دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

مرد اسرارآمیز اتمی جهان


مرد اسرارآمیز اتمی جهان
نخست باید دید این نظریه تا چه حد به واقعیت و تا چه حد به بزرگ‌نمایی نزدیك است و آن‌گاه باید در مقام پاسخ به پرسش‌هایی برآییم که پیرامون نحوه همکاری ایران و عبدالقدیرخان وجود داشته است و بدانیم آیا آنچنان که غرب مدعی است، روابط عبدالقدیرخان با ایران پیرامون دستیابی به تکنولوژی هسته‌ای به منظور کاربری‌های نظامی بوده است یا کاربری‌های هسته‌ای صلح‌آمیز؟ و البته طرف اصلی پاسخگویی به ‌این اتهامات و شبهات، مقامات مسئول کشورمان هستند و این امر آنگاه بیشتر ضرورت پیدا می‌کند که بدانیم جنگ روانی علیه ‌ایران و تشکیک در اهداف صلح‌جویانه تکنولوژی هسته‌ای کشور در خارج از ایران، بسیار قوی و گسترده است.
«عبدالقدیرخان» هنوز جوانی بیش نبود که به اروپا رفت تا مدارج عالی علمی را در هلند بگذراند. او راهی را در پیش گرفته بود که در نهایت به مشهورترین دانشمند معاصر کشور‌های اسلامی و عامل اصلی گسترش دانش هسته‌ای در برخی از مناطق جهان پایان می‌یافت. جوانی که در اوایل دهه هفتاد در بخش معادن هلند، مشغول به کار بود، ناگهان در سال ۱۹۷۴ و پس از نخستین آزمایش اتمی هند، سر از شرکت مشترک غنی‌سازی اورانیوم اروپا «یورنکو» درآورد. این شرکت وظیفه غنی‌سازی اورانیوم به منظور تأمین سوخت رآکتورهای اتمی اروپا را به عهده داشت که توسط سه کشور هلند، انگلیس و آلمان اداره می‌شد وهم‌اکنون به موازات این شرکت، شرکت‌های «اوردیف» فرانسه، «B.N.L.F» انگلیس و«تنکس» روسیه نیز در زمینه غنی‌سازی اورانیوم فعالیت می‌کنند.گفته شده است عبدالقدیرخان از لحظه‌ای که وارد یورنکو اروپا شد، تلاش کرد تا به اسرار غنی‌سازی دست یابد و به کشورش پاکستان منتقل کند تا با ساخت بمب اتمی، موازنه رعب را با کشور هند برقرار کنند.«رودلابارز»، نخست وزیر سابق هلند، مدعی است، آنان پی برده بودند که ‌این جوان پاکستانی به دنبال کسب اطلاعات و جاسوسی به نفع کشورش است و حتی وی مدعی است که سازمان اطلاعات آمریکا «سیا» در جریان امر قرار گرفت، اما این سازمان از دولت هلند خواست تا پیگیری امور را تنها به آنها بسپارند.عبدالقدیرخان در کمتر از دو سال حضور در یورنکو به تمامی اطلاعات غنی‌سازی و ساخت سانتریفیوژ دست یافت و به رغم تحت نظر بودن از سوی سیا و دولت هلند، موفق شد با تمامی اطلاعات فوق سری همراهش، در اواخر سال ۱۹۷۵ به کشورش فرار کند. هنگامی که وی به پاکستان گریخت هنوز «ذوالفقار علی بوتو» در مسند قدرت بود و هم او بود که پس از نخستین آزمایش اتمی هند، مدعی بود، اگر مردم پاکستان تا سال‌ها علف بخورند، ما باید بمب اتمی را بسازیم.
