پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

کشورهای عربی بازار سلاح‌های آمریکایی


کشورهای عربی بازار سلاح‌های آمریکایی
۱) منازعه ایران و آمریکا دیرگاهی است که از چارچوب مسائل داخلی طرفین خارج شده، ابعاد آشکار و تاثیر گذار منطقه ای یافته است. در این میان عراق که بنا بود اولین الگوی دمکراسی در خاورمیانه باشد و تخته پرشی برای بلند پروازی های طالبان دموکراسی در منطقه، تا با نگاه به آن و درسآموزی از تجربه همتایان عراقی شان برای برقراری دموکراسی پیشگام شوند، هم اکنون آوردگاه شاخ و شانه کشیدن های دو قدرتی است که هریک از جریانات داخلی این کشور و دیگر کشورهای منطقه برای رسیدن به هدف خود که همان گسترش نفوذ است به تمام و کمال بهره می جویند.
سفر هفته پیش کاندولیزا رایس وزیر امور خارجه و رابرت گیتس وزیر دفاع ایالات متحده به خاورمیانه طبق اعلا م رسمی کاخ سفید برای مقابله با خطر روبه گسترش القاعده، حمایت اعراب از روند آشتی ملی در عراق، اعاده صلح میان فلسطینیان - اسرائیل و جلب نظر کشورهای عربی به وادار ساختن ایران به کنار گذاشتن برنامه هسته ای خود صورت گرفت.
اما همه این اهداف به مصداق آن شعر معروف «صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی» شکل ظاهر و اعلا م شده راهبرد اصلی ایالا ت متحده در قبال خاورمیانه است و آن تحدید قدرت ایران از طریق بزرگنمایی توان نظامی - هسته ای و سیاسی تهران در منطقه و خطرات آن برای کشورهای همجوار تا از این طریق بلکه بتواند اعراب را از رخوت و بی حالی بدر آورد و آنها را به تحرک وادارد.
قراردادهای ده ساله ای که میان اسرائیل، مصر، دولت خود گردان فلسطین، عربستان، امارات و کویت جمعا به ارزش ۶۳ میلیارد دلا ر (اسرائیل ۳۰ میلیارد دلا ر، مصر و عربستان به ترتیب ۱۳ و ۲۰ میلیارد دلا ر و دولت ابومازن ۸۰ میلیون دلا ر) بسته شده تاکتیکی است که در خدمت راهبرد بلند مدت آمریکا در خلیج فارس و خاورمیانه قرار دارد. در این بسته پیشنهادی آخرین فناوری تسلیحاتی شامل بمب های هدایت شونده، سیستم های مدرن دفاع هوایی، رادارهای هشدارپیشرفته، موشک های هوا به هوا و بمب های هدایت شونده به چشم می خورد. یک چنین تسلیحات پیشرفته ای در منطقه ناآرام خاورمیانه فقط از منظر بزرگنمایی خطر ایران از سوی آمریکا معنادار می شود. روزنامه نیویورک تایمز جمعه هفته گذشته (۲۷ ژوئیه) در گزارشی نوشت که این طرح جدید آمریکا برای تقویت نظامی کشورهای میانه رو عرب به ویژه عربستان و مصر صورت می گیرد. این در حالی است که آمریکا از عربستان به دلیل سستی و کوتاهی این کشور نسبت به روند آشتی ملی در عراق ناراضی است. مقامات آمریکایی معتقدند از هر ۸۰-۷۰ تروریستی که روزانه وارد عراق می شوند نیمی از آنها شهروند عربستان اند و این کشور چون دولت المالکی را تحت حمایت ایران می داند و خواهان بی ثباتی آن است، نه تنها مانعی بر سر راه سفر تروریست ها به عراق ایجاد نمی کند که در بدترین حالت کمک هایی نیز در اختیار گروه های تندرو سلفی عراق قرار می دهد.
بنابراین در یک معامله پایاپای می توان کسب حمایت عربستان از دولت مالکی در مقابل حمایت عربستان و دیگر کشورهای منطقه از فشار آمریکا به ایران را هدف اصلی سفر مقامات آمریکایی به منطقه دانست. از آن مهم تر، بعد روانی سفر است. دولت ایالا ت متحده باید هر از گاهی به دول عرب که به طور سنتی حمایت را از انگلستان هبه می گرفتند، این آرامش خاطر و تعهد را بدهد که به رغم مشکلا ت زیاد در عراق و خطر رو به افزایش ایران، آنها را تنها نمی گذارد.
۲) بازدارندگی، سیاست آشنایی در صحنه بین الملل است و به مجموعه سیاست ها و اقداماتی گفته می شود که یک دولت یا مجموعه ای از دولت ها برای بازداشتن دولت یا دولت های خصم انجام می دهند تا او را از دست زدن به اقداماتی که گمان می رود به زیان منافع ملی آنها باشد منع کنند. هدف بازداشتن رقیب از اتخاذ سیاست ها و راهکارهایی است که می تواند منافع طرف متقابل را به خطر اندازد.
ارتقای ظرفیت های کلی نظامی، توسعه سلاح های کشتار جمعی و برقراری اتحاد میان مجموعه ای از دول دوست شناخته شده ترین ابزارهای بازدارندگی اند. حول مفهوم بازدارندگی دو رهیافت مهم توازن قوا و امنیت جمعی وجود دارند: باید موازنه قوا را از طریق محدود کردن هژمونی رقیب حفظ کرد و با ورود به اردوگاه نظامی و تسلیحاتی، امنیت جمعی را احیا نمود. با این اوصاف از چشم انداز کاخ سفید ایران اکنون تهدید امنیتی برای موازنه قوای موجود در خاورمیانه است و بنابراین باید قدرت رو به افزایش آن از طریق تسلیح دول عرب از یک سو و ایجاد اردوگاه امنیت جمعی از سوی دیگر تحدید شود.
