شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

مذهب و اسطوره در آمریکا


مذهب و اسطوره در آمریکا
پدیده‌ها فی‌النفسه دارای اعتبار ذاتی یا كاستی هنجاری نیستند. به صرف، ماهیت سنتی یا ویژگی مدرن شكل‌گیری اهمیت و پویایی برای هیچ پدیده‌ای در یك فضای باز و متكثر پدیدار نمی‌شود.
آنچه به پدیده‌ای وجاهت می‌دهد یا الزامی كه سبب‌ساز اكران در گستره جامعه می‌شود نقشی است كه پدیده در تكامل اجتماعی و ارتقای حیات شهروندان در حیطه‌های مختلف ایفا می‌كند، در صورتی كه پدیده‌ای منجر به ایجاد تحول دگرگونی در مسیر ارتقا و حركت به سوی ترقی و تكامل نشود به ضرورت واقعیات اجتماعی به حاشیه رانده و به بخشی از خرده فرهنگ‌ها تبدیل و در نهایت حذف می‌شود.
مذهب به عنوان یك پدیده، در بخشی از جغرافیا دارای ماهیتی پویا و ارتقا‌دهنده است و در جغرافیای دیگر به لحاظ عملكرد به شدت قهقرایی آن از صحنه تاثیرگذاری خارج شده است یا در حاشیه قرار می‌گیرد یا اینكه عملا از چارچوب گفتمان‌های اجتماعی حذف می‌شود.
در ایالات متحده آمریكا، مذهب به عنوان سنتی‌ترین پدیده اجتماعی از مطرح‌ترین مولفه‌های اساسی و بنیادی فرهنگ حاكم و در نتیجه تاثیرگذار در حیطه‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی به حساب می‌آید، در حالی‌كه در بسیاری از كشورهای غربی كه از سطح رشد و تكامل كمتری در مقام مقایسه با آمریكا برخوردار هستند، مذهب عملا در مقوله تاثیرگذاری اجتماعی و سیاسی حضوری ندارد. آنچه سبب وجاهت مذهب در آمریكا شده، تغییرشكل آن است.
در آمریكا مذهب ماهیت اسطوره‌ای ندارد بلكه دارای كیفیتی اجتماعی است. در بسیاری از كشورهای اروپایی، مذهب ماهیت اسطوره‌ای خود را حفظ كرده‌ و براساس این ویژگی به ایفای نقش در حیطه سیاست و حتی اجتماع و فرهنگ پرداخته است. مذهب به مثابه اسطوره، در اروپا منجر به این شد كه فرای هرگونه چالشی قرار بگیرد.
به جهت وجود این هاله تقدس‌وار كه گرد آن بود، صاحبان قدرت مذهب را بسیار مطلوب و كم‌هزینه برای توجیه اقتدار خود یافتند. به همین روی حكام سیاست‌های خود را در قالب استدلال‌های مذهبی بیان كردند و برای آن اعتباری ذاتی به وجود آوردند اما در آمریكا شرایط بسیار متفاوت و عملكرد به غایت متمایز بود. با توجه به نحوه شكل‌گیری آمریكا و مهاجرت افراد مختلف به این قاره، مفهوم سیاست و در نهایت ارزش‌هایی كه مهاجران اولیه آنها را پایه و مبنای شكل‌گیری جامعه قرار دادند، متفاوت بود.
از همین رو مذهب هیچ‌گاه در آمریكا فرصت حیات اسطوره‌ای نیافت. مذهب به عنوان ایده مطرح و از همان وزن و اعتباری برخوردار شد كه دیگر ایده‌های بازتاب‌دهنده واقعیات اجتماعی از آن برخوردار بودند. مذهب در قالب كلیت آسمانی مطرح نشد. از مذهب به عنوان پدیده ماورای درك و توان ذهنی انسان‌های عادی یاد نشد.
مذهب مطرح شد تا این باور پدید آید كه این پدیده از چنان قابلیتی برخوردار است كه می‌تواند به استحكام‌بخشی و انسجام اجتماعی منجر شود و عاملی در جهت ایجاد سرمایه اجتماعی شود. در مستعمراتی از قبیل پنسیلوانیا، اصولا حتی صحبت از مذهب رسمی نشد.
در مستعمراتی از قبیل ویرجینیا آزادی مذهبی از سطح بسیار بالایی برخوردار بود. حتی در مستعمره‌نشینانی از قبیل ماساچوست كه یكپارچگی مذهبی در ذهن رهبران سیاسی و مذهبی بود، هیچ‌گاه عدم هم‌سویی مردم با رهبران مذهبی منجر به از دست دادن آزادی سیاسی و حقوق سیاسی نشد.
مذهب به صحنه تعاملات آورده شد و ارزش آن نه به جهت بیان آن ارزش‌ها و توجیه رهبران مذهبی بلكه به خاطر عملكرد آنها در حیطه روابط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی پا گرفت. بنابراین از آنجا كه مذهب در حیطه تعاملات و بده‌وبستان‌های بین فردی به اعتبار و اهمیت دست یافت، دیگر ضرورتی نداشت كه به آن ماهیتی اسطوره‌ای اعطا شود.
مذهب اهمیت یافت چون منجر به ارتقای كیفیت زندگی مردم شد. اعتبار یافت چون در بطن نقد اجتماعی قوام یافت. در حالی‌كه اسطوره‌ها نقدپذیر نیستند و اعتبار آنها ذاتی است.در آمریكا از آنجا كه مذهب به عنوان اسطوره به مردم ارائه نشد و برای آن هاله و تقدس آسمانی متصور نبود از این رو برای كسب اعتبار و اهمیت ناچار شد به تولید بپردازد به مانند هر ایده دیگری كه ماهیت زمینی دارد و تنها راه بقا و كسب اعتبار آن تولید ارزش‌ افزوده است؛ خواه این ارزش‌ مادی باشد یا خواه از كیفیتی معنوی برخوردار باشد.
از آنجا كه ضرورت بیان نقد در یك جا متكثر، طبیعی است، مذهب برای اینكه بتواند جایگاهی اجتماعی برای خود بیابد، ملزم بود كه نقاط ضعف را كاهش دهد و جنبه‌های مثبت و تولیدكننده را ارتقا بخشد.
به همین روی بود كه نیاز به پذیرش دگرگونی و تحول به عنوان یك عنصر ذاتی و تلاش برای بهبود زندگی مادی در كنار ارتقای جایگاه سیاسی و آسایش روانی گریز‌ناپذیر شد و مذهب چه در آمریكای «كشیش‌ وینتروپ» در سده ۱۶۰۰ میلادی و چه در آمریكای «كشیش بیلی‌گرام» در سده ۲۰۰۰ میلادی، تجربه اسطوره بدوی را لمس نكرد و تنها به لحاظ عملكرد اجتماعی آن بود كه ارزش پیدا كرد و تاثیرگذار شد.
دكتر حسین دهشیار
منبع : روزنامه هم‌میهن


همچنین مشاهده کنید