دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا


واژه گزینی


واژه گزینی
● زبان فارسی: آبروی ماست
نمی دانم، آنان كه تا اندازه ای به زبان عربی آشنایی دارند و ترجمه های حضوری و همزمان فارسی به عربی و بالعكس را در رسانه های همگانی - بویژه در ماهواره ها - می شنوند، چه احساسی دارند هنگامی كه می بینند آنچه از یك زبان به دیگری برگردان می شود تقریباً یكی است و واژه هایی كه در هر دو زبان به كار می رود، یا یكسان اند و یا هم معنی و مترادف - گویی جمله ها با كمی دگرگونی بازآوری می شوند.
این صحنه ها را همه مردم جهان و از جمله عرب زبانان آشكارا می بینند و دانسته نیست كه پیش خود چه می اندیشند و چه تصوری از زبان فارسی در ذهنشان پیدا می شود. شاید اگر بر پایه همین ترجمه ها درباره زبان فارسی داوری كنند وجایگاه ویژه آن را درنیابند و نقش بسیار برجسته و بی همانندش را در غزلهای عاشقانه و سرودهای (اشعار) عرفانی - كه واژه های عربی كمتری دارند - نشناسند، پیش خود بگویید: «چرا اینان درست وحسابی عربی صحبت نمی كنند؟»
نمونه هایی از این دست را می توان همه جا و از جمله در اعلانها، آگهی ها و رهنمودهای عمومی دید. مثلاً در ایستگاه تله كابین توچال برای آگاهی بازدید كنندگان ایرانی و غیرایرانی نوشته اند:
«طول مسیر» و درست زیر آن به عربی ترجمه كرده اند: «طول المسیر»، و زیر: «ارتفاع از سطح دریا» نوشته اند: «ارتفاع عن سطح البحر»
همانند اینها را در همایشها، سمینارها و كنفرانسها فراوان توانیم دید. در این گونه گردهماییها، نخستین چیزی كه به چشم می خورد عنوانها و درونمایه های آنهاست كه با خطی درشت به فارسی و عربی ماننده به هم و تقریباً یكسان نوشته شده و نمایانگر حال و روز زبان ملتی است كه یكی از كهن ترین و شكوهمندترین فرهنگها را داشته است. گویی دست اندركاران این گردهماییها، كه قاعدتاً بایستی از دانشمندان و فرهیختگان این مرز و بوم باشند و به سادگی مانندگی بیش از اندازه این جمله ها را دریابند، هیچ اهمیتی به این مسأله نمی دهند. دانسته نیست كه این غفلت از ناآگاهی است یا سهل انگاری و بی توجهی به آبروی خودشان و هم میهنانشان - شاید هم سر خود را زیر برف می كنند تا دیگران چیزی نبینند!
نمی شود - برای كمی آبروداری هم كه شده - به جای: «طول مسیر» مثلاً بنویسم: «درازنای مسیر؟» واژه «درازنا» فارسی سره است و درنوشته ها و سروده های پیشینیان فراوان یافت می شود و برای فارسی زبان نیز ساده و روشن است. یا به جای: «ارتفاع از سطح دریا» بنویسیم: «بلندی از سطح دریا»؟ در هشدارها و رهنمودها نیز از اینگونه نوشته ها فراوان است: «استعمال دخانیات ممنوع است»، «ورود ممنوع»، «به طرف خروج»، «اجتماع رؤسای مؤسسات تجاری» و...، كه همه كلمات آنها عربی و قابل جایگزینی است. برای نمونه، به جای آنها می توان به ترتیب چنین نوشت: «سیگار نكشید»، «به سوی بیرون» و «همایش سران سازمانهای بازرگانی». البته، اینها به عنوان پیشنهاد ونمونه گفته شد و بی شك با كمی اندیشه و حوصله واژه های بهتری نیز می توان به كار برد.
خواست نویسنده این نوشتار نیز در اینجا سره نویسی و نشان دادن نمونه ای از فارسی آراسته و پیراسته نیست، چرا كه این كار بسیار سترگ به آمادگی و پیش نیازهای بسیار نیاز دارد و كار فردی نیست - به شماری از این نیازها اشاره خواهد شد. راست آنست كه آنچه در این نوشتار می آید گونه ای طرح پرسش و پیشنهاد متواضعانه برای افزایش آگاهی، رأیزنی و برخورد اندیشه ها به منظور چاره جویی و راهیابی خردمندانه، حساب شده و منطقی است و نه اظهار نظر قطعی و تحمیل سلیقه و باورهای شخصی نویسنده.
