سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

درباره <سطرها در تاریکی جا عوض می‌کنند> تازه‌ترین دفتر شعر گروس عبدالملکیان‌؛ فرم‌ها در جوانی جا عوض می‌کنند


درباره <سطرها در تاریکی جا عوض می‌کنند> تازه‌ترین دفتر شعر گروس عبدالملکیان‌؛ فرم‌ها در جوانی جا عوض می‌کنند
گروس عبدالملکیان شاعر جوانی است که در سال‌های اخیر فعالیت خود روند رو به رشدی را طی کرده است. اغلب شعرهای او در مجموعه <سطرها در تاریکی جا عوض می‌کنند> که به تازگی از سوی انتشارات مروارید منتشر شده است، دارای حال و هوای مشخصی هستند. برخلا‌ف دو کتاب قبلی شاعر، می‌توان در این مجموعه پیشرفت او در حوزه زبان و رسیدن به فرم‌های دلخواه را شاهد بود.به عبارتی، اندیشه در مجموعه حاضر از خصیصه‌های قابل‌تاملی برخوردار است. بیشتر شعرها دارای نظام خاصی هستند و اجرای موفق شاعر در آنها مشهود است. شاعر با طنازی خاصی بن‌مایه‌های شعری را صیقل می‌دهد و موتیف‌های گسترده‌ای را برای ارتقای معنا به کار می‌گیرد که تاثیر شگرفی در ادراک حقیقی شعر به وجود می‌آورد. شاید یکی از دلا‌یلی که شعر عبدالملکیان بر پایه تاویل شکل می‌گیرد، مبتنی بر همین امر باشد: <کلید بر میز کافه جا مانده است/ مرد مقابل خانه جیب‌هایش را می‌گردد/ آینده در گذشته جا مانده است.(>ص ۵۹) ‌ از آنجا که اندیشه‌مداری در ادبیات کشورمان خاستگاهی مکنون دارد، فرآیند اندیشه در به کارگیری صحیح نشانه‌ها در شبکه‌های مدلولی آشکار می‌شود. شاعری کارنامه درخشان خواهد داشت که به موازنه‌ای قابل قبول برسد، زیرا شعر هنری کلا‌می‌است و باید با اسلوب و شیوه‌ای خاص مستحیل شود. شاعر این مجموعه در اغلب شعرها به این مهم دست یافته است.
نمودهای تصویری و خلق فضاهای تازه، فرصت‌های روشنی را برای مخاطب به‌وجود آورده است. این عقل شاعرانه را که من از آن به عنوان اعتدال شاعرانه ‌)Sapienza Poetica( یاد می‌کنم، نشان از ذکاوت و ممارست گروس عبدالملکیان دارد که برای رسیدن به ساختارهای منسجم می‌کوشد و اشکال روزمره را با تجربه‌ای ملموس به زبان شعر بیان می‌کند: <هر روز پرده را کنار می‌زنیم/ و خورشید را در آسمان به خاطر می‌آوریم/ تقصیر مرگ نیست که این همه تنهاییم/ ما با دهان دودکش‌ها سخن گفتیم و/ واژه باران مصنوعی را چون کودکی ترسناک به دنیا آوردیم/... / کبریت بکش/ تا ستاره‌ای به شب اضافه کنیم/ و خیره شو/ به مردمان تنهایی که در آسمان سیگار می‌کشند.( >ص۳۹) ‌ یکی از آسیب‌های شعر عبدالملکیان، نگرش کلی و دوری جستن از جزئیات جهان پیرامون خود است. انگاره‌های ذهنی شاعر گاه به سبب نوجویی‌های معنایی به مفاهیم پیچیده‌ای رهنمون می‌شود، به طوری که از زیبایی و ظرافت‌های زبانی شعر او می‌کاهد و فضاهایی که از پتانسیل مناسبی برخوردارند، آنقدر ذهنی می‌شوند که رویارویی با عالم واقع به سهولت انجام نمی‌پذیرد. همچنین افراط شاعر در خلق فضاهای بکر در بیشتر شعرها تاثیر معکوس دارد و قاعده افزایی در فضاهای متکثر رشد دوچندانی می‌کند و تصویرهای تولید شده از انتزاعی بودن رنج می‌برند. ‌ <در من صدای تبر می‌آید/ آه انارهای سیاه نخوردنی بر شاخه‌های کاج/... /! در من فریادهای درختی‌ست خسته از میوه‌های تکراری/ من ماهی خسته از آبم.> ‌
بارقه‌های شعر غنایی (لیریک) در برخی از شعرهای عبدالملکیان به تجربه‌های شخصی می‌انجامد. حتی در تجربه‌های تازه‌ای که شاعر از مکانیسم بصری استفاده می‌کند، از حلا‌وتی که بایسته است برخوردار نیست و لحن شاعر در بیشتر شعرها شبیه به همدیگر و همچنین بسامد آوایی و ریتم آرام شعرها از یکنواختی نحوی برخوردار است. <از ماه لکه‌ای بر پنجره مانده است/ از تمام آب‌های جهان قطره‌ای بر گونه‌های تو/ و مرزها آنقدر نقاشی خدا را خط‌خطی کردند/ که خون خشک شده، دیگر نام یک رنگ است.(>ص۲۴) یکی از ویژگی بارز و قابل توجه شعر عبدالملکیان در طول سال‌های فعالیتش توجه به مضمون‌پردازی و حذف پرسونای غیرمعقول در بطن اثر است. به همین دلیل شعر او در پروسه‌ای شکل می‌گیرد که قابلیت تاویل را به اقتضای مرکززدایی در حوزه زبان برجسته می‌کند. ‌ <دزدی در تاریکی/ به تابلوی نقاشی خیره مانده است.(>ص۳۸) گزاره‌های خبری به ندرت در جغرافیای کلا‌م گروس عبدالملکیان دیده می‌شود. نمونه‌های درخور و شگفت‌انگیزی را به لحاظ عاطفی در شعرهای او می‌توان مشاهده کرد که در نوع خود تحسین‌برانگیزند و از نوستالژی مانایی برخوردارند. این تجربه‌ها در دو کتاب اخیر او نیز دارای بن‌مایه فلسفی و شاخصه‌های صریح رمانتیسمی‌ بوده و جزو تجربه‌های درخشان این مجموعه نیز محسوب می‌شود. ‌

انتشارات مروارید، چاپ اول، ۱۳۸۷
حامد رحمتی
منبع : روزنامه اعتماد ملی


همچنین مشاهده کنید