جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

پنج سال کشتار


پنج سال کشتار
علیرغم تلاش های مستمر مقامات پلیس برای بدنام کردن و کوچک نشان دادن جنبش ضد-جنگ در بریتانیا، معلوم شده است که در آخر هفته گذشته بین ۴۰ هزار و ۵۰ هزار نفر برای مخالفت با ادامه درگیری بریتانیا در عراق و افغانستان و علیه کوبیدن دیوانه وار آن بر طبل جنگ با ایران دست به تظاهرات زدند.
در لندن و گلاسکو و در سراسر جهان، مردم عادی به مخالفت خود با امپریالیسم-که بنحو گستره و وسیعی مرگ، بیماری، خسارت و اختلال می پراکند- ادامه می دهند.
در پارلمان، نیک کلگ رهبر لیبرال دموکرات-که اکنون آشکارا قاطعانه تر از حزبش در شروع جنگ عراق سخن می گوید- با تمام هشدارهایش نسبت به دنباله روی «کورکورانه» از واشنگتن، از جانب همه ما سخن می گوید.
او می گوید: «در سالگرد بزرگترین شکست استراتژیک سیاست خارجی بریتانیا در دوران بعد از جنگ [دوم جهانی]، هم حزب کارگر و هم حزب محافظه کار باید از تصمیم شوم خود در پشتیباتی از حمله بوش به عراق درس بیاموزند. دیگر هرگز نباید مخالفت میلیونها شهروند بریتانیا اینچنین نادیده گرفته شود. ما دیگر هرگز نباید کورکورانه دستورات کاخ سفید را دنبال کنیم. ما دیگر هرگز نباید به حاکمیت بین المللی قانون لطمه غیرقابل توصیف وارد کنیم.»
قبول کنیم که کمتر کسی از ما با کلمه ای از جملات فوق مخالف است. اما شاید بهتر می بود اگر لیبرال دمکرات ها هنگامی که جنگ شروع شد موضع ضد-جنگ خود را حفظ می کردند، و بلافاصله بعد از آنکه قدرت های متجاوز عملیات جنگی را شروع کردند، موضع خود را مانند یک سنگ داغ به زمین نمی انداختند.
حزب کارگر، با استثناهای شرافتمند معمول، در برابر صدها هزار کشته و نابودی عملی یکی از قدیمی ترین تمدنهای جهان، همانطور که انتظار می رود به سکوت گوسفند وار خود ادامه می هد. هر نماینده حزب کارگر که رای به جنگ داد، و بدرخواست یک نخست وزیر دغلکار و حیله گر با کشتار جمعی همراه شد، مورد سوءظن است و شریک جنایات جنگی بوش و بلر محسوب می شود.
و رهبر کنونی حزب کارگر، کسی که در زمان تصدی وزارت دارائی گفت بودجه کشتار را هر چقدر که باشد تأمین خواهد کرد، پیرامون بی آبرویی بریتانیا سکوت گناهکارانه ای اختیار کرده است و به عبث امیدوار است که همه چیز عادی خواهد شد.
اما سربازان هنوز در عراق هستند، بدون پایان، می کشند و کشته می شوند. آنها در افغانستان با چشم انداز مشابه ای روبرو هستند و ، اگر بوش و همدستانش موفق شوند، بداخل ایران نیز حرکت خواهند کرد.
محافظه کاران، شبیه شکل همیشگی خود، می خواهند دو طرف را داشته باشند، از یک طرف از جنگ افروزان حمایت می کنند- همانطور که در طول جنگ کرده اند- و از طرف دیگر سعی می کنند با اعلام درخواست تحقیق و تفحص در باره جنگ، در عرصه انتخاباتی امتیازی بدسیت آورند.
اما، اگر قدرت را بدست آورند، آنها هم به دنبالۀ کُت ایالات متجده آویزان شده و بدستور عمو زاده های آمریکایی خود وارد جنگ خواهند شد.
نهایتاً، انتخاباتی برگزار خواهد شد و مردم صلحدوست بریتانیا در آنموقع به چه کسانی رای خواهند داد؟
برخی ها خوش شانس خواهند بود. آنها یک جرمی کوربین یا یک جورج گالووی خواهند داشت که به آن رای بدهند و قادر خواهند بود بگویند که به مبارران صلح رای داده اند.
اما برای اکثر ما چنین نخواهد بود. برای ما، نه لیبرال دمکراتها، نه محافظه کاران و نه حزب کارگرِ جدید کافی نخواهد بود. بخاطر صلح و دمکراسی، عناصر شرافتمند حزب کارگر باید سازمان خود را احیاء کرده و نیروی لازم برای مقاومت در برابر امپریالیسم آمریکا را ایجاد نمایند.
در غیر اینصورت کشته شدن جوانان ما در خیابان های ایران، همانطور که در عراق و افغانستان کشته می شوند، گزینه ای است که شاهد آن خواهیم بود.
سر مقاله مورنینگ استار
منبع : دنیای ما