همچنین یادآور می شود كه هدف از جایگزینی واژه های پیشنهادی، ظاهرسازی و عیب پوشی در برابر دیگران نیست بلكه هدف برانگیختن حساسیت فارسی زبانان در پاسداری از زبان فارسی برابر كج رویها و - در حد توان - پالایش گام به گام، سنجیده، به هنجار و منطقی آن از واژه های بیگانه بویژه واژه های تازی است. دلیل آنكه نخست می باید به زدودن كلمات عربی پرداخت آنست كه شمار این واژه ها در زبان فارسی به اندازه ای است كه گاهی زبان ما را نسخه كج و معوجی از زبان عربی نشان می دهد و همانستی (هویت) و ناوابستگی كاملی برای زبان ما باز نمی نهد.
آنچه در این كار سترگ مایه ناكامی و شكست می شود، تعصب، تندروی بی جا و كوركورانه، كمال خواهی و بی توجهی به واقعیت هاست. زیرا زبان، ابزاری برای ارتباط، شناخت و رساندن اندیشه ها، مفاهیم، عواطف و احساسات بشری است. آنچه مهم است كارایی و توانمندی آن در انجام دادن این نقش است.
سره كردن، بازسازی و پالایش زبان فارسی و پاسداری از اصالت و همانستی (هویت) آن نیز در همین راستاست - كه می باید با توجه به دانشها و توانایی های بسیاری از جمله زبان دانی، زبانشناسی، واج شناسی، آواشناسی، آشنایی با تركیب و ساختار دستوری، زیباشناسی، یكدستی، بار معنایی و معناشناسی،آهنگ موسیقیایی و از همه مهمتر پذیرش و اقبال همگانی انجام شود. بهره گیری به جا و درست از زبان عربی و یا هر زبان دیگری كه به غنای زبان ما كمك كند نه تنها اشكالی دارد كه سودمند نیز هست.
اما فقط چشم به زبانهای دیگر دوختن و از تواناییهای سرشتین زبان مادری خود آگاهی نداشتن از خرد به دور و نادرست است و ما را به جایی نمی رساند. بهره گیری بی رویه از زبانهای عاریه، در ظاهر كار ما را ساده می كند اما دشواریها و تنگناهای بنیادی و ساختاری در پی دارد كه به گونه های دیگری پدیدار می شود. در ضمن، می باید توجه داشت كه زبان عربی زبان اندیشه و فرهنگ مشترك اسلامی است و در سده های گذشته همواره این نقش را بر عهده داشته است. راست آنست كه ما در برخی مواقع بر پایه این فرهنگ كه زبان عمده آن عربی است اندیشه می كنیم و طبیعتاً، بخشی از آنچه می گوییم از جوهره این زبان برمی آید. هم از این روست كه تغییر شیوه بیان اینگونه اندیشه و تفكر كه به آن خو گرفته ایم دشوار می نماید و نیازمند كوشش فراگیر و سنجیده است.
در گذشته نیز (زمان پهلوی پدر)، كارهایی برای سره كردن زبان فارسی توسط مرحوم كسروی و دیگران انجام شد كه به دلیل شتاب زدگی، تندروی، كمال خواهی و شاید مقداری تعصب و مهمتر از همه، پژوهش و بررسی نابسنده و نداشتن پیش آمادگی، زمینه و ابزار مورد نیاز به آرمان خود نرسید. لیك تا همین اندازه نیز دستاورد آن بسیار ارزشمند و مغتنم بود. واژه های پر كاربردی چون عدلیه، امنیه، نظمیه، بلدیه و غیره به فارسی رسایی برگردانیده شد كه امروز كاملاً شناخته شده و مصطلح است. نام ماههای دوازده گانه نیز به گونه كنونی درآمد.
