چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

بیماری ملکه


بیماری ملکه
بیماری ملکه(Queen disease) یک نوع اختلال شخصیت(Personality disorder) با علائم وجود رفتار و سلوک ناسازگار و نامنطبق با محیط و همنوع به صورت مکرر و عود کننده و در اثر خود بزرگ بینی و اعتماد به نفس نابجا با کمترین میزان خویشتن ‌نگری و وجود مشکلات عظیم در وجود خود در اثر عدم موفقیت و سرکوفتگی در برخورد با دیگران و سایر افراد اجتماع است. به طور کلی شخصیت یک مفهوم فرضی است که از ثمره‌ی کنش و واکنش‌های متقابل بین انگیز‌ه‌ی فرد و اطرافیان و اثرات خارجی حاصل می‌شود و مالاً موجب پیدایش یک روند رفتاری منحصر به فرد و پایدار می‌گردد که شخص در مقابله با عوامل محیطی به کار می‌برد.
بدیهی است هر قدر رشد و تکامل دوران کودکی با رضایت خاطر بیشتری طی شود شخصیت فرد با کمال و ثبات بیشتری همراه خواهد بود. ساخت شخصیت با خصوصیات شخصیت یکی از اجزای جدا نشدنی Selfimage (تصور ذهنی از خویشتن خویش) است و در احساس شخص از هویت خودش اهمیتی اساسی دارد افرادی که نتوانند تجربه بیاموزند و حاصل تجارب اولیه را به نحو رضایتبخشی در شخصیت خود ادغام کنند دارای بافت شخصیتی بدوی می‌گردند و وجود رفتار و سلوک ناسازگار و نامنطبق در برخورد با دیگران و افراد اجتماع به صورت مکرر در وجود آنها عود می‌کند و عکس‌العمل‌هایشان جنبه‌ی ابتدایی(Primitive) پیدا می‌کند.
فقدان خودشناسی یا عدم پی بردن به شخصیت خود یکی از علائم این بیماری است که مهمترین تظاهر آن وابستگی و اتکاء شخص در سلوک ناسازگار نامنطبق با محیط و در برخورد با دیگران است و فرد مبتلا سعی دارد از اشخاصی که در نظرش اهمیت و در ابقای او نقش دارند فرمانبرداری کند از این‌ قرار شخص مریض با این روش و با وابستگی به طور مداوم و به کرات تلاش می‌کند تامشکلات عظیم موجود در وجود خود را در برخورد با دیگران و افراد اجتماع ظاهر کند و به این وسیله خود را از دیگران متمایز نماید و چون سرانجام نیز با عدم موفقیت دلخواه در این خصوص روبرو می‌شود عکس‌العمل‌های خارج از حد طبیعی در او ظاهر می‌شود ابهامی که در توصیف شخصیت این گونه بیماران وجود دارد خود یکی از عوامل کاربرد همیشگی آن بوده است.
اختلالات شخصیتی این‌ گونه بیماران شامل تکامل ناقص دوران کودکی و عکس‌العمل‌های ناهماهنگ با محیط است که بعداً موجب مشکلات رفتاری وعادت وعکس‌العمل‌های نامأنوس، عجز و درماندگی وآزار و اذیت دیگران در رفتارهای اجتماعی می‌شود. این‌گونه بیماران از تجارب بد پند نمی‌گیرند و چندان دچار اضطراب نمی‌گردند مگر آنکه روند برخورد دیگران و افراد اجتماع و محیط با آنها با عدم موفقیت روبرو گردد رده‌بندی اختلالات شخصیت ضد اجتماعی (Antisocial) دراین بیماران بستگی به تفوق علائم و شدت علائم مرضی زیر دارد:
۱) پارانوئید (Paranoid): تدافعی، بسیار حساس، رازپوش و تودار، بدگمان، هشیار و بیدار با کمترین واکنش‌ عاطفی.
۲) اسکیزوئید(Schizoid): خجالتی، درون گرا، منزوی با احتراز از برقراری روابط نزدیک با دیگران.
۳) وسواسی (Compulsive): اعتقاد خشک به مذهب خاص یا اخلاق مشغول به خود، دو دل با افکار جامد.
۴) هیستریک (Hysterical- Histrionic) : وابسته، خام، فریب‌دهنده، مشغول به خود، عبث، هیجانی و به بیان مختصر شخصیتی پریشان.
۵) اسکیزوتیپ (Schisotypal): خرافاتی، منزوی از اجتماع، بدگمان، کم حرف و محدود از نظر توان برقراری روابط اجتماعی.
۶)خود ستا (Narcissistic): غماز و خودنما، خود بزرگ بین، در اندیشه‌ی قدرت، بی‌توجه به دیگران و متوقع توجه دیگران به خود.
۷) احتراز کننده (Avoidant): ترس از عدم پذیرش واکنش‌شدید در برابر عدم موفقیت همراه با کمی فعالیت اجتماعی و خود کم بینی.
۸) وابسته (Dependent): پا سیو، آسان پذیر، ناتوان در اخذ تصمیم، فاقد اعتماد به نفس توام با خود کم بینی.
۹) انفعالی – تهاجمی (Passive-Aggressive): لجوج، خیره‌سر، مسامحه کار، جدال برانگیز، ترشرو، سمج و مایل به کنترل دیگران و دارای جنبه‌ی منفی نسبت به شخصیت‌ها.
۱۰)ضد اجتماعی (Antisocial): متکبر، سنگدل، بی‌نظم، تحریک‌پذیر، ناتوان در تجربه اندوزی و غالباً دارای گرفتاری‌های قانونی.
۱۱) مرزی (Borderline): تحریک‌پذیر، روابط ‌بی ثبات و قهرآمیز با دیگران فاقد کنترل برخود و عدم تکامل شخصیت همراه با مشکلات شناخت هویت خود، بی‌ثباتی عاطفی، رفتار متمایل به خودکشی هویت خود، بی‌ثباتی عاطفی، رفتار متمایل به خودکشی و تهاجم، احساس پوچی و گناه وگهگاه از دست دادن کفایت روانی.
همانگونه که گفته شد رده‌بندی شدت این بیماری در بیماران فوق بستگی به تفوق علائم ذکر شده در بالا جهت تعیین شدت علائم مرضی فوق دارد. برای درمان این بیماران وظیفه‌ی افراد اجتماع جهانی است تا با روش‌های برنامه‌ریزی شده بستر اجتماعی مناسبی به وجود آورند تا فرصت مغتنمی برای تجربه‌اندوزی و تربیت جدید آنها فراهم شود و در محیط اجتماعی کوشش کنند تا رفتار نامناسب آنها تکرار نشود.
در این محیط اجتماعی آحاد ملل جهانی به محض اینکه یکی از افراد چه سرشناس و چه گمنام و جویایی نام نقیصه‌یی رفتار نشان دهند بلافاصله باید به او فشارآورند که عیب خود را اصلاح کند و به این طریق یک محیط آموزشی با قدرت و پرتحرک برای درمان بیماران دچار این بیماری به وجود آورند. در این خصوص استفاده ازتکنیک‌های رفتار درمانی وروان درمانی و درمان طبی می‌تواند کسب موفقیت بیشتری را سبب شود.
الف) رفتار درمانی:
تکنیک‌های رفتار درمانی مورد استفاده همان تکنیک‌های تنبیهی شرطی هستند. در روش تنبیهی اساس کار نوعی تنبیه در برابر رفتار نامناسب است. یکی از روشهای تنبیهی روش خاموش کردن نامطلوب Extinction است که در مقابل رفتار نامناسب بیمار با طرد او کج خلقی نسبت به او ترشروئی و قهر و بی‌اعتنایی باعث می‌شوند رفتار نامناسب ترک شود.
ب) روان‌ درمانی:
استفاده از گروه درمانی یعنی مشارکت بیمار در یک گروه مامور اصلاح رفتار بسیار مفید است خصوصاً در مواردی‌که بیمار در برخورد با افراد دیگر گرفتار مشکل و نارسایی رفتاری باشد (شخصیت اسکیزوئید یا شخصیت نارسا) مؤثر واقع می‌شود. همچنین گروه درمانی در مورد حالتی که اصطلاحاً acting out نامیده می‌شود یعنی افرادی که دچار عکس‌العمل‌های ناگهانی و غیر منطقی (Impulsive) و نابجا هستند محل و مقامی دارد.
در مورد این ‌گونه بیماران نباید خشم نشان داد و باید در محدوده‌‌ی مشخصی با آنها عمل کرد و در هر جلسه درمان زمان محدودی در نظر گرفت و در برابر آنها انعطاف نشان داد. فشارافراد گروه در این جهت است که رفتار ناگهانی و تهاجمی بیمار را در مضیقه قرار دهد و موجب توقیف آن گردد علاوه بر این گروه می‌تواند سریعاً تیپ رفتاری بیمار را شناسایی کند و سوابق رفتار نامطلوب او را تجزیه و تحلیل نماید و بیمار را به خودشناسی و ارزش و اعتبار خود واقف نماید و از این راه تکرار رفتار نامطلوب را کاهش دهد. البته باید بدانیم که استفاده از روان ‌درمانی فردی در درمان این‌ گونه بیماران حتی آنهایی که خود راغب به این نوع درمان باشند دامنه‌ی‌ محدودی دارد.
ج)درمان طبی:
بستری کردن بیمار در بیمارستان و در جمعیتی مناسب گهگاه ممکن است ضروری باشد لیکن در اکثر حالات می‌توان درمان را در مراکز درمانی روزانه یا مراکز خودیاری به اجرا گذاشت. داروهای ضد جنون برای دوره‌های کوتاه مدت و در شرایطی که بیمار تعادل خود را از دست داده و دچارجنون موقت شده است به کار می‌رود در اکثر موارد مصرف این داروها به مدت چند یا چندین روز کافی‌است و پس از بازگشت بیمار به سطح شعور قبلی خود می‌توان تجویز آنها را قطع کرد داروهای سداتیو را درمواردی می‌توان مورد استفاده قرار داد که کاهش حالت انزوای بیمار مورد نظر باشد به طوری که بتواند از آموزش و اجرای عملی روش‌های رفتاری جدید در جمع گروه درمانی استفاده نماید.
● پیش‌آگهی:
گروه بیماران ضد اجتماعی و مرزی معمولاً پیش آگهی مساعدی ندارند لیکن شخصیت‌های دچار اختلال اسکیزوئید خفیف یا تمایلات پا سیو - اگر سیو در صورتی که تحت درمان مناسبی قرار گیرند پیش آگهی خوبی خواهند داشت و آن وقت است که جهان روی صلح و آرامش را به خود می‌گیرد و آحاد ملل می‌توانند در کمال صلح و دوستی در کنار هم از نعمت بزرگ عمر بهره‌ی شایسته برند تسلیم اوامر خداوند گردند و به شرف ملاقات خداوند نائل شوند.
دکتر شهره فتاح پور
دکتر سعیدرضا شیخی
داروساز
منبع : هفته نامه پزشکی امروز


همچنین مشاهده کنید