یکی از روزنامه‌نگاران پاکستانی به نقل از ذوالفقار علی بوتو می‌گوید: هندو‌ها بمب اتم دارند، مسیحی‌ها بمب اتم دارند، یهود بمب اتم دارد و تنها تمدنی که بمب اتم ندارد، تنها تمدن اسلامی است. علی بوتو با این استدلال، ضمن تلاش در کسب حمایت کشورهای اسلامی، با جدیت به دنبال ساخت بمب اتم بود و این امر با ماجراجویی یک دانشمند پاکستانی هم‌زمان شد تا در نهایت، پاکستان نیز به زمره کشورهای دارای بمب اتم درآید. عبدالقدیرخان هنگامی که اروپا را برای همیشه ترک کرد، پشت سر خود روابطی را برجای گذاشت که از آن «بازار سیاه مواد اتمی اروپا» یاد می‌کنند؛ بازاری که پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی نیز شکل گرفت تا حرف اول را در تعیین قیمت کالاهای اتمی جهان بزند. این روابط، راه ورود پاکستان به بازار سیاه اروپا را نیز باز كرد. نام یک مهندس سوییسی در شرکتی که در مالزی مسئولیت نظارت بر کارخانه ساخت تجهیزات سانتریفیوژ را به عهده داشت، خیلی از پشت پرده‌های انتشار اسرار اتمی اروپا را در بسیاری از نقاط دنیا، بر ملا نمود. پرونده‌های دیگری که پس از ماجرای پیشرفت تکنولوژیک هسته‌ای ایران درباره ارتباط این پیشرفت با عبدالقدیرخان منتشر شد، نشان داد که همه دانش کشورهایی مانند ایران و کره شمالی و حتی عراق، تنها با «خان» پاکستانی ارتباط ندارد.
«فریدریک تینر»، مهندس سوییسی است که در سال ۱۹۷۰ یک‌بار توسط وزارت دفاع سوییس در رابطه با انتشار اسرار اتمی اروپا مورد بازجویی قرار گرفته بود. وی که شرکتی خصوصی دایر كرده و با بازار مالزی و دبی در ارتباط بود، طی ده سال اخیر نیز چندین بار از سوی آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای و مؤسسات ناظر بر صادرات تجهیزات اتمی و هسته‌ای در سوییس، مورد بازجویی قرار گرفته است. بسیاری از اروپایی‌ها اکنون معتقدند که بسیاری از اسرار، زمانی لو رفت که اروپا برای استقلال بیشتر از آمریکا تلاش كرد تا خود، تمامی دانش مربوط به غنی‌سازی اورانیوم و تهیه سوخت هسته‌ای را برعهده گیرد. از همین دوران و در سال ۱۹۷۰ بود که در شهر «میلو» در هلند، سه کشور آلمان، انگلیس و هلند شرکت یورنکو را تأسیس كردند، اما به گفته کارشناسان اروپایی، در سال‌های اولیه تأسیس یورنکو، مسئولان این شرکت جانب احتیاط را از دست دادند تا در کنار تلاش‌های سازمان «ک.گ.ب» شوروی سابق، عناصر جهان سومی مانند عبدالقدیرخان نیز بتوانند به بسیاری از اسرار این شرکت که نتیجه دانش اروپایی بود، دست یابند. همین امور بود که به عبدالقدیرخان که در «سرزمین پدری خود» به قهرمانی ملی تبدیل شد، نیز به اسرار دسترسی پیدا کند و هم به علوم ساخت تجهیزات سانتریفیوژ، دست یابد. گزارش دولت هلند در سال ۱۹۸۰ در باره فعالیت‌های عبدالقدیرخان نیز ثابت می‌کند که ‌این دانشمند پاکستانی در شهر میلوی هلند دارای دفتری اختصاصی بوده و در سال‌های ۱۹۷۲ و ۱۹۷۴ با یورنکو ارتباط داشته و در آن کار می‌کرده است. دولت پاکستان، دانش هسته‌ای هند را معلول کمک‌های کانادا و آمریکا به ‌این کشور به منظور ایجاد توازن اتمی با چین کمونیست ارزیابی می‌کرد، از همین رو، انتظار کمک‌های آمریکا را در دانش ساخت بمب اتمی نداشت. هنگامی که چین، نخستین بمب هسته‌ای خود را در سال ۱۹۶۴ آزمایش كرد، ترس از قدرت روزافزون چین، آمریکا را متوجه هند نمود که به دنبال دستیابی به بمب اتمی بود. هند برای ساخت بمب اتمی خود از راکتورهای آب سنگینی استفاده كرد که کانادا در اختیار این کشور قرار داده بود؛ رآکتورهایی که قابلیت و توانایی تولید «پلوتونیوم» به منظور کاربری‌های نظامی را داشت.هم‌زمان نیز آمریکا ۲۰ تن آب سنگین در اختیار هند گذارد تا سایت آب سنگین خود را راه‌اندازی کند و اینچنین بود که هند سرانجام با کمک آمریکا موفق شد تا نخستین بمب اتمی خویش را در سال ۱۹۷۴؛ یعنی ده سال پس از نخستین تجربه چین، آزمایش کند. پس از آن که عبدالقدیرخان به پاکستان بازگشت و اطلاعات اولیه خود را در اختیار «ذوالفقار علی بوتو» گذارد، نخست‌وزیر پاکستان تمامی امید خود به ساخت بمب اتم را در وجود این دانشمند جوان جستجو می‌کرد؛ حسی که پس از اعدام علی بوتو به ژنرال ضیاءالحق انتقال یافت تا با حمایت کامل از عبدالقدیرخان سیاست ساخت بمب اتمی در کشور ادامه یابد. عبدالقدیرخان تحصیلات فوق لیسانس خود در رشته مهندسی فلزات را از دانشگاه «دلفت» هلند با گرایش «مواد فلزی قوی در سانتریفیوژها» در سال ۱۹۶۷ دریافت كرد. سپس برای کسب مدرک دکترای همین رشته به بلژیک رفت و پس از آن به همراه همسر هلندی خود برای کار به هلند بازگشت و در حالی که شاید خودش هم از عاقبتش بی‌خبر بود، خود را پس از نخستین تجربه اتمی هند در شرکت غنی‌سازی اورانیوم و علوم سانتریفیوژ اروپا «یورنکو» در شهر «میلو» هلند دید.و این چنین بود که با دستی پر در اواخر سال ۱۹۷۵ به کشورش فرار كرد تا ایده‌های بزرگش را با اتحادی عمیق با سیاستمداران و ژنرال‌های پاکستانی، عملی کند. یک دادگاه هلندی موضوع عبدالقدیرخان را در سال ۱۹۸۳ مورد بررسی قرار داد و وی را به اتهام سرقت اطلاعات هسته‌ای، به طور غیابی به چهار سال زندان محکوم كرد، هرچند ‌این حکم در دادگاه تجدید نظر رد شد، باعث شد تا عبدالقدیرخان از زمان بازگشتش به پاکستان، هرگز به اروپا سفر نکند. از این دوران بود که تنها کشورهایی که وی می‌توانست به آن سفر کند، کشورهای اسلامی و برخی از کشورهای آسیایی مثل کره شمالی و نیز برخی از کشورهای آفریقایی همچون نیجریه و آفریقای جنوبی بود. دولت پاکستان با دانش عبدالقدیرخان و با سیاست سرقت، پول و تخصیص بخش اعظم بودجه نظامی کشورش به طرح ساخت بمب اتمی و سپس حمایت نظامی آمریکا پس از حمله شوروی سابق به افغانستان، راه خود را به سوی ساخت بمب اتمی جستجو می‌کرد. آمریکا از سال ۱۹۸۰ عملا مجبور شد تا برای ایجاد سد قوی در پاکستان به روی اتحاد جماهیر شوری که ارتشش در مرزهای مشترک پاکستان، افغانستان استقرار یافته بودند، چشم خود را روی تلاش پاکستان برای دستیابی به سلاح اتمی ببندد و حتی عملا از آن نیز حمایت کند. آمریکا به خوبی می‌دانست که پاکستان در صدد ساخت بمب اتمی است، اما در پی آن بود که ‌این کشور چگونه عمل خواهد کرد و عبدالقدیرخان در آن و آینده ‌این طرح چه نقشی خواهد داشت؟ برای آمریکایی‌ها شکی نمانده بود که پاکستان و یا حتی عبدالقدیرخان به دنبال ساخت رآکتورها و سایت‌های بسیار پرهزینه آب سنگین به منظور تولید پلوتونیوم نیستند. از همین رو، خان پاکستان استعداد و هنر خود را در جایی دیگر نشان داد. او که از ساخت مداوم سانتریفیوژها و متلاشی شدن یک قطعه آن که دیگر اجزای آن را منهدم می‌نمود، نگران و خسته شده بود، در پایان راه نشان داد، دانشمندی برجسته است و بالاخره موفق شد دستگاه سانتریفیوژی بسازد و طراحی کند که با سرعت صوت بچرخد و کار غنی‌سازی اورانیوم به منظور تولید سوخت هسته‌ای برای انفجار اتمی را انجام دهد. او از این دستگاه‌های کوچک، هزاران نوعش را تولید كرد تا جای رآکتورهای آب سنگین و تولید پلوتونیوم را بگیرند. او کوتاه‌ترین راه را برای ساخت بمب اتمی به کار گرفته بود و راه پر هزینه آب سنگین را کنار گذاشته و راه کم هزینه و سریع‌تر «تولید سانتریفیوژ» را انتخاب کرده بود. در عالم تکنولوژی هسته‌ای نظامی، این مسیر بهترین و ایمن‌ترین کار برای بمب اتم تلقی می‌شود و در اتهاماتی که به عبدالقدیرخان وارد شده، همین است که مدعی شده‌اند وی، طراحی‌ها و نقشه‌های مهندسی کار و نمونه‌هایی از سانتریفیوژها را در اختیار کره شمالی، ایران و لیبی گذارده است و ادعا کرده‌اند که وی، تعداد ۵۰۰ عدد سانتریفیوژ به همراه نقشه‌های ساخت آن را در اختیار ایران قرار داده است.«ماتیو بان»، مدیر طرح هسته‌ای دانشگاه ‌هاروارد، می‌گوید: برنامه اتمی ایران، بدون شبکه عبدالقدیرخان، امکان تحقق گسترده را نداشت و همه تکنولوژی را ایران، از طریق عبدالقدیرخان به دست آورده، اما این ادعاها مدت‌هاست که از سوی مقامات رسمی و دست‌اندرکار تکنولوژی هسته‌ای صلح‌آمیز ایران رد شده است. محمد سعیدی، معاون سازمان انرژی اتمی ایران، ضمن رد ارتباط طرح تکنولوژی هسته‌ای ایران با عبدالقدیرخان، در این باره اظهارات جالب و روشن کننده‌ای دارد: ایران برخی از قطعات و طراحی‌های ناقص را از واسطه‌هایی خریده که ملیت صاحبان آنها برای طرف ایرانی مشخص نیست. البته ‌این قطعات و طراحی‌ها صرفا برای آغاز تحقیقات هسته‌ای در دهه ۸۰ میلادی گرفته شده و در ادامه هیچ‌گونه استفاده دیگری برای ایران نداشته است، چرا که در نتیجه استفاده ‌این قطعات در سایت‌های دیگر، کیفیت خود را از دست داده بود.برنامه عبدالقدیرخان در پاکستان در بهار ۱۹۹۸ به بار نشست و پاکستان، نخستین تجربه اتمی خود را به عمل آورد تا این کشور پس از آن، تولد قهرمان ملی خود عبدالقدیرخان را جشن بگیرد. از این مرحله به بعد، هزاران پرسش برای سازمان‌های جاسوسی و اطلاعاتی غرب زاییده شد: آیا تا کنون عبدالقدیرخان که دارای حساسیت‌های بالایی علیه غرب شده است، اطلاعات خود را به کشورهای دیگری، به ویژه کشورهای اسلامی داده است؟ آیا امکان دارد که او از این مرحله به بعد، دانش هسته‌ای خود را به کشورهای اسلامی دیگر هم بدهد؟ آیا جریانات اسلام‌گرایی که با سیاست‌های غرب سر ناسازگاری دارند، ممکن است که به دنبال اطلاعات هسته‌ای یک دانشمند اسلامی باشند؟ این پرسش‌ها، باعث شد تا غرب و به ویژه آمریکا، فعالیت‌های عبدالقدیرخان و روابط پاکستان با جهان خارج در زمینه تکنولوژی هسته‌ای را زیر نظر بگیرند ... و هنگامی که‌ ایران قدرت دانش هسته‌ای خود را در دیدار سیدمحمد خاتمی، رئیس‌جمهور سابق ایران با جمعی از اساتید و دانش آموختگان ایرانی به رخ جهانیان کشید و توانایی غنی‌سازی اورانیوم با تکیه بر علوم و دانشمندان بومی خود را به دنیا اعلام کرد، جریانی به نام بحران هسته‌ای ایران و شبکه عبدالقدیرخان در سطح بین‌الملل ظهور نمود که دامنه آن تاکنون نیز در وسیع‌ترین حد، ادامه دارد. شهید الرحمن، نویسنده و روزنامه‌نگار پاکستانی در کتاب خود پیرامون چگونگی دستیابی پاکستان به سلاح اتمی می‌نویسد: عبدالقدیرخان از این که نمی‌توانست به کشورهای غربی سفر کند، احساس بدی داشت. او یک متهم تحت تعقیب در آمریکا و اروپا شمرده می‌شد. تنها جایی که او می‌توانست برود، کشورهای اسلامی بود که به وی، به چشم یک قهرمان می‌نگریستند. همین باعث شد تا او احساس کند که قهرمان اسلام است. شاید بتوان ادعا کرد که از میان کشورهای اسلامی، پادشاهی سعودی، بیش از هر کشور دیگری به طرح اتمی پاکستان و شخص عبدالقدیرخان نزدیک بود و از همین روست که برخی از کارشناسان غربی معتقدند که پادشاهی سعودی، یکی از منابع مهم مالی طرح اتمی پاکستان به شمار می‌رود و آن را مورد حمایت قرار داده بوده است. طرح مشترک موشک‌های دوربرد عربستان و پاکستان، دستاویز مناسبی برای این گروه از کارشناسان شده است. تنها یک سال پس از نخستین آزمایش اتمی پاکستان در سال ۱۹۹۹، عبدالقدیرخان از وزیر دفاع وقت عربستان سعودی «امیر سلطان بن عبدالعزیز آل سعود» استقبال كرد؛ فردی که اکنون ولیعهد پادشاهی سعودی است. «سیمون هندرسون»، از مرکز مطالعات خاور دور واشنگتن در همین زمینه می‌گوید: پادشاهی سعودی همیشه کلید اصلی در طرح اتمی پاکستان بوده است. من از آن نگرانم که سعودی در پی تلاش برای دستیابی به قدرت موشکی اتمی برآمده باشد و ترسم از آن است که پاکستان منبع تغذیه آنها باشد. با وسایل و تجهیزاتی که لیبی در پی توافق این کشور با کاخ سفید در زمینه پایان بخشیدن به طرح‌های اتمی‌اش، تحویل مقامات آمریکایی داد، اعلام شد که عبدالقدیرخان طراحی سانتریفیوژ را به شکل کامل در یک دستگاه کامپیوتر، در اختیار لیبیایی‌ها قرار داده و گفته شده که شبکه خان برای این اقدام ۱۰۰ میلیون دلار از لیبیایی‌ها دریافت کرده است. پس از عقب‌نشینی لیبی از طرح تکنولوژی هسته‌ای و توافق با آمریکایی‌ها، این پرسش پدید آمد که عبدالقدیرخان همین توانایی‌ها را در اختیار کدام یک از کشورهای دیگر گذارده است؟ محمد البرادعی، رئیس آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای درباره فروش اطلاعات توسط تیم عبدالقدیر خان می‌گوید: من حتی در خواب هم نمی‌دیدم که کسی اطلاعات اتمی را مثل اجناس یک سوپر مارکت به فروش برساند. محمد‌البرادعی نگرانی خود را فراتر از این مرحله نشان می‌دهد و می‌گوید: فروش اطلاعات به دولت‌ها، خیلی من را نگران نمی‌کند، اما نگرانی از این است که ‌این اطلاعات دست شبکه‌های تروریستی بیفتد.اما این نگرانی البرادعی بیشتر به یک شانتاژ سیاسی، همپای با تبلیغات سیاسی آمریکایی‌ها شبیه است که مدعی هستند عبدالقدیرخان در تلاش بوده تا اطلاعات خود را به اسامه بن لادن نیز انتقال دهد.اما یک پرسش اساسی در اینجا پدید می‌آید: آیا یک تشکیلات تروریستی، حتی در حد و اندازه القاعده، می‌توانند تأسیسات راه‌اندازی سانتریفیوژ را آن هم در هزاران عدد آن و با حجم بسیار بالا تدارک ببینند؟ قطعا پاسخ این پرسش منفی است، اما تنها یک احتمال وجود دارد که آنها به بمب‌هایی دست یابند که آماده انفجار باشد. از همین رو، برخی از محافل آمریکایی، نخستین تشکیک خود را در حفاظت از حدود پنجاه موشک اتمی پاکستان می‌بینند که در مناطق مخفی، در گوشه و کنار پاکستان قرار گرفته است؛ پاکستانی که ارتشش جریانات قوی بنیادگرا را در درون خود جای داده است. با این همه به نظر می‌رسد این روند تشکیک‌آمیز درباره حفاظت از موشک‌های اتمی ارتش پاکستان، خود یک حربه تبلیغاتی در دست آمریکایی‌ها باشد. در ادعاهایی که توسط دستگاه‌های تبلیغاتی غربی می‌شود، گفته شده که یكی از كشورهایی كه عبدالقدیرخان به آن رفت و آمد داشته، ایران بوده و این در حالی است که ‌ایران به وی به عنوان یکی از دانشمندان بزرگ در کشورهای اسلامی می‌نگریسته است و به همین خاطر بوده که در جشنواره خوارزمی، که یکی از مراکز مهم تکریم بزرگان علم در ایران و کشورهای اسلامی است، به دریافت نشان عالی علمی، مفتخر شده است و گفته می‌شود این موضوع منشأ ایجاد نخستین شک و شبهه‌ها در خصوص فروش اطلاعات تکنولوژی اتمی توسط عبدالقدیرخان به ‌ایران است. این در حالی است که محمد سعیدی، معاون سازمان انرژی اتمی ایران تأکید دارد که ‌ایران، هیچ‌گونه رابطه‌ای با عبدالقدیرخان و یا دولت پاکستان در موضوع هسته‌ای نداشته و این امر به آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای اعلام شده است. از روزی که غرب با تمامی امکانات خود درصدد متلاشی ساختن شبکه بازرگانی عبدالقدیرخان برآمد، ایران نیز آماج حملات شدید غرب قرار گرفت. کوندالیزا رایس، وزیرخارجه آمریکا، می‌گوید: هیچ‌یک از زمینه‌های کاری عبدالقدیرخان، ارتباطی با تحول انرژی اتمی مدنی نداشته است، از همین رو، وقتی ایرانی‌ها مدعی‌اند که تأسیسات آنها برای اهداف صلح‌آمیز است. باید از آنها از هدفشان پرسش کرد و این که چرا با عبدالقدیرخان رابطه داشتید؟ در آغاز کار و در حالی که بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای هنوز کار خود را در ایران آغاز نکرده بودند، منابع غربی به نقل از این بازرسان مدعی شدند که ‌ایران از شبکه خان، اسناد و نقشه‌هایی گرفته است که مربوط به استفاده از فناوری اتمی در تجهیزات نظامی و به خصوص موشک‌های دوربرد است.«دیوید سانجر» در روزنامه «نیویورک تایمز»، همین ادعا‌های منسوب به بازرسان آژانس را دستاویزی قرار می‌دهد و می‌گوید: این موضوع بیانگر نشانه‌هایی است؛ ایرانی‌ها مدعی‌اند که خودشان هیچ کاری انجام نداده‌اند و هر چه هست، تنها مربوط به بار یک کامیون بوده است. رسانه‌های غربی در یک جنگ روانی گسترده و به نقل از بازرسان آژانس همچنین مدعی شدند که نقشه‌هایی سری در ایران پیدا شده است که نشان می‌دهد ایرانی‌ها با دانشمندان هسته‌ای خود در زمینه آزمایش انفجارهای قوی و ادوات نظامی کار می‌کرده‌اند که به بیان دیگر، همان کلاهک‌های جنگی است.