دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

علم، فناوری و فرهنگ غرب؛ تفکیک یا تلازم؟


علم، فناوری و فرهنگ غرب؛ تفکیک یا تلازم؟
رویکرد تعاملی کشورهای جهان سوم با دنیای غرب بعد از انقلاب صنعتی و رشد و شکوفایی علمی، صنعتی و فناوری آن همواره از افراط و تفریط هایی برخوردار بوده است. اینکه آیا مطلق علم، فناوری و فرهنگ غرب را باید الگو و سرمشق خود قراردهیم تا به پیشرفت و توسعه نایل گردیم یا اینکه مواجهه سلبی و نفی مطلق در این راستا می تواند چاره کار باشد. آیا استفاده از علم، فناوری و اخذ دانش جدید از غرب، به ناچار مستلزم پذیرفتن فرهنگ غربی و در نتیجه آلوده شدن به جنبه های فسادآمیز و زیان بار تمدن غرب است؟ آیا نمی توانیم در عین بهره برداری و اقتباس از پیشرفت ها و یافته های علمی غرب، خود را از آفات و آسیب های فرهنگی آن مصون نگه داریم و اصالت های فرهنگی خویش را حفظ کنیم؟ نوشتار حاضر در مقام پاسخگویی به این سؤال های اساسی است که در نهایت رویکرد تعاملی ما با دنیای غرب چگونه باید باشد تا ضمن بهره برداری از نقاط قوت از سلطه فرهنگی غرب مصون باشیم؟ اینک با هم مطلب را از نظر می گذرانیم.
● پیش فرض ها
در این پرسش، دو پیش فرض مسلم انگاشته شده است، یکی این که علم و دانش و فن آوری غرب؛ امری مطلوب و مفید است و دیگری این که فرهنگ غرب، آلوده و زیانبار می باشد. البته این دو پیش فرض، پیش فرض های صحیحی است، گرچه برخی دیدگاه ها پیش فرض نخست و یا پیش فرض دوم را مورد تردید و انکار قرارمی دهند.
آثار و نتایج پیشرفت های علمی بشر- که در دوران جدید عمدتا از مغرب زمین آغاز شده- و نقش آن در تسهیل زندگی و فراهم کردن رفاه و آسودگی انسان قابل انکار نیست. کشف امکانات طبیعت و استفاده از آن برای بهزیستی انسان و تلاش و تدبیر برای دستیابی به ابزارهای جدید برای کاستن از دشواری های زندگی، البته امری مطلوب است که هر جامعه ای باید درصدد رسیدن به آن باشد. دستاوردهای بشر در این عرصه قابل اخذ و انتقال است و هر جامعه ای بتواند از تجارب و پیشرفت های دیگران در این زمینه استفاده کند، هیچ تزلزل و تردیدی در این زمینه نباید به خود راه دهد. آموزه های اسلامی و نگرش علماء و دانش مندان مسلمان هم همواره همین بوده است که: «علم و دانش را حتی از نقاط دوردست عالم جستجو کنید و به دست آورید.»(۱)
اما کاستی ها، آفات و آسیب های فرهنگ امروز غرب هم حقیقتی است که امروزه کمتر کسی آن را انکار می کند. بی بندوباری، ابتذال، مصرف زدگی، غفلت از حقیقت انسانیت، ضعف ارزش های اخلاقی، ماده گرایی و دنیاپرستی، سستی بنیان خانواده، سودگرایی و سوداگری و... مشخصه های فرهنگ امروز غرب است که از راه های گوناگون به نقاط مختلف عالم نیز انتقال یافته است. البته در کنار این مشخصه های منفی شاهد مشخصه های مثبتی هم هستیم. انضباط اجتماعی، دقت در کار، نظم در امور مختلف، رعایت قانون و... نکات مثبت فرهنگی است که در غرب به چشم می خورد. بدیهی است جامعه ای که رشد معنوی و اخلاقی را از مهم ترین اهداف خود می داند؛(۲) هرگز نمی تواند مشخصه های منفی فرهنگی را- از هر جا باشد- بپذیرد و البته در صدد استفاده از تجربه های مثبت فرهنگی هر جامعه ای نیز خواهد بود.
● رویکرد تلازم
اکنون باید به رویکرد تلازم بیندیشیم که آیا اخذ علم و فن آوری از غرب، مستلزم نفوذ و انتقال فرهنگ آن هم هست یا نه؟ برخی بر این باورند که علم و فرهنگ میوه های یک درخت اند که نمی توان در اخذ یا رد، آن ها را از هم تفکیک کرد. تمدن امروز غرب اگر دستاوردهای علمی و فن آوری چشمگیری داشته است، این دستاوردها در پرتو فرهنگی به ثمر رسیده است که همان فرهنگ غربی است. در حقیقت فرهنگ غرب، بستر و زمینه علم غربی بوده است و بنابراین نمی توان علم غرب را اقتباس کرد و فرهنگ آن را وانهاد. فرهنگ سکولار، علم سکولار تولید می کند و اگر علم سکولار به جامعه ای وارد شد، فرهنگ سکولار را هم با خود به همراه می برد. اگر پنجره را برای استفاده از هوای مطلوب باز کنید، حشرات هم خواه ناخواه همراه آن وارد خواهند شد! بنابراین باید برای در امان ماندن از حشرات، خود را از هوای تازه محروم کنید و یا برای برخورداری از هوای تازه، حشرات را هم تحمل نمایید!
با توجه به این باور، دو فرض قابل تصور است: یکی این که جامعه ای که به ارزش های دینی، فرهنگی و معنوی پایبند است باید خود را از آثار و نتایج پیشرفت های علمی محروم نماید و فرض دوم این که جامعه ای که درصدد پیشرفت و رشد علمی است خواه ناخواه باید به زیان های فرهنگ غرب هم تن دهد.
● رویکرد تفکیک
این باور دچار اشکالات جدی است و برای جامعه ای که می خواهد با حفظ ارزش های اخلاقی و دینی خود به پیشرفت های علمی هم دست یابد، به هیچ وجه نمی تواند قابل قبول باشد.
مهم ترین اشکال این باور، این است که برای علوم تجربی و روابط عینی و علی بین پدیده های طبیعی ثبات و حقیقت عینی و مستقل از اعتبارات اخلاقی و ارزشی را نمی پذیرد و تفاوتی میان علم حقیقی و علوم اعتباری قائل نیست. اگر ما بر این نکته اذعان داشته باشیم که واقعیات عینی و روابط علی حاکم بر پدیده های طبیعی برای همه انسان ها با هر عقیده و مرام، یکسان است و آثار و نتایج آن مشابه می باشد دیگر تلازمی بین علم و تکنولوژی غرب و فرهنگ و اخلاق آن نخواهیم دید و این دو مقوله را قابل تفکیک خواهیم دانست.
جامعه بشری برای رسیدن به راحتی و رفاه در زندگی خود، باید به کشف قوانین طبیعت بپردازد و با به کارگیری توانمندی ها و ظرفیت های خدادادی موجود در طبیعت، به ساخت ابزارها و وسایل لازم و مفید برای تسهیل و تسریع در اهداف خود و بهره گیری صحیح از آن دست یابد. طبیعتی که در اختیار ما نهاده شده و قوانین حاکم بر آن، حقیقت واحدی است که غربی و شرقی نمی شناسد و برای همه انسان ها یکسان است. بنابراین کسانی که پیش از ما به کشف طبیعت و استخدام آن برای رفاه و پیشرفت مادی پرداخته اند به دستاوردهایی رسیده اند که استفاده از آن برای ما کاملا میسر بوده و اقتباس منطقی و آگاهانه از آن، راه ما را برای پیشرفت علمی و فن آوری آسان و کوتاه می سازد. البته توجه داریم که غرب، اولا رنسانس علمی خود را وامدار فرهنگ و تمدن اسلامی شرق است(۳) و ثانیا با سوءاستفاده از رشد علمی و فن آوری خود، مسیر سلطه جویی به کشورهای ضعیف و استعمار آنان را در پیش گرفت و به جای خدمت به همنوعان و استفاده صحیح از دستاوردهای علمی و فنی، سرنوشت غم انگیز و خسارت باری را برای جامعه بشری رقم زده است.
حقیقتا اگر دستاوردهای علمی و صنعتی غرب در خدمت صادقانه بشریت قرار می گرفت، از چالش ها و بحران های امروز خبری نبود و جوامع غربی هم از شأن شایسته ای برخوردار بودند و هم در شرایط فرهنگی و اجتماعی کاملا متفاوتی قرار داشتند. این نکته را هم می پذیریم که اگر رشد علمی و فن آوری غرب در فضای فرهنگی و اعتقادی صحیح و مطلوبی قرار می گرفت، چه بسا مسیری متفاوت با مسیر امروز را طی می کرد و با ترجیحات و اولویت های کاملا متفاوت- که ناظر به نیازهای حقیقی و همه جانبه بشریت می بود- به ابزارسازی و توسعه علمی و اقتصادی می پرداخت. در تمدن کنونی غرب، دنیازدگی، ابتذال و سلطه جویی، موجب انحراف در مسیر پیشرفت علمی و فن آوری و نیز محدودکننده رشد حقیقی و همه جانبه آن شده است. ولی با این همه، برای جامعه ای پویا و فعال که در پرتو باورها و ارزش های دینی و معنوی خود، به دنبال رشد همه جانبه و پیشرفت معنوی و مادی است، استفاده از یافته های علمی و پیشرفت های صنعتی غرب، بدون فرو غلطیدن در انحطاط معنوی و فرهنگی آن، کاملا میسر است.
● پرهیز از سلطه فرهنگی غرب
اکنون که جامعه ما خود را از سلطه سیاسی غرب به طور کامل رها ساخته و با فداکاری ها، تلاش و مجاهدت های فراوان توانسته است به استقلال کامل سیاسی و عزت و اقتدار ملی خود دست یابد، باید مراقب سلطه فرهنگی غرب باشیم. امروز تمام تلاش سلطه گران جهانی نفوذ در اندیشه، تفکر، فرهنگ وارزش های جوامع بشری و از جمله جامعه ما است تا در پوشش «جهانی شدن فرهنگ»، سلطه فرهنگی خود را بر ما تحمیل کنند. البته جامعه ای که توانسته است با تکیه بر توانمندی های عمیق دینی و ملی خود بر سلطه سیاسی غرب فائق آید و بیش از ربع قرن در برابر همه فشارها و توطئه های آن ایستادگی کند، قطعا قادر خواهد بود که با استقبال از پیشرفت های علمی و فن آوری غرب و اقتباس از آن به سوی خودکفایی علمی حرکت کند و در عین حال در مواجهه نقادانه و متفکرانه با فرهنگ غرب ضمن استفاده از تجربه ها و مشخصه های مثبت آن، راه را بر نفوذ و نشت مشخصه های منفی آن سد نماید.
دیدگاه رهبری و سیاست نظام اسلامی ما نیز بر همین امر تأکید دارد که نه تلاش علمی جامعه مستلزم غفلت از ارزش های معنوی است و نه پرهیز از فرهنگ غلط غرب مستلزم عقب ماندگی علمی می باشد. فراتر از آن، فضای معنوی و باورهای دینی ما، مساعدترین زمینه ها را برای رشد علمی و ورود به عرصه تولید دانش برای فرهیختگان و نخبگان ما فراهم خواهد ساخت.
آینده نشان خواهد داد که جوانان فرهیخته، مؤمن و هوشیار ایران اسلامی، استقلال و استغنای فرهنگی خود را در قبال غرب با پیشرفت علمی و رشد فن آوری توأم خواهند ساخت. همان گونه که امروز نیز طلیعه های آن به چشم می خورد.
علی ذوعلم
پی نوشت ها:
۱- این حدیث از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است: اطلبوا العلم ولو بالصین
۲- رک: قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، اصول دوم و سوم
۳- ر.ک: محمد آراسته خو. وامداری غرب نسبت به شرق.
منبع : روزنامه کیهان