اكنون شرایط برای فارسی سازی بسیار مناسبتر از گذشته است. افزایش باسوادان، گسترش رسانه های همگانی، آزمونها و پژوهشهای انجام شده در خلال این سالها و پیشرفت دانش زبانشناسی، با توانایی های گذشته قابل سنجش نیست و اگر درست به كار گرفته شود پیشرفتهای شگفتی به بار خواهد آمد. هر آنچه كه در این راه به دست آید - ولو اندك - ارزش بسیار دارد و به كوشش آن می ارزد.
متأسفانه، بدبینی. نگرش منفی میان ادب شناسان و زبان دانان این كشور زهری كشنده برای تحقق این كار سترگ است. البته بسیاری از باورهای آنان بر پایه حقایق موجود و انكارناپذیر است. اما گاهی ممكن است به جای رویارویی مستقیم با مشكلات راه حلهای دیگری اندیشید كه افزون بر دانش، تخصص و پژوهش و بررسی بسنده، به آفرینشگری، نوآفرینی، ذوق و خلاقیت هنری فراوان نیازمند باشد. مگر برای پیراستن و تواناسازی زبان فارسی تاكنون چه مایه كوشیده ایم كه حالا باید بدون برداشتن حتی گامی، سرخورده و ناامید دست روی دست گذاریم و سرنوشت زبان مادری را به قضا و قدر سپاریم و بگوییم هیچ كاری نمی شود كرد. اگر راهی به برننشست باید راههای دیگر را آزمود.
آیا چنانچه خشك اندیشی، سختگیری بی مورد و تعصب بی جا را یكسو نهیم و بنیادی ترین نقش زبان را چشم انداز خود قرار دهیم و همه زمینه ها و آمادگی های بایسته را فراهم آوریم، بازسازی و یا نوآفرینی بخشهایی از زبان فارسی كاری ناممكن و عیب و ننگ است؟ مگر زبان اسپرانتو كه از پایه ساخته و پرداخته دست بشر است چه ایرادی دارد. هم اكنون در فارسی واژه هایی به كار می رود كه پیشینه و ریشه ای در فرهنگهای فارسی ندارند؛ واژه هایی مانند «ترابری» و «رایانه». آیا كاربرد این دوواژه نازك و زیبا كه با زبان فارسی هم آوایی و همخوانی دارند چه آسیبی به زبان می رساند؛ و انصافاً، از واژه های گران و ستبر «حمل و نقل» و «كامپیوتر» بهتر نیستند؟ آیا ساختن واژه هایی از این دست - ضمن دقت همه سویه و بررسی ریشه ها و مشتقات آنها - گناهی نابخشودنی و تابوست؟
واژه های عربی پیرو ساختار و قواعد صرف و نحوی كاملاً متفاوتی با ساختار و دستور زبان فارسی اند؛ و از این نظر زبان انگلیسی شباهت بیشتری به زبان فارسی دارد تا زبان عربی. آیا این امر سبب نمی شود كه برخی فارسی زبانان واژه های عربی را با شناختی ناقص به كار برند و این ناآگاهی برای آنان، ناخواه، دشواریهایی بیافریند و در نتیجه از زبان و فرهنگ خود دور بمانند؟
این حقیقت را همه می دانند كه زبان تنها ادبیات، شعر و شاعری و جمله پردازیهای زیبا و نازكانه نیست؛ بایسته است كه نیازهای روزمره را برآورده سازد. می باید همه بتوانند آنچه می خواهند به راحتی و سادگی بنویسند و بگویند. این كار هنگامی شدنی است كه دگرگونی شایسته، همه سویه، فراگیر و بنیادین در زبان فارسی انجام شود و ضوابط، رهنمودها و دستور كارهایی درست و به هنجاری برای نوشتار فراهم آید.
نگاهی به گزارشها و نوشتارهای كاری و اداری نشان می دهد كه بیشتر مردم در نوشتن شرح و گزارش رسا و روشن و بیان خواسته های خود مشكل دارند و آن را دشوار می دانند. حق با آنهاست؛ زیرا هیچ گاه به زبان فارسی به عنوان یك ابزار ارتباطی و وسیله ای برای تفهیم و تفاهم و برآوردن نیازهای روزمره نگاه نشده و هنوز از آسمان برین ادبیات بافی و خیال پردازی به زمین عادی كار و كوشش روزانه واقعیت عینی فرود نیامده است.