دولت عربستان سعودی در اولین واکنش به این تحول، با برگزاری کنفرانس صلح در خاورمیانه از سوی آمریکا موافقت نمود و درگام دوم که از اولی مهم تر است سفارت خود در عراق را بازگشایی کرد.
سعود الفصیل در کنفرانس مطبوعاتی با حضور رایس و گیتس در خصوص کنفرانس صلح گفت که «ما از این ابتکار استقبال می کنیم. اسرائیل باید در مقابل فشارهایی که در جهت صلح بر آن وارد می شود کوتاه بیاید.» وی همچنین با اشاره به عراق اعلام کرد که «عربستان به عنوان متحد کلیدی ایالات متحده تحت فشار این کشور و در حمایت از دولت المالکی سفارت خود را در بغداد بازگشایی می کند.»
۳) بازدارندگی سابقه ای به تاریخ کشاکش هسته ای آمریکا و شوروی دارد. در دوران جنگ سرد که اروپای شرقی و آسیای جنوب شرقی جبهه جنگ ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی بود، هر یک از دول رقیب از این تاکتیک در جهت کاستن از هژمونی دشمن استفاده کرد. تسلیح هر چه بیشتر خود و متحدان و مهم تر از همه تعبیه قراردادهای امنیت جمعی که مهمترین آنها ناتو و ورشو بودند مبین تلاش طرفین برای کسب هژمونی در منطقه نفوذ و کاستن از توان رقیب به شمار می آید. به تدریج باگسترش مرزهای امنیتی آمریکا و شوروی به خارج از منطقه اروپا و آسیا، دولت های خاورمیانه هدف یارکشی آنها قرار گرفتند. دولت ایالات متحده در فاصله سال های ۱۹۸۰ - ۱۹۶۰ و به منظور ممانعت از درغلتیدن کشورهای منطقه به دامان کمونیسم (که البته در مقایسه با مناطق گفته شده در رتبه بعدی اهمیت قرار داشتند) اقدام به بستن پیمان های نظامی - امنیتی با دولت های موجود کردند.
در این میان به ویژه دولت آیزنهاور اهمیت دارد. به طوری که رابطه نزدیک میان برخی کشورهای منطقه با آمریکا را باید بخشی از استراتژی نگاه نو حکومت دوایت آیزنهاور دانست. نگاه نو که در شورای امنیت ملی در تاریخ نوامبر ۱۹۵۳ مطرح شد «تلاش برای بازیابی ابتکار عمل در رویارویی جهانی با اتحاد شوروی و در عین حال کاهش هزینه های دفاعی ایالات متحده بود.» همچنین نگاه نو خواهان تلاشی اساسی برای تقویت کشورهای طرفدار غرب پیرامون حوزه نفوذ شوروی هم بود و این طرحی بود که در آغاز حکومت ترومن به راه انداخت، اما به علت توجه به اروپا و کره جنوبی ناتمام گذارد.
هم پیمان شدن ایالا ت متحده با ایران، عربستان سعودی، دولت بعثی صدام حسین، مصر و اسرائیل، را باید در بستر استراتژی «دفاع از پیرامون» ایالا ت متحده گذارد.(جالب اینجاست که ایران در بین کشورهای منطقه تنها کشوری بود که معاهده دفاعی با آمریکا داشت و ارزش این معاهده به همراه ارزش کمک های اقتصادی که ضمیمه آن بود از معاهده دفاعی آمریکا با اسرائیل نیز بیشتر بود.)
اما گذر زمان و تحولا تی که صحنه بین الملل و منطقه به خود دید، نادرستی و یا بهتر بگویم بی کفایتی این تاکتیک را به اثبات رساند. اول اینکه، برخی از رژیم های دریافت کننده کمک مانند صدام حسین و بعدها طالبان به دشمنان درجه یک آمریکا تبدیل شدند. چرا که با سقوط شوروی و تغییر در صحنه جهانی بهانه اصلی این سیاست از میان رفته و رژیم بعثی صدام و بنیادگرایان طالبان هر یک با در اختیار داشتن سلا ح به تهدید امنیتی علیه آمریکا و غرب تبدیل شدند.
دوم و همچنانکه تجربه نشان داده است، از آنجا که این رژیم ها معمولا فاقد مشروعیت داخلی هستند، به پشتوانه کمک های نظامی خارجی بیش از پیش از جامعه احساس بی نیازی می کنند و از این رو سلا ح را به عوض اینکه به عنوان ابزاری در خدمت منافع ملی بگیرند، در خدمت سرکوب جریانات و نیروهای مخالف داخلی قرار می دهند.
اما این بار علا وه بر دو مورد گفته شده که خطر تسلیحاتی شدن خاورمیانه را دو چندان می کند، واکنش احتمالی ایران به مسابقه نظامی در منطقه است. مسلح شدن خاورمیانه نه از منظر تحولا ت داخلی کشورها، نه توازن قوا که اساسا بخش مهم سیاست بازدارندگی است، و نه آینده رابطه با غرب به نفع خاورمیانه نخواهد بود.
نویسنده : لیلا چمن خواه
منابع در دفتر روزنامه موجود است.
منبع : روزنامه مردم سالاری