یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

وهابیگری در بالکان


وهابیگری در بالکان
وهابیگری در بوسنی وهرزگوین در اوایل دهه ۱۹۹۰ وهابیگری در بوسنی ظهور کرد و از آن به بعد منسجم‌تر شد. روان پریشی جنگ که به‌عنوان نتیجه‌ای از تجربه دوران جنگ مسلمانان بوسنی بروز کرد و محو تدریجی آرمان بوسنی چند قومیتی می‌توانست حاکی از این باشد که جمهوری بوسنی به زمینه مساعدی برای رشد ایدئولوژی تندروی اسلامی تبدیل شده است ولی در عمل چنین نبود در حالی که اسلام گرایان تندرو جنگ صرب‌ها و کرواتها با مسلمانان بوسنی را به‌عنوان یک قتل عام توصیف می‌کردند که فقط گوشه‌ای از کشتار جهانی مسلمانان به دست مسیحیان را نشان می‌داد ولی اکثریت مسلمانان بوسنی این جنگ را دربردارنده ابعاد تمدنی تصور نمی‌نمودند.
با فرض این خصیصه میانه‌روی اسلام بوسنی آموزه‌هایی همچون وهابیگری برای پا گرفتن به دو گروه متعصب مذهبی نیاز داشتند :‌ داوطلبان عرب که تلاش داشتند جهان‌بینی خود را بر منازعه بوسنی بار کنند و نیز افرادی که در خاورمیانه آموزش دیده بودند. داوطلبان عرب در طی سال اول جنگ به تدریج وارد بوسنی شدند و تمهیدات لازم برای ورود آنان به بوسنی در اصل از طریق سفارت بوسنی دروین فراهم آمد . داوطلبان اسلام‌گرا ( که تعداد آنان ۳۰۰۰ نفر تخمین زده می‌شد) برای جنگ در راستای دفاع از برادران مسلمان‌شان در برابر صرب‌ها ( و بعدها کروات‌ها) وارد بوسنی شدند. بسیاری از آنان به یگانی با عنوان المجاهدین ملحق شدند که رسما بخشی از تیپ هفتم مسلمانان بودند که عمدتا در شهرهای مرکزی بوسنی یعنی توزلا،‌زنیکا و مگلاج استقرار داشتند. ولی از بدو ورود وهابیون مسلمانان بوسنی عموما با تفسیر خشک آنان از اسلام از در مخالفت و عدم پذیرش وارد شدند. مسلمانان بوسنی که در یوگسلاوی کمونیست پرورش یافته بودند بیشتر به سکولارها شباهت داشتند. سیگار کشیدن ،نوشیدن مشروبات الکلی و حتی خوردن گوشت خوک در بین مسلمانان بوسنی نامعمول نبود. فواز جرجز در کتابی با عنوان سفر مجاهدان می‌نویسد: زمانی که ناصر احمد ناصر عبدالله البحری معروف به ابوجندل( فردی که چهار سال محافظ شخصی اسامه بن لادن بود) برای کمک به مسلمانان در جنگ وارد بوسنی شد به این نتیجه رسید که مسلمانان بوسنی( که بسیاری از آنان در راه یک بوسنی چند فرهنگی می‌جنگیدند) همان قدر به وهابیگری وابستگی داشتند که باغبان کلیسای انگلستان با مبلغان متعصب مسیحی . ابو جندل خود چنین می‌گوید: ایدئولوژی کمونیست تمامی شاخصه‌های دینی اسلام و شناخت از دین را از بین برده است. ما بعضی از جوانان مسلمان را مشاهده کردیم که صلیب بر گردن خود آویخته بودند بدون اینکه معنای آن عمل را بدانند در حالی که آنان به خانواده‌های مسلمان تعلق دارند و بسیاری از آنها نامهای عربی و اسلامی دارند. آنان به‌طور کامل غافل از اسلام بودند. بنابراین ما دیدیم که مسئولیتی که ما در بوسنی بر دوش داشتیم بسیار فراتر و گسترده‌تر از ماموریت جنگ بود که برای آن به بوسنی رفته بودیم. از این‌رو به این نتیجه رسیدیم که ما در عین اینکه حاملان اسلحه بودیم حاملان یک دعوت ،‌یک کتاب و یک پیام نیز بودیم. به موازات اینکه جنگ پایان یافت و آرمان یک بوسنی چند فرهنگی نیز به تدریج محو گردید مبارزین پرشور خارجی حتی در میان مسلمانان سابقا سکولار نیز نفوذ پیدا کردند. البته این امر بدین معنا نبود که مسلمانان بوسنی استحاله شده و یا برای مقاصد خاصی مورد سوء استفاده قرار می‌گرفتند.با اینکه تعهد داوطلبان عرب مورد تحسین واقع می‌شد ولی تلاش برای تحمیل تفاسیر خشک و تندرو از اسلام مشکلات چشمگیری را در جامعه اسلامی بوسنی پدید‌ آورد. علی‌رغم عدم توجه رسانه‌ها منازعه ما بین و هابیون و مسلمانان میانه‌روی بوسنی در طول جنگ به امری شایع بدل شده بود .
میانه‌روها با تحمیل تعالیم خشک وهابی به شهرهای بوسنی توسط مبارزین خارجی و هواداران داخلی‌شان مخالفت می‌نمودند. طبق خاطرات شماری از شهروندان شهر مرکزی زنیکا نظام خشکی را بر شهرها تحمیل نموده فروشگاه‌های مشروبات الکلی را ویران ساخته و مردانی که ریش بلند و زنانی که حجاب نداشتند را آزار و اذیت می‌کردند. با اینکه این تحمیلات تنش‌های فوق‌العاده‌ای را در جامعه‌ اسلامی بوسنی ایجاد نمود ولی با امضا تواقفنامه دیتون در نوامبر ۱۹۹۵ تصور می‌شد که بسیاری از مبارزین خارجی بوسنی را ترک خواهند کرد. در واقع با پایان جنگ المجاهد به‌عنوان یک یگان به‌طور رسمی منحل شد. ولی تعدادی از اعضای آن در مرکز بوسنی‌ باقی ماندند . طبق برآورد گروه بحران بین‌المللی در طی و پس از جنگ حدود۱۲ هزار گذرنامه بوسنی در میان مبارزین خارجی توزیع شد در حالی که فقط شمار کوچکی از آنان به عنوان مجاهدین قابل شناسایی بودند.
کنت موریسون مترجم: یعقوب نعمتی وروجنی
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید