شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

کشور آخرین‌ها


کشور آخرین‌ها
«کشور آخرین‌ها»، نویسنده پل استر، به زندگی دختر جوانی به نام «آنا بلوم» می‌پردازد که در جستجوی برادر گم شده‌اش به شهری ناشناس سفر می‌کند و پس از مدتی مایوس از یافتن برادر، بی‌پول و بی‌خانمان در شهری مصیبت‌زده روزگار را سپری می‌کند.
کتاب فضای عجیبی دارد، انگار همه چیز در هم حل شده، آدم‌ها، خانه‌ها، خیابان‌ها، زندگی و مرگ، گرسنگی و بی‌پناهی و سرما و ناامیدی در شهری که گویی «آرام آرام خود را از درون می‌خورد، گرچه همواره باقی است.»
خلاصه‌ای از متن کتاب در این نوشتار آمده است: «من آموخته‌ام که آن‌چه را می‌شنوم چندان جدی تلقی نکنم. مساله این نیست که مردم عمدا دروغ می‌گویند، بلکه هرگاه به گذشته باز‌می‌گردند، واقعیت به سرعت مبهم می‌شود... در شهر بهترین روش این است که تنها آن‌چه را که با چشم می‌بینی، باور کنی. اما حتی چشم هم از اشتباه مبرا نیست. چون تنها چیزهای اندکی چنان‌اند که می‌نمایند. هر چه را که می‌بینی ظرفیت مجروح کردنت را دارد... آن‌قدرها هم ساده نیست که راحت و بی‌دغدغه بگویی «من به کودک مرده‌ای می‌نگرم.» چون آن‌چه می‌بینی چیزی نیست که به سادگی بتوانی آن‌را از خودت جدا بپنداری. منظورم از مجروح شدن همین است؛ نمی‌توانی فقط ناظر باشی چون هر چیزی به طریقی به تو مربوط می‌شود، مال توست، بخشی از قصه‌ای‌ست که در درونت شکل می‌گیرد.»
«مسئله فقط این نیست که چیزها ناپدید می‌شوند بلکه پس از آن خاطره‌شان نیز نابود می‌شود.» (از متن کتاب – صفحه‌‌٨٨)
این شهری که استر از زبان آنا توصیف کرده، انگار خیلی از دنیای واقعی ما دور نیست. شاید حقیقتی که زیر پوست شهر‌های امروز است به صورت پر‌رنگ‌تر و کابوس‌وار توصیف شده. شاید از نگاه خیابان‌خواب‌هایی که ما هر روز از کنارشان رد می‌شویم و نمی‌بینیم‌شان، شهری که آنگونه که آن‌ها می‌بینندش، ما نمی‌بینم.

http://rahtooshe.blogfa.com
منبع : خبرگزاری ایسنا


همچنین مشاهده کنید