چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

مردم آماده تغییر


مردم آماده تغییر
سه سال قبل علاوه بر انتقال قدرت از خاتمی به احمدی‌نژاد، سیاست و گفتمان عدم‌حمایت از اصلاح‌طلبان نیز در دستور کار قرار گرفت. ترویج گفتمان انقلابی و حمایت از محافظه‌کاران از تصمیمات مهم دولت جدید بود که آرام آرام اعمال شد. اصلاح‌طلبی یا رفرمیسم در ایران در شرایطی در حال رشد بود که با سیاست‌های قبلی در تضاد نبود از این رو از آن سیاست‌ها که در دولت قبلی قوام یافته بود چشم نپوشید البته آن را تشویق هم نکرده بود. این تجربه جدید متفاوت با اصلاحات سیاسی در دیگر کشورهای در حال‌گذار بود، که تجدید ساختار اقتصادی و خصوصی‌سازی را در مراحل اولیه اصلاحات کلی‌تری آغاز می‌کنند.
چندان دشوار نبود که تشخیص دهیم در خط‌مشی بنیادی در ایران دوران ‌گذار نیز کنترل قدرت سیاسی و اقتصادی همواره مدنظر قرار داشت. تا به این ترتیب به اهداف اصلی انقلاب ۱۹۷۹که ساخت جامعه موفق اسلامی بود تحقق بخشیده شود. برای این منظور لازم بود کنترل نهادهای دولتی و مالی توسط دولت صورت بگیرد. کنترل سیاسی در این گیر و دار جای خودش را در اولویت داشت.
اما رهبران اصلاح‌طلب طی هشت سال تلاش کردند تا با پی‌ریزی گفتمان جدید به بازسازی جامعه‌ای به سرعت دگرگون‌شونده بپردازند و هزینه‌های سیاسی متعددی را در همین راستا پرداخت کردند. این بازسازی و پرداخت آن هزینه‌ها چندان ساده نبود.
آنها برای رفاه اقتصادی نیز اندیشه‌هایی در سر داشتند و بر همین اساس خصوصی‌سازی را در دستور خود قرار دادند. اما آن شکل از خصوصی‌سازی در دولت خاتمی انتقاداتی را به دنبال داشت. بسیاری آن را خاص‌سازی قلمداد کردند.
اصلاح‌طلبان در ایران در نظر داشتند در عین حال بر بنیان‌های انقلابی نیز پایبند بمانند. از این رو رفاه اقتصادی را دنبال کردند. اما آنها با موانع سیاسی در زمینه تحقق برنامه‌های اقتصادی خود روبه‌رو بودند. اصرار آنها بر برنامه‌ها و اهداف خود طیف مخالفین‌شان را تقویت کرد تا اینکه در نهایت وجود آنها به عنوان خطری بالقوه تلقی شد.
از این رو به آنها اجازه استفاده از سرمایه کافی و سایر تسهیلات اقتصادی لازم داده نشد. برنامه‌های سیاسی هم با مخالفت‌های مداوم و محافظه‌کاران سنتی با بن‌بست مواجه شد.
اما اکنون، سه سال پس از پایان دوران اصلاحات دوباره اقبالی پدیدار شد. باید پرسید چگونه به ناگهان اقبال، به اصلاح‌طلبان رو کرد؟ و حال آنکه قبل از آن، بسیاری از مردم که حتی برنامه‌های اصلاح‌طلبی را سودمند می‌دانستند در دو انتخابات شهرداری‌ها و پارلمان به رفرمیست‌ها رای ندادند.
اما پس از ۳۶ ماه ایرانی‌ها درک جدیدی یافته‌اند. پی بردن به عمق تفکر و اندیشه مردم ایران کار بسیار دشواری است. آنها امروز انتقاد زیادی از دولتی که محافظه‌کاران معتقدند نماینده آنان است- دولت البته چنین ادعایی ندارد- می‌کنند. مردم در دو انتخابات گذشته شهرداری‌ها و پارلمان اندکی به نسبت سه انتخابات قبل تجدیدنظر کرده‌اند. در سه انتخابات شهرداری‌ها، پارلمان و ریاست‌جمهوری گذشته که به ترتیب برگزار شد همیشه محافظه‌کاران پیروز شدند.
از این رو امروز تئوری محافظه‌کاران سنتی نیز اندکی با مشکل روبه‌رو شده است. آنها برای رفع این مشکل دست به نوآوری‌هایی زده‌اند. نوآوری‌هایی که گاهی با شعارهای ابتدای انقلاب همخوان نیست. اما دولت همچنان به سرعت از لاک سنتی خارج می‌شود تا بلکه افکار عمومی را با خود همراه سازد. گفت‌وگو با آمریکا از این دست اقدامات بود که هنوز برای دولت سودمندی رضایتبخشی به همراه نداشت.