انگلیسی زبانها در كاربرد زبانشان مشكل كمتری دارند. زیرا زبان آنها به تدریج قاعده مند، به سامان، ساده و كارآمد شده است. بجاست كه تحول زبان انگلیسی را در سده های پسین - به گونه ای سنجشی - بررسیم و ببینم چه دخالتهای مستقیم یا غیرمستقیمی برای بهسازی و كارایی آن صورت گرفته است. بی شك، انگلیسی ها زبانشان را به حال خود رها نكرده اند تا برحسب آنچه پیش می آید راه خود پیش گیرد و به هر سمت و سویی كه شرایط اجازه دهد رهسپار گردد. كارا و توانمندسازی زبان همیشه وجهه همت آنان بوده است.
چه، زبان باشنده ای است زنده و پویا و همواره در حال دگرگونی و ریخت پذیری؛ با پیرامون، جامعه و مردم و حتی جهان بیرون رابطه دوسویه دارد و همیشه در حال اثرگیری و اثربخشی و بگیر و بستان است.
گرچه حركتها و كنش و واكنشهای آن خود به خودی صورت می گیرد، لیك با این حال، دخالت مستقیم كارشناسان زبان شناسی، به گونه ای سنجیده، منطقی، دلشورانه و هدفمند، در بهینه سازی و بالا بردن كارایی و توان آن بسیار سودمند تواند بود. عربها نیز در طول تاریخ واژه های بیگانه - و بسیاری از كلمات فارسی - را در زبان خود حل كرده و به آنها رنگ و شكل عربی داده و پیرو ساختار دستوری و نحوی زبان خود كرده اند، به گونه ای كه دیگر بازشناسی آنها به سادگی امكانپذیر نیست.
می دانیم كه زبان عبری (زبان باستانی نژاد یهود) تا حدود پنجاه سال پیش از زبانهای مرده جهان به شمار بود و تنها در كتابهای دینی این قوم یافت می شد. یهودیان هر كشور - و از جمله ایران - به زبان مردم همان كشور سخن می گفتند (و می گویند). اكنون زبان عبری زبان رسمی كشور اسرائیل است و همه مردم این كشور به این زبان تكلم می كنند، شعر می سرایند، كتاب و مقاله و داستان و غیره می نویسند؛ و كوتاه آنكه هر كاری كه می خواهند انجام می دهند و هیچ مشكل و كم و كاستی نیز در كاربرد این زبان ندارند. این نشان می دهد كه با عزم ملی و اراده همگانی هر كاری امكانپذیر است - حتی بازسازی و رواج یك زبان مرده.
شاید كاری كه ما می باید برای زبان فارسی انجام دهیم از كاری كه برای زبان عبری صورت گرفته دشوارتر باشد.
زیرا این زبان اگرچه مرده بود، در كتابهای دینی و منابع مذهبی وجود داشت. در حالی كه بخش عمده ای از زبان ما محو شده و یافتن رد پای آن، از راه سنجش، الگوبرداری، شبیه سازی و بهره گیری از گویش های محلی و زبانهای همریشه، كار سترگی است كه به كوشش پیگیر و همگانی، تواناییهای تخصصی، آفرینشگری، نوآوری و سلیقه و ذوق بسیار نیاز دارد. از سویی، پیشوند و پسوندهای فراوان در زبان فارسی توانایی نامحدودی برای واژه سازی فراهم می كند. در كنار همه اینها، البته، شور و علاقه، عزم ملی و پشتیبانی همگانی و جمعی و همكاری قاطبه مردم، دولتمردان، دست اندركاران، سازمانهای گوناگون - از بالاترین تا پایین ترین لایه - و بویژه رسانه های همگانی بایسته و اجتناب ناپذیر است. با همه اینها، كاری در این اندازه، كاری یكشبه و كوتاه مدت نیست و شاید به زمانی دراز نیازمند باشد. اما هر چه هست باید روزی آغاز شود و گام به گام پیش رود و دشواری و بلندی مدت هرگز باعث دلسردی و سستی ما نگردد.
عبدالمحمد طباطبایی یزدی
برگرفته از: ایران
عبدالمحمد طباطبایی یزدی
منبع : شورای گسترش زبان و ادبیات فارسی