«ویلیام برود»، بار دیگر این ادعاها را دلیلی بر گرایش نظامی ایران در تکنولوژی هسته‌ایش می‌داند و می‌گوید: این نشان‌دهنده ارتباط نظامی است، شما از طراحی کلاهک‌های جنگی سخن می‌گویید و از آزمایش انفجارات که نشانگر یک چیزی مثل سلاح اتمی متداول است. این اظهارات در حالی است که به اعتقاد محمد سعیدی، تا کنون تعدادی از سایت‌های نظامی ایران، توسط بازرسان آژانس بررسی شده و هیچ شواهدی مبنی بر انحراف به سمت فعالیت‌های ممنوعه، دیده نشده و نتیجه‌ این بازرسی‌ها و قضاوت‌ها در گزارش نوامبر ۲۰۰۴ به محمد البرادعی، رئیس آژانس، منعکس شده است.به دنبال این مواضع و اظهارات رسانه‌های خارجی، ادعاهای کلانی پیرامون توانایی‌های ایران به میان آمد؛ از جمله ‌این که ‌ایران در سایت نطنز، پس از استقرار سه هزار دستگاه سانتریفیوژ، درست در مکانی در اتاق‌های زیرین این سایت، آماده استقرار حدود پنجاه هزار دستگاه سانتریفیوژ می‌شود که قادرند در سال، سوخت هسته‌ای برای بیست کلاهک اتمی تولید کند. این در حالی است که بنا بر اعلام مقامات ایران همه تجهیزات اتمی ایران، چه در روی زمین و چه در زیر زمین، تحت نظر بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای هستند. به دنبال این اطلاعات و انتشار آن در محافل عمومی بود که رئیس‌جمهور آمریکا، جورج بوش، به خود جرأت داد تا از حمله سنگین و برق‌آسا علیه اهداف اتمی ایران سخن به میان آورد. بسیاری از کارشناسان نظامی پنتاگون نیز در یک جنگ تبلیغاتی وسیع، از چگونگی این حمله به ‌ایران خبر دادند. محصول این اظهارات این بود که ‌ایران، زیرزمین‌های محکمی برای تأسیسات خود ساخته است که بسیار استحکام دارند. از همین رو در نخستین گام حمله هوایی و موشکی به ‌این تأسیسات، باید طبقه اول آن منهدم شود تا به سقف طبقه اصلی رسید و سپس در حمله هوایی یا موشکی دوم، سقف طبقه دوم را نیز فرو ریخت. این عملیات به اعتقاد این گروه از کارشناسان نظامی آمریکا، می‌تواند تا هزار پرواز جنگی یا موشکی در هر وعده عملیاتی، سازماندهی شود. به رغم همه تبلیغات وسیعی که پیرامون برنامه تکنولوژی هسته‌ای ایران و نقش عبدالقدیرخان در آن به عمل آمده است، شکی نیست که غرب و به ویژه آمریکایی‌ها، بزرگ‌نمایی بسیاری پیرامون این امر نموده‌اند تا از آب گل آلود ماهی بگیرند.یکی از مقامات ایرانی معتقد است، با آن که باید به نقش عبدالقدیرخان در تکنولوژی اتمی پاکستان اعتراف نمود، اما تا اندازه‌ای درباره نقش او بزرگ‌نمایی شده است، چراکه به اعتقاد این فرد، یک تیم متشکل، کار اتمی پاکستان را انجام دادند و تخصص عبدالقدیرخان بیشتر در متالوژی بوده تا هسته‌ای( Nuclear ). شکی نیست که پس از دستیابی آمریکا به سلاح هسته‌ای در دهه چهل میلادی، تقریبا تمامی کشورهای دنیا یا با خرید اسرار و جاسوسی و یا از طریق کمک‌های یک نیرو و یا کشور ثانی، علوم هسته‌ای خود را آغاز یا تکمیل كرده‌اند. اکنون پاکستان و شخص عبدالقدیرخان می‌دانند که دانش هسته‌ای ایران، متکی به معلومات او نبوده و دانشمندان ایرانی در طول یک مسیر بیست ساله، روزهای سخت و طاقت‌فرسایی برای دستیابی به تکنولوژی هسته‌ای به منظور اهداف صلح‌جویانه پشت سر گذارده‌اند. سعیدی، معاون سازمان انرژی اتمی ایران، در خصوص این امر می‌گوید: ما در بخش غنی‌سازی هیچ اطلاعاتی نداشتیم. هیچ کشوری اطلاعات و تکنولوژی‌اش را به ما منتقل نکرد. ما در یک دوره، تعدادی از ماشین‌های سانتریفیوژ را از بازار آزاد خریداری کرده بودیم که همه آنها در دور ۱۲۰۰۰ متلاشی می‌شدند، در حالی که باید به دور۴۰۰۰۰ می‌رسید.در اینجا این پرسش پیش می‌آید که اگر عبدالقدیرخان، سانتریفیوژها را در تعداد پانصد عدد با دور بالا در اختیار ایران گذارده است، پس چرا ایران کار با این دستگاه‌ها را از دور دوازده هزار آغاز کرده است؟ سعیدی ادامه می‌دهد: ماشین‌ها را ما خودمان از ابتدا دوباره طراحی و مهندسی کردیم که از بالاترین تکنولوژی برخوردار بودند. ما آنها را به دور حدود ۴۰ هزار رساندیم که باز در این مرحله متلاشی می‌شدند. دو و سه اشکال محاسباتی را بر طرف کردیم و توانستیم نخستین ماشین با دور ۴۰ هزار تولید کنیم و الان تولید دستگاه‌های سانتریفیوژ با دور ۶۴ هزار، مثل تولید خودرو در کشور شده است. اشکالی که در تبلیغات غربی‌ها وجود داشت، این بود که آنها لیبی را با ایران در تکنولوژی هسته‌ای مقایسه می‌کردند، در حالی که ‌این مقایسه از نظر علمی، کاملا باطل بود و مثل مقایسه فیل و فنجان بود. لیبی در دانش هسته‌ای در مقایسه با ایران در مرحله صفر بود و به خاطر همین بود که وقتی طراحی‌ها و نقشه‌های عبدالقدیرخان را به آمریکایی‌ها تحویل داد، دوباره به کف زمین سرد و خالی رسید، اما دانش هسته‌ای ایران، تبدیل به یک دانش بومی شده است. شباهت کار ایران در تولید و ساخت سانتریفیوژ و تشابه آن با نمونه‌های عبدالقدیرخان، لزوما به معنای اجرای طراحی‌های وی نیست، چرا که همه کشورها پس از آمریکا در طراحی‌ها و ساخت، شبیه هم عمل می‌کنند، برای همین تشابهی که در همه علوم مشترک در بین بسیاری از کشورها وجود دارد، در علوم و تجهیزات هسته‌ای نیز این تشابه می‌تواند وجود داشته باشد. برنامه اتمی آمریکا از مدل آلمان دوران هیتلر گرفته شده است و برنامه روس‌ها در عهد شوروی سابق بر سرقت اسرار اتمی آمریکا و طراحی‌های آنها استوار بود و برنامه هندی‌ها و چینی‌ها، کمک کانادایی‌ها و روس‌ها را نیز در برداشته و بالاخره ‌این که با آن‌که عبدالقدیرخان پایه ساخت بمب اتمی پاکستان بوده و در آن چاشنی سرقت از اسرار اروپایی وجود داشته، پس از دستیابی هند به بمب اتمی، حمایت چین را نیز در بر داشته است. اسرائیل هم که به بمب اتمی دست یافت، به صورت مطلق حمایت فرانسه و آمریکا را داشته است. کره شمالی نیز که اکنون بمب اتمی‌اش را آزمایش می‌کند، نیز از دانش عبدالقدیرخان و حمایت چین برخوردار بوده است.گفته شده است که عبدالقدیرخان در یک دوره ده‌ ساله، پیش از سال ۲۰۰۳ به کره شمالی، چهارده بار سفر کرده بوده و از همین روست که اصل دسترسی به دانش هسته‌ای، برای همه وجود داشته و این که ‌ایران از اینجا یا آنجا، دانشش را در ابتدای کار به دست آورده است، هیچ سرزنشی را متوجه کسی یا طرفی نخواهد کرد. آنچه مهم است این که آیا این تکنولوزی و دانش در