از این اقدامات اکنون اصلاح‌طلبان انتقاد می‌کنند. اما دولت شرایط پذیرش رسمی برخی تغییرات را از خود نشان می‌دهد. این مسئله واکنش بسیاری از رهبران مذهبی را نیز برانگیخته است.
پیش از این نظر بر این بود که محافظه‌کاری ایران بالنده است. اما اتفاقات اخیر نشان داد که این محافظه‌کاری نه بالنده، بلکه بیشتر ریسک‌پذیر است. ریسک برای بقا.
اما با تمام این وجود و در کنار تلاش‌های همیشگی دولت، در ایران امروز باز هم اصلاح‌طلبی فراگیر می‌شود. این دگرگونی از نظر سیاسی به این معنی است که گروه‌های زیادی خواهان تغییرات بیشتری هستند که اغلب بدون تغییر کلان سیاسی قابلیت تحقق دارد.
البته احمدی‌نژاد هم پس از پذیرش رسمی سمت ریاست دولت برای تحقق همین آرزوها جانشین خاتمی شد و برنامه‌هایی را برای تحقق آن رسما از سال ۲۰۰۶ به اجرا گذاشت که بسیاری از آنها با انتقاد اقتصاددانان روبه‌رو شد. از نظر اقتصاددانان رویکرد‌ها کاملا غلط بود و دولت را متهم به قورت دادن پول نفت کردند.
اکنون جامعه ایران دوباره تجربه ‌گذار دیگری را در برابر خود دارد. جامعه بسیار منتقد شده است و این انتقاد هم ریشه‌های اقتصادی دارد و هم ریشه‌های سیاسی. علت اصلی مشکلات سیاسی بیشتر به دلیل چگونگی مواجهه با جامعه جهانی است. مشکلات اقتصادی نیز بیشتر به دلیل عدم‌تحقق شعارهایی همچون تقسیم پول نفت (آوردن پول نفت بر سر سفره مردم که شعار احمدی‌نژاد بود) بین مردم است.
دولت و محافظه‌کاران سنتی دوباره آرام آرام وارد فضایی می‌شوند که مجبور به رقابت با اصلاح‌طلبان خواهند شد. دولت تلاش زیادی دارد تا در انتخابات آینده هم پیروز شود اما برآیند کلی نشان می‌دهد که در ایران امروز بخش غیردولتی منتقد بخش دولتی است و مردم هم از تورم حدود ۲۰ درصد گله‌مند هستند از این رو شاید‌گذار دیگری در بافت سیاسی و اقتصادی ایران رخ دهد که در این صورت باید گفت ‌گذار ادامه می‌یابد. از این جهت که ‌گذار سیاسی و اقتصادی در ایران همواره با تغییر دولت‌ها سمت‌و‌سو می‌گیرد.
برای درک آنچه که رخ خواهد داد باید چند ماه دیگر منتظر ماند. انتخابات برای انتخاب رئیس‌جمهور بعدی ایران احتمالا در ماه می‌ یا ژوئن ۲۰۰۹ برگزار خواهد شد. آنچه در آن زمان رخ می‌دهد نشان خواهد داد که مردم ایران چه جهتی را انتخاب خواهند کرد. اصلاح‌طلبان یا نومحافظه‌کاران.
پس از آن فرصتی باقی خواهد ماند تا هزینه‌ گذارها را نیز بسنجیم. در حقیقت، تغییرات ساختاری بدون نظمی که همواره با هر انتخابات در برنامه‌های سیاسی و اقتصاد ایران انجام شده است، چالش‌های بسیاری برای دولت و مردم به‌وجود آورده و سبب نارسایی‌های فراوان شده است. این نارسایی‌ها دلخوری‌هایی را هم به دنبال داشته که در شکل مسالمت‌آمیز آن در رویکردهای انتخاباتی مردم نشان داده می‌شود.
دولت قبلی معتقد به استقرار فضای باز سیاسی بود که با انتخابات جولای ۲۰۰۵ همه‌چیز دستخوش تغییر شد و دولت جدید رفرم‌های اقتصادی را در اولویت قرار داد. اما این رفرم‌ها هنوز انتظارات مردم را برآورده نکرده است. بسیاری از آنان از تورم و وضعت بد معیشتی و گرانی مواد غذایی و مسکن نگرانی‌های عمیقی دارند. خدمات‌رسانی به آنها از سوی دولت به درستی انجام نشده است و آنها معتقدند دولت در تحقق شعار‌های اقتصادی خود ناکام بوده است. از این رو ممکن است تغییراتی در رویکرد انتخاباتی مردم ایجاد شود.
اما در هر حال باید گفت دگرگونی‌های جامعه ایران به‌طور بنیادی ساختار سیاسی و اقتصادی آن را در بخش دولت عوض می‌کند هرچند فرا‌تر از آن این ساختارها حفظ خواهند شد و تغییر ارگانیک نخواهند داشت.
سوفیا فورمن
هوستن ویکلی
منبع : روزنامه کارگزاران


همچنین مشاهده کنید