاری بهره برداری كنند.اصولا در این جوامع ، جمع دانشمندان و كار شناسان و كاركنان علمی ، در ارتباط مستقیم با فعالیتهای تولیدی و تحقیقاتی قرار دارند .
یك موسسه معین ، مسا ئل و مشكلات خود را در جریان تولید ، در اختیار جمع علمی قرار می دهد و این جمع نیز ، اطلاعات و راه حل علمی و فنی آن را به صورتی كه مناسب بهره برداری باشد، در اختیار موسسه می گذارد و بدین نحو ، تكامل ابزار تولید و تكنولوژی و تدارك فراورده های گوناگون ، در پیوند تولید و اطلاعات و دانش انجام می گیرد .اما در جوامع كم رشد ، به علت (( فقر اطلاعاتی )) و عدم درك اهمیت اطلاعات ، تصمیم گیریها فقط ، با اتكا به قدرت و استقلال سیاسی و بدون وجود اطلاعات لازم انجام می شود . به عبارت دیگر ، در این جوامع ، درحالی كه اكثریت مردم برای گذران زندگی با نیازهای ساده ای رو به رو هستند ، تصمیم گیران و مدیران آنها ، برای اصلاح اقتصاد ملی و توسعه جامعه ، به اطلاعات پیچیده و روز آمد و مناسب نیاز دارند .
بدبختانه ، با توجه به پایین بودن میزان دانش افراد این جوامع و فقدان یا كمبود افراد متخصص با وجدان و كاردان و محدود بودن كانالهای ارتباطی سریع و عدم دسترسی به اطلاعات لازم و روز آمد ، نتیجه چنین مقایسه ای كاملا آشكا ر است : استقلال سیاسی كه به قیمت سنگین به دست آمده ، به دلیل عدم امكان كسب استقلال اقتصادی در معرض خطر و حتی نابودی قرار میگیرد . در واقع ، اطلاعات و منابع انسانی اطلاعاتی ، در كنار انرژی ، مواد خام و سایر منابع طبیعی از عناصر اصلی توسعه جوامع و كلید راهنمای تصمیم گیری است . مسئوولان برنامه ریزی و تصمیم گیری ، باید به منابع اطلاعاتی گسترده و سازمان یافته و به روشهای امكان استفاده از آنها دسترسی داشته باشند .
باید اطلاعات زیادی درباره تغییرات پیچیده اجتماعی و فرهنگی كه با توسعه سریع همراه است ، جمع آوری و مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد . ابزار و روشهای تحلیلی كه امكان استفاده بهتر از اطلاعات موجود را فراهم می آورند ، در دسترس باشد . تصمیم گیران ومسئولان ، در بیشتر جوامع كم رشد ، معمولا نه آینده نگر هستند و نه حتی به قدر كافی از جریانات موجود و نقش اطلاعات در توسعه آگاهند . در حالی كه آنها باید مرتب در این فكر باشند كه مثلا چه نوع پیشرفتی در جهان می تواند به حالشان مفید باشد ، از چه راه و چه قدر طول می كشد تا پیشرفتهای مورد نظر عملی شود ، چه چیزی می تواند در شمار اولین نشا نه های تحول با شد ، كجا و چطور امكان دارد فرصتهای تازه پدیدار شوند ، چه نهادی در داخل یا خارج كشور مسئوول مشاهده تغییرات یا پدیدار شدن نشانه ها و فرصتهای تازه است ، چرا توانایی علمی یك كشور كم رشد بستگی دارد كه دریابنداطلاعات ، علم و صنعت برای بسیج درست نیرو در جهت بقا و رشد در صدر اولویتها قرار دارد ، وضع و ذخائر اطلاعاتی كشور چگونه است ، و چه مرجعی مسئوول رسیدگی به آنهاست ، چطور مسائل اطلاعاتی ملی با دیگر مسائل داخلی و خارجی كشور ارتباط دارد ، زمینه های بی اطلاعی از وضع موجود مراكز و خدمات اطلاعاتی چیست و برای تقویت یا تدارك آنها چه كارهایی باید انجام شود ؟در بعضی كشورهای كم رشد نیز ، با پاره ای سیاستهای اعلام شده یا نشده ، از جریان آزاد اطلاعات جلوگیری كرده و در نهایت هم ، این گونه سیاستها به دلایل گوناگون توجیه می شوند . در عین حال موانع مالی و اداری و فنی و نظایر اینها ، اغلب دسترسی به انتشارات و بانكهای اطلاعاتی خارجی و حتی داخلی را محدود می سازد .
این امر ، گذشته از عوارض دیگر باعث دلسردی پژوهندگان و جویندگان اطلاعات و نیز ، از بین رفتن روحیه تحقیق در آنها می شود . این كشورها ، همچنین عموما به اطلاعاتی وابسته اند كه در غرب تولید و كنترل می شود و مساعی آنها در مورد تولید اطلاعات مناسب ، عمدتا نا هما هنگ و دچار (( سو ًمدیریت )) بوده و به همین دلیل ، وابستگی به كارشناسان خارجی همچنان ادامه می یابد . در حالی كه توسعه اقتصادی مستقل ، بدون اتكا به خود در امر تهیه ، مدیریت و استفاده از اطلاعات ، بسیار دشواراست . مسئوولان جوامع مذكور ، برای حل مسائل یاد شده و فائق آمدن بر مشكلات و بویژه برای اصلاح و بهبودحوزه اطلاعات ، مجبور به اتخاذ تصمیمات و انجام فعالیتهای بیشماری هستند كه ایجاد و تقویت (( زیربناهای اطلاعاتی و فرهنگی )) از آن جمله اند .
در ارتباط با زیر بناهای اطلاعاتی ، باید این اقدامات انجام شود : گسترش و تقویت كتابخانه ها و مراكز اسناد و اطلاعات ، تدارك كاركنان مجرب اطلاعاتی ، پیوند با منابع انسانی و اطلاعاتی ، مثل مشاوران فنی و دانشمندان و اركان تصمیم گیرنده مهم ، نهادهای تحقیق و توسعه وجود نظام ملی كه توسعه نظام یافته زیر بنای اطلاعاتی را اعتلا بخشد و نظام گزینش و بهره گیری از اطلاعاتی كه بیگانگان برای خودشان تولید میكنند .از لحاظ فرهنگی نیز باید ، اقدامات اساسی زیر در دستور كار قرار گیرد : ریشه كن كردن بیسوادی ، بسط آموزش ابتدایی و متوسطه و عالی ، تهیه و توزیع كتابهای گوناگون ، رشد علم و هنر و صنعت ، گسترش فرهنگ ملی ، گسترش فرهنگ جسمانی یا تربیت بدنی ، ایجاد محیط تربیتی درست در خانواده و مدرسه و محل كار و محیط اجتماعی ، و حاكم نمودن فرهنگ صحیح كار و كوشش و تلاش در جامعه ، برخورد با بی اعتمادی و عقده حقارت و فقدان اراده و انگیزه عمل و ساده اندیشی. پیشتر ، اشاره شد كه یكی از مشكلات اساسی جوامع كم رشد ، مسئله ضعف و فقر اطلاعاتی ، یعنی ناتوانی در دسترسی به اطلاعات موجود است.
البته فقر اطلاعاتی به صورتهای گوناگونی ظاهر می شود : از عدم توانایی در به دست آوردن یا كاربرد اطلاعات مورد نیاز ، تا وجود و انباشت بیش از حد اطلاعات از داشتن اطلاعات اما عدم درك صحیح از آن ، تا فقر اطلاعاتی . فقر اطلاعاتی ممكن است ، از سوی خود شخص تحمیل گردد( مثل (( جهل )) ) ، یا ازبیرون تحمیل شده باشد . به طور كلی ، تاثیر حاصل از جهل یا سانسور و فریب در زندگی یك انسان یا أحاد یك ملت ، می تواند أنی باشد ، یا طی مدت طولانی و با تاثیرات تخریبی جزئی یا شدید همراه باشد . در هر حال ، أنچه در این رهگذر كاملا بدیهی است ، این است كه فقر اطلاعاتی می تواند ، بر هریك از جنبه های وضع بشر اثر گذارد . فقر اطلاعاتی ، در طول تكامل اجتماعی انسان ، همواره جزئی از مسائل مربوط به مدیریت دانش و اطلاعات جامعه بوده است .
جوامع بسته ، فعالانه در برابر خلق دانش و اطلاعات جدید و مبادله برونمرزی أن مقاومت می كنند و از این رو ، به ا ندازه جوامع باز ، از فقر اطلاعاتی رنج نمی برند . اما این جوامع بسته اند كه وانمود می كنند به قدركافی اطلاعات ، در اختیار دارند و قادرند پاسخهای مورد نیاز تمام سئوالها را به نحو رضایت بخشی بدهند . ریشه های فقر اطلاعاتی كنونی در جهان ، به نخستین روزهای تشكیل جامعه بشری باز می گردد. انسانهای اولیه در دسته های گرد أورنده خوراك و شكار زندگی می كردند . این صحرا گردان ، سرزمینشان را در جستجوی گیاهان و حیوانات در می نوردیدند .
ذخیره دانش و اطلاعات جامعه ، ناچیز بود و تقسیم كار و دانش محدود می شد به شكار كه وظیفه مردان بود و گرد أوری خوراك گیاهی ، كه أن را زنان به عهده داشتند . بدیهی است در زندگی صحرا گردی تمدن به وجود نمی أید ، زیرا وقتی مردم در تمام عمر در حركت باشند ، چیزی كه حمل و نقل أن دشوار باشد ، تولید نمیشود ، مجالی برای پرورش فكر جدید باقی نمی ماند . همه چیز از یاد می رفت و اطلاعی هم ضبط نمی شد . زندگی صحراگردی امروز ، از زندگی ده هزار سال پیش ، از این لحاظ پیشرفته تراست كه صحراگردان در أن دوران ، پیاده سفر می كردند و امروز از حیوانات بار كش استفاده می كنند . زمانی كه انسان روش كشت گیاه را أموخت و اسكان گزید ، تغییرات بزرگی در زندگی اقتصادی ، اجتماعی و سیاسی او پدید أمد . جوامع كشتكار اولیه ، اغلب از نظر اقتصادی و سیاسی ، تحت سلطه زنان بودند كه از نظراطلاعاتی ، غنی محسوب می شدند .
افزایش مستمر جمعیت و احتیاج به استحصال خوراك گیاهی هر چه بیشتر از زمین ، باعث نور أوری فنی شد . خیشهای چوبی و فلزی جایگزین ابزار اولیه كشتكاری نظیر كج بیل و چوبهای مخصوص كاوش زمین گردید و نیروی انسانی جای خود را به نیروی حیوانات باركش داد . در این شرایط ، دانش و اطلاعات مربوط به حیوا نات و ساخت ابزار ، نزد مردان نگهداری می شد و با افزایش اهمیت این اطلاعات برای بقا و تكامل جامعه ، سلطه مردان جایگزین سلطه زنان شد .ابزار فنی جدید به اعضای جامعه امكان داد ، تا بیش از نیاز خود تولید كنند و محصول اضافه را با تولیدات جوامع دیگرمبادله كنند .
پول به وجود أمدو خرید و فروش ابزار أغاز گردید و در نتیجه ، كسی كه اطلاعات بیشتری در اختیار داشت ، استفاده بیشتری عایدش می شد . معامله را روسای قبایل ، ریش سفیدان و سایر بزرگان انجام می دادند و هم اینان بودند كه نخست ، محصول اضافه و سپس ابزار و پول را به اختیار و انحصارخود در أورند . أنها به سرعت ثروتمند شدند و در راس جامعه قرار گرفتند . اندوخته های أنها ، نطفه مالكیت خصوصی را تشكیل داد و نابرابری در دارایی را به وجود أورد . اعضای بی چیزجامعه ، به صاحبان پول و وسایل تولید وابستگی بیشتری یافتند . این بی چیزان زحمتكش ، به قرض گرفتن پول و غله و احشام روی أوردند و چون اغلب قادر به بازپس دادن أن نبودند ، به برده تبدیل می شدند .
از سوی دیگر ، كسانی كه دانش و مهارت داشتند ، از لحاظ سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی ، قدرتمند تر از دیگران شدند . و این گونه بود كه فقر اطلاعاتی در بافت و ساخت جامعه انسانی راه یافت . تاثیر این شرایط ، همچنین به صورت اختلاف سطح در دسترسی به اطلاعات استراتژیك ، از طرف بعضی افراد و عدم دسترسی دیگران نمایان شد . به طور كلی : تاثیرات متقابل میزان جمعیت ، رشد در پیچیدگی و تخصصی شدن جامعه ، پیچیدگی و عمق و وسعت دانش ، افزایش مقدار ذخیره دانش و اطلاعات جامعه و چگونگی مدیریت و توزیع أن ، وبالاخره همه موانع موجود در راه جریان أزاد اطلاعات برای جلوگیری از دستیابی به دانش استراتژیك از جمله مواردی هستندكه در ایجاد فقر اطلاعاتی سهیم اند . فقر اطلاعاتی ، ناشی از هر چه كه باشد ، موجب بی نظمی و أشفتگی در جامعه انسانی است و عواقب أن ، تنها به طبقه فقیر یا محرومان سیاسی محدود نمی شود .
استراتژیهای كنترل فكر و دانش – یا به عبارت دیگر،كنترل دو حوزه اطلاعات و أموزش و پرورش – در طول تاریخ و بویژه برای حفظ قدرت و مقام طبقات گزیده اتخاذ شده اند . چنانكه به عنوان مثال : در قرون وسطی ، اختناق فكری و اطلاعاتی در جوامع اروپایی شكل گرفت و سانسور بر نوشته ها حاكم شد و خواندن ، در انحصار گروهی خاص درأمد و ماموران تفتیش عقاید به جنایات زیادی دست زدند . در دهه ١٩٥٠ در أمریكا ، بسیاری از نویسندگان ، هنرمندان ، سیاستمداران وافرادی از سایر قشرهای جامعه ، به اتهام داشتن عقاید یا دنبال كردن فعالیتهای غیر أمریكایی تحت فشار قرار گرفتند .
یا در اوایل دهه ١٩٧٠ به دنبال كودتای نظامیان به رهبری پینوشه ، استراتژی كنترل فكر واطلاعات در شیلی بر قرار شد و حتی كتابسوزان گسترده ای انجام یافت . حكومتهای اقتدار طلب ، وقتی از لحاظ سیاسی یا نظامی احساس خطر كنند ، اقدام به اتخاذ چنان استراتژیهایی می كنند . با این كار ، نیروی اطلاعات ، تماما به چنگ كسانی می افتد كه اساساً أن را چون حربه ای كار ساز ، مورد استفاده قرار می دهند . أنها همچنین ، با در تنگنا قرار دادن اشخاص اندیشمند و أگاه ، ممنوع ساختن انجمنها ، گماشتن جاسوس ، جلوگیری از أشنایی و تفاهم مردم با هم و سرگرم كردنشان به غم معاش ، یا برنامه های بی محتوا ، به حكومت خویش ادامه می دهند .
سردمداران این گونه حكومتها ، تا جایی كه بتوانند ، تحقیقات اساسی را در علوم گوناگون كنترل و محدود می كنند ، تا منشا ُفقر اطلاعاتی ، كاستیها ، نارواییها و نایكسانیهای جوامعشان أشكار نگردد. با وجود این ، هر چند انسان همچنان به تكامل خود ادامه می دهد ، اما نباید یقین داشت كه تكامل ، با تمدن (( سود گرانه )) غرب ادامه یابد . بهره كشی از جوامع كم رشد ( به عنوان وسیله تامین سطح تولید زیادو سود سرشار ) ، تبعیضات نژادی و جنسی و انحرافات گوناگون ، تخریب و ألودگی محیط زیست ، بی اخلاقی نظامیگری ، نفع و ضرر مادی را معیار نهایی و همه جانبه ارزشیابی انسان قرار دادن ، بیگانگی اجتماعی ، جریان یكطرفه و كنترل شده اطلاعات و اخبار ، جلوگیری از هشیاری و ممانعت حساب شده از انتقال گسترده و موثرتكنولوژی و اطلاعات علمی و فنی ، از جمله ویژگیهای منفی این نوع تمدن سود اگرانه محسوب می شود . باری ، در دهه پایانی قرن بیستم زندگی اجتماعی انسان ، فوق العاده پیچیده شده است و مردم جهان تحت شرایط گوناگون طبیعی و اجتماعی به سر می برند : بعضی از لحاظ مادی و فرهنگی به پیشرفتهای درخشانی نا ئل شده ا ند، در حالی كه بعضی هنوز ، در مرحله نخستین پیشرفت قرار دارند .راستی علت این نایكسانیها ، جهل و فقر اطلاعاتی در چیست و چرا هنوز زندگی عمومی ، از علم بر كنار مانده و بخش بزرگی از انسانها در بند نیروهای طبیعت و جامعه قرار دارند ؟
منابع :
۱- ابرامی ، هوشنگ . شناختی از دانش شناسی ( علوم كتابداری و دانش رسانی ) . تهران ، انجمن كتابداری ایران ، ١٣٥٦.
٢- تل، بجورن و. تحول نقش متخصصان كتابخانه ها و مراكز اطلاع رسانی. ترجمه سعیده ذكریا. اطلاع رسانی، ش ١و٢( ١٣٦١) ص ١٢- ٢٤.
٣- حری ، عباس . اطلاعات چیست ؟ دانشمند ، سال ٢٨، ویژه نامه ، ش ٤١( شهریور ١٣٦٩) ص ٥-٨ ٨٩-٨٨ .
۴- proceedings of the ASIS annual meeting ، Volume ۲۳، ۱۹۸۶
نوشته: علی آقا بخشی
منبع : فصلنامه علوم اطلاع رسانی