جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


ملکه عامی


ملکه عامی
فیلم «الیزابت؛ دوران طلایی»، دنباله نه چندان طلایی فیلم ۱۹۹۸ است و بی بهره از لذت دیدن کیت بلانشت در نقشی که او را به ستاره سینما تبدیل کرد.
این ملودرام تازه ترین نسخه از میان نسخه های گوناگون تلویزیونی و سینمایی شرح زندگی آن ملکه نامدار است که بیش از حد از موسیقی متن بی وقفه و کوبنده بهره می گیرد و کمتر به نقاط ضعف انسانی او می پردازد. فیلم از جنبه تجاری مناسب به نظر می رسد ولی در حد یک فیلم درجه یک نیست.
نگاه شکارکاپور به سال های اول سلطنت ملکه الیزابت در فیلم قبلی باعث کشف چهره یی جدید و مدعی عنوان یک هنرپیشه بزرگ و همچنین کشف بازیگرانی جوان و پرانرژی شد که در نقش های فرعی بازی می کردند.ولی این بار احساسی آزاردهنده در فیلم وجود دارد که از فیلمنامه می آید. با پرداختن به علاقه غیر قابل دسترس الیزابت به والتر رالی و احساس محرومیت و ضعف اخلاقی ناشی از آن، شخصیت ملکه را به شدت پایین آورده و به جای تاکید بر مقام انسانی او را به فردی عامی تر تبدیل کرده است.
فیلمنامه نویسان، مایکل هرست که فیلمنامه فیلم اول را نوشته و ویلیام نیکلسون، نتوانسته اند لطافت و زیبایی کلام را آنچنان که انتظار می رفت دربیاورند و در نتیجه حاصل کار توطئه های نسبتاً معمولی سیاسی و سیاه و سفید است که کاتولیک ها را به عنوان آدم های بد و پروتستان ها را خوب نشان می دهد.
با در نظر گرفتن همه جوانب و با توجه به تصویر سینمایی معاصر، ملکه الیزابت فعلی خوشحال خواهد شد که بهتر از الیزابت اول تصویر شده است.
داستان در سال ۱۵۸۵ در بیست و هفتمین سال فرمانروایی الیزابت اتفاق می افتد هنگامی که ملکه باکره (بدون ذکر در فیلمنامه ) ۵۲ ساله بود (بلانشت بیش از دو دهه جوان تر از این به نظر می آید)، و از سن بچه دار شدن الیزابت نیز گذشته است در حالی که همراه با ندیمه هایش به طمع افتاده که رابطه عاشقانه یی با والتر رالی (کلایو اوون) که او را شیفته داستان های سفرهای اکتشافی دنیای نوین خود کرده، برقرار کند. رالی به افتخار ملکه باکره نام «ویرجینیا» را برای منطقه یی در قاره امریکا انتخاب می کند و از وی درخواست حمایت دارد تا در این قاره منطقه یی مسکونی بسازد.حضور رالی باعث پریشانی خیال ملکه است ولی تهدید های یکی از اقوام او به نام ماری استوارت (سامانتا مورتون) از طریق کاتولیک ها و همچنین شوهر اسبق خواهرش شاه فیلیپ دوم از اسپانیا که با قطع نیمی از درختان کشورش در حال ساختن ناوگانی قدرتمند جهت حمله به انگلستان است دلمشغولی های بزرگ تری را برای الیزابت به وجود می آورد. خائنان بی نام و نشان کاتولیک از طرف ماری و فیلیپ حمایت می شوند و درصدد قتل الیزابت برآمده اند که هرچه بیشتر شیفته رالی شده است. ملکه و رالی با هم به اسب سواری بیرون از شهر می پردازند ولی ملکه از صمیمی شدن با او طفره می رود. رالی با یکی از ندیمه ها به نام بس (ابی کورنیش) سر و سری پیدا می کند و الیزابت هر دو را برای مدتی تبعید می کند. ملکه به علم ستاره شناسی اعتقاد بسیاری دارد و دائم از متخصص ستاره شناسی خود (دیوید ترل فال با یک بازی واقعاً جذاب) دلگرمی می خواهد و او هم قادر به پیش بینی نیست. قاتلان به موقع سرکوب می شوند و (در نهایت شگفتی الیزابت) سر از بدن ماری جدا می شود. درحالی که اسپانیایی ها نیز در آستانه ورود به رودخانه تایمز هستند و شهر برای دفاع آماده می شود و در اینجا گروه فنی فیلم و جلوه های ویژه CGI خودی نشان می دهند.
روی هم رفته این فیلم نگاهی کوته نظرانه به تاریخ می اندازد و روند سریع پرداختن به وقایع پرآشوب یکی پس از دیگری باعث می شود اهمیت رویدادها دیده نشود. در پرداخت شخصیت الیزابت هم به غیر از اینکه او نیز یک انسان است چیزی گفته نمی شود.
با این حال بلانشت آبروداری می کند. تماشای بازی او همیشه جذاب است حتی وقتی که شخصیتش در حال گفتن چیزها و انجام کارهایی است که ما به آنها اعتقادی نداریم و نمی پسندیم. الیزابت او چنان واقعی و زنده جلوه می کند که جای بحثی نمی گذارد. نقاط اوج بازی وی اوایل فیلم است و نحوه مرخص کردن درباری ها همراه با رعایت آداب و رسوم با جملات واقع بینانه با دیدگاه قانونی از جمله نقاط قوت اوست.شخصیت والتر رالی (اوون) با موهای ژولیده ملبس به لباسی پیچ و تاب خورده رندانه متعلق به فیلم های ماجراجویانه دهه های ۳۰ و ۴۰ هالیوود است. جفری راش در نقش سرفرانسیس والسینگهام که در فیلم اول الیزابت از نزدیک ترین مشاوران وی است در این فیلم نیز حضور دارد. سامانتا مورتون لحظه یی فوق العاده در بازی خود دارد؛ زمانی که بی صبرانه منتظر خبر قتل الیزابت است و همه امیدهای او به محض آگاهی از زنده ماندن قوم و خویش اش به یأس تبدیل می شود و خود را تحت بازداشت به جرم خیانت می یابد. می توان آخرین نفس او که زندگی از وجودش خارج می شود را به خوبی حس کرد.در این فیلم بیش از همه به لباس، چهره پردازی و آرایش مو اهمیت داده شده و موسیقی کمترین ارزش را دارد که تقریباً هیچ گاه متوقف نمی شود و گوش را با بدترین شکل موسیقی مدرن خراش می دهد.
تاد مک کارتی
ترجمه؛ کاوه ابوالضیاء
منبع : روزنامه